دخیل بستن رضا پهلوی به سپاه و بسیج

رضا پهلوی در مصاحبه ای با یکی از شبکه های تلویزیونی نزدیک بخود گفته است:
“اگر رژیم اسلامی بخواهد دست به یک سرکوب نهایی در ایران بزند ما نخواهیم گذاشت چنین اتفاقی بیفتد چرا که من تکیه گاهم روی همین نیروهای انتظامی، روی همین سپاهیان، روی همین پاسداران، روی همین بسیجیان و همین نظامیان خواهد بود”.
این اظهارات ابدا نه تازه هستند و نه عجیب. او بارها در مورد اتکایش به نیروهای نظامی، ارتشی و بسیج و سپاهی صحبت کرده است. یعنی همان نیرویی که رژیم اسلامی بوسیله آن طی چهار دهه گذشته مدام سرکوب کرده است اما نتوانسته است جامعه را ساکت کند..
بی دلیل نبود که رضا پهلوی بخاطر کشته شدن قاسم سلیمانی که در سرکوب مبارزات مردم ایران، سوریه و عراق نقش تعیین کننده داشت، عزا گرفته بود. رضا پهلوی با بیان، “نخواهیم گذاشت” و بسیار از خود راضی طوری از امید به ساختار نظامی سپاه و بسیج سخن میگوید گویا به محض فرار آیت الله ها، شیخ ها و دارودسته ها یشان، بسیج، سپاه و نیروهایی که چهار دهه در سرکوب مردم جنایت آفریده اند بناگاه در پای پلکان هواپیمای حامل او با رژه نظامی و شاهانه ازش استقبال خواهند کرد.


رضا پهلوی حق دارد سنگ نیروی سرکوب را به سینه بزند و آنان را بعنوان تنها نیروی قابل اتکا برای خود معرفی کند چرا که شاهان و او بعنوان حامی این میراث بدون اتکا به سپر و نیزه، بدون اتکا به قشون و ارابه، بدون اتکا به اسلحه، ارتش، نیروی سرکوب و قتل و کشتار، هیچگاه قادر نمی بودند مردم را به بردگی بکشانند و تداوم ارث و میراث پیشینیان خود را تضمین کنند.
سخنان رضا پهلوی بخوبی نشان میدهد که ساختار نظام سلطنت و پدرشاهی مد نظر او هیچگونه اعتباری در میان بخشهای مختلف مردم ندارد و از این بابت عمیقا نا امید است. او به شعارهای تبلیغاتی تعدادی از هوادارانش که در تظاهراتی گفته بودند: ” رضا شاه روحت شاد” و برخی شبکه های تلویزیونی هم برای لانسه کردنش آنرا پخش کرده بودند هم چندان خوشنود نیست و میداند از این نمد تبلیغاتی توسط تعدادی هوادار هم کلاهی برایش بافته نخواهد شد. این است که سپاه، بسیج و نیروی سرکوب را بهترین گزینه برای قلع و قمع انقلاب مردم تشخیص داده است.


جنبشهای اجتماعی در ایران، از کارگران، زنان و جوانان گرفته تا دیگر بخشهای مختلف مردم، چهار دهه قبل و یکبار برای همیشه بساط شاه و سلطنت را بزیر کشیدند. آن ایام دول غربی در وحشت از سوسیالیسم، انقلاب مردم را دو دستی تقدیم از گوربرخاسته های اسلامی کردند. اکنون همین جنبشها قوی تر، با تجربه تر و سازمانیافته تر از هر دورانی در این انقلاب حضور چشمگیر و مطرحی دارند. این بار تغییر این سازوکار از بالای سر مردم و با فیگورهای امثال رضا پهلوی غیر ممکن شده است. رضا پهلوی باید این را در گوش خود فرو کند که مردم انقلابی در ایران با درهم کوبیدن ساختار نیروی سرکوب و خلع سلاح مراکز نظامی رژیم کل بساط باندهای مفتخور و مافیای اسلامی را بزیر خواهند کشید. قرار نیست در جریان هر انقلابی در ایران، نیروی سرکوب بعنوان ابزار ساکت کردن جامعه بین مهره های عقب مانده، تاریخ مصرف گذشته و عصر حجری که ننگ دنیای مدرن، مترقی و متمدن امروز هستند پاسکاری شود و جامعه ای هشتاد میلیونی را همچنان زیر چکمه های اسلامی و شاهی له و لورده کنند.
مردم خشمگین، معترض و انقلابی در ایران با طنین شعارهای، “مرگ بر ستمگر نه شاه میخوایم نه رهبر” و با شعار، ” نه تاج نه عمامه آخوند کارت تمامه” بساط آیت الله های میلیاردر و پس مانده های قاسم سلیمانی را که رضا پهلوی به تفاله های قشون درهم ریخته آن دلخوش کرده است جمع خواهند کرد.
مردم ستم کشیده ایران شایسته حد اعلای بهترینها مطابق با بالاترین استانداردهای دنیای مدرن و متمدن هستند. نه دوران گلادیاتورها است و نه دوران وحش اسلامی. پایان این بربریت را مردم انقلابی در ایران، در عراق و در لبنان با قاطعیت به سرانجام می رسانند.
عبدل گلپریان
٢١ ژانویه ٢٠٢٠

اینرا هم بخوانید

دست چپاولگران حکومتی از منابع انرژی کوتاه – عبدل گلپریان

مندرج در ژورنال شماره ۸۸۱ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …