موقعیت جمهوری اسلامی بعد از آتش‌بس با اسرائیل- مهران محبی

جمهوری اسلامی بعد از ۱۲ روز زیر حملات شدید شبانه‌روزی هواپیماها و پهپادهای ارتش اسرائیل که در شب یازدهم با حمله نابودکننده آمریکا به اصلی‌ترین مرکز هسته‌ای‌اش در “فردو” همراه بود، مجبور به تسلیم، تحت عنوان آتش‌بس با اسرائیل شد.

در مورد ضرباتی که در این مدت به ساختارها و مراکز نظامی، موشکی، هسته‌ای و سرکوب حکومتی و غیره وارد شده و همچنین در مورد شرایط روحی و موقعیت به‌هم‌ریخته سران رژیم از خامنه‌ای گرفته تا پزشکیان و اعضای کابینه دولت و سران و اعضای مجلس، و قوه قضائیه و هر سردار و پاسدار رده‌های بالایی، میانی و پائینی سپاه و دیگر نیروهای نظامی، امنیتی و انتظامی نیاز به توضیح مفصل نیست.

همه مردم متنفر و منزجر از حکومت در داخل علی‌رغم مسدود بودن کامل اینترنت، با مشاهده جولان راحت هواپیماهای اسرائیلی در آسمان شهرها و مناطق ایران بدون آنکه پدافند کارآمد و بازدارنده‌ای باقی‌مانده باشد تا برایشان مزاحمتی ایجاد کند و مدام پادگان‌ها و مراکز هسته‌ای و موشکی را در یک‌لحظه نابود می‌کردند، می‌دانند که چه ضربات وسیع و ویرانگری بر همه ارکان سیاسی و نظامی رژیم وارد شده است.

مردم خود شاهد بودند که در مدت یاد شده، نه از خامنه‌ای و نه از هیچ‌یک از سران و سرداران “گنده‌گو” و رجزخوان رژیم بر روی زمین اثری نبود و به قول توماج صالحی سوراخ‌موش گیر خیلی از سران و سرداران نظامی و هسته‌ای نمی‌آمد. طبق گزارشات خود بازماندگان سپاهی و نظامی رژیم ده‌ها فرمانده ارشد و کلیدی از بخش‌های مختلف نظامی و امنیتی و ده‌ها مهره اصلی هسته‌ای حکومت در مدت ۱۲ روزه جنگ توسط اسرائیل شکار شده‌اند که از ترس حملات اسرائیل هنوز نتوانسته‌اند اجسادشان را به گور بسپارند.

متأسفانه، در نتیجه این جنگ صدها انسان بی‌دفاع که یقیناً اکثرشان مخالفان رژیم جنایت‌کار جمهوری اسلامی بودند، جان خود را ازدست‌داده‌اند که قبل از هر عامل دیگری باید جمهوری اسلامی را به‌عنوان قاتل اصلی آنها به‌حساب آورد و در فردای بعد از سرنگونی این رژیم جنایت‌کار همه سران آن را به‌پای میز محاکمه کشاند.

اما تا آنجا که به موقعیت کلیت جمهوری اسلامی در نتیجه حملات دوازده‌روزه اسرائیل مربوط می‌شود، حکومت به‌شدت از همه جهات سیاسی، ایدئولوژیکی، نظامی، امنیتی و مشروعیت و اعتبار داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی ضربات جبران‌ناپذیر و سهمگینی خورده است. جمهوری اسلامی از حالا به بعد یک حکومتی است که به‌خاطر شکست‌های نظامی و امنیتی و پوچ از آب در آمدن تهدیدات و رجزخوانی‌های موشکی و نابودشدن صنایع و مراکز هسته‌ای‌اش و سرانجام تن‌دادن به آتش‌بس با رژیمی که تا دیروز آن را جعلی می‌دانست و به رسمیتش نمی‌شناخت، دیگر نمی‌تواند مدعی غیرمشروع بودن اسرائیل باشد و مطابق ادعاهای هویتی که طی ۴۶ سال در چهارچوب ایدئولوژی اسلامی برای خود تراشیده همچنان نابودی آن را رجز بخواند.

جمهوری اسلامی با ذلت و درماندگی کامل در برابر اسرائیل و آمریکا شکست خورد و زانو زد. حالا باید بی‌قیدوشرط همه شرایطی که ترامپ قبل از شروع حمله اسرائیل تعیین کرده بود بعلاوه شروط اسرائیل و سه کشور اروپایی عضو برجام را بپذیرد. اما هر اتفاق دیگری ممکن است بیفتد و شعله جنگ مجدداً زبانه بکشد. ترامپ درعین‌حال که همچنان به تهدیدات خود علیه برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ادامه می‌دهد، در ازای امضای توافق رژیم مشوق‌هایی از قبیل آزادسازی میلیاردها دلار از دارایی‌های مسدود شده، دسترسی به ۳۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی برای راه‌اندازی یک برنامه هسته‌ای غیرنظامی بدون توان غنی‌سازی و کاهش تحریم‌ها را ارائه کرده و به چین هم اجازه خرید نفت ایران را داده است. اسرائیل نیز همواره تهدید می‌کند و در کمین است تا بهانه‌ای برای حمله دوباره به مراکز جمهوری اسلامی و احتمالاً این بار برای کشتن خامنه‌ای به دست بیاورد.

از طرف دیگر اوضاع داخلی جمهوری اسلامی کاملاً به‌هم‌ریخته شده است. ظاهراً رشته امور از دست خامنه‌ای خارج شده و گمانه‌زنی‌ها در مورد بی‌خبری او از پذیرش آتش‌بس در محافل حکومتی و رسانه‌هایی که احتمالاً منافذی در درون حکومت دارند، بالا گرفته است. ابوالفضل ظهره‌وند عضو کمیسیون ملی و سیاست خارجی مجلس یک روز بعد از پذیرش آتش‌بس شاکی می‌شود که چه کسی طرح آتش‌بس را در سیستم راه انداخته است و می‌گوید هر کسی بوده خودش را معرفی کند! کلیت سخنرانی خامنه‌ای که دو روز بعد از آتش‌بس از مخفیگاهش کرده بود نیز بر تردیدها نسبت به مطلع بودن او از پذیرش آتش‌بس افزوده است و معلوم نیست زمانی که خامنه‌ای بتواند از مخفیگاه بیرون بیاید چه اتفاقاتی بیفتد؟ آیا زیر آتش‌بس و توافق خواهد زد و دوباره جنگ می‌شود، یا احتمالاً برای همیشه از درون خود نظام و برای حفظ رژیم در قالب موردقبول غرب و اسرائیل کنار گذاشته خواهد شد.

در عرصه داخلی و رویارویی با مردم هم رژیم شدیدتر از پیش زیر فشار سرنگونی قرار گرفته است. مردم باوجودآنکه زیر حملات بمباران‌ها بودند و از نزدیک شاهد جان‌باختن و قربانی شدن هم‌سرنوشتان خود بودند به رژیم اجازه بهره‌برداری سیاسی و تبلیغاتی برای کسب اعتبار و مشروعیت و همچنین به حاشیه راندن موضوع انقلاب در شرایط جنگی را ندادند. از شعاردهی‌های شبانه مردم در تهران و کرج که بیشترین حملات هوایی را متحمل شدند و به‌تبع آن بیشترین قربانیان در میان شهروندان عادی را دادند گرفته تا بیانیه‌های تشکل‌های کارگری و اجتماعی که اکثرشان جزو ۲۰ تشکل امضاکننده منشور انقلاب “زن، زندگی، آزادی” هستند، بیانیه‌های زندانیان سیاسی از درون زندان‌ها و موضع‌گیری‌های چهره‌هایی که در جریان انقلاب و در ادامه آن همراه مردم بوده‌اند، همه جلوه‌هایی از تأکید بر انقلاب در وحشتناک‌ترین شرایط جنگی ای بود که رژیم زیر سایه آن شدیدترین شرایط امنیتی و نظامی برای تشدید فضای سرکوب را ایجاد کرده بود و همچنان بعد از آتش‌بس ادامه دارد.

در راستای تشدید فضای امنیتی، رژیم بلافاصله با شروع حملات اسرائیل به مراکز و کشته‌شدن فرماندهانش، حملات خود را به جامعه با استقرار ایست‌های بازرسی سپاه و بسیج در اکثر خیابان‌ها، محلات و ورودی و خروجی‌ شهرها و بازداشت طبق گزارش‌ها از ۸۰۰ تا ۱۶۰۰ نفر از فعالین سیاسی‌اجتماعی و مخالفین جنگ و جمهوری اسلامی به اتهام جاسوسی و تبلیغ به نفع اسرائیل، سعی کرده تا مردم را مرعوب و سرکوب کند تا از این طریق شکست خود را پیروزی بنمایاند. حکومت تصمیم گرفته است تا برای جلوگیری از سرنگونی‌اش به دست مردم بعدازاین شکست سنگین که تمام ارکانش را متزلزل و به‌هم‌ریخته است با گسترش بازداشت‌ها و اقدام به اعدام‌های وسیع از میان زندانیان سابق و بازداشت‌شدگان اخیر، باز هم اقتدار دروغین خود را به رخ جامعه بکشد. رژیم طرح جنایت‌کارانه اعدام‌ها را با اعدام سه زندانی که قبلاً به اتهام جاسوسی برای اسرائیل بازداشت و به اعدام محکوم کرده بود، در روزهای جنگ آغاز کرده است. یک روز بعد از تسلیم‌شدن نیز سه کولبر که دو سال پیش به اتهام حمل تجهیزات برای ترور محسن فخری‌زاده بازداشت و به اعدام محکوم شده بودند را اعدام کرد. علاوه بر این‌ها یک شهروند به نام “فؤاد علیخانی” که در یکی از پست‌های بازرسی بسیج در کرمانشاه با شلیک مستقیم گلوله مجروح و سپس بازداشت شده بود هم در بازداشتگاه در زیر شکنجه به قتل رسیده است.

حکومت جنایت‌کار اگر مجال یابد قتل‌عام در زندان‌ها و بازداشتگاه‌ها را براه خواهد انداخت. ما مردم سرنگونی‌طلب و انقلابی همانطور که در جریان جنگ دوازده‌روزه به جمهوری اسلامی اجازه بهره‌برداری به نفع خود و به حاشیه بردن انقلاب را ندادیم، حالا وظیفه مبرم داریم تا با گسترش اعتراضات خود علیه فضای امنیتی حاکم و با شعار و خواست توقف فوری اعدام و آزادی فوری و بی‌قیدوشرط همه بازداشت‌شدگان اخیر و همه زندانیان سیاسی، دست رژیم اعدام را قطع و زندانیان و بازداشت‌شدگان را از زیر تیغ این رژیم شکست‌خورده خون‌ریز برهانیم.

خیابان‌ها و مراکز عمومی، مراکز کار و تولید و آموزش و غیره را پر از بنرها و دیوارنویسی‌ها علیه بازداشت و اعدام معترضان سیاسی و مخالفان جنگ و جمهوری اسلامی کنیم.

جمهوری اسلامی را باید هر چه زودتر سرنگون کنیم. در غیر این صورت به حفظ فضای جنگی برای براه انداختن بازداشت‌های باز هم گسترده‌تر و کشتارها و قتل‌عام‌های مخالفان سیاسی خود در شکنجه‌گاه‌ها و زندان‌ها ادامه خواهد داد.

اینرا هم بخوانید

فراخوان رضا پهلوی: صدایی بلند برای خالی نبودن عریضه- بهروز ورزنده

در روزهایی که ایران و منطقه خاورمیانه در گرداب بحران‌های امنیتی، نظامی و انسانی فرو …