هرمز رها: چهل ویکسال است که صدای دیگر “نمیتوانم نفس بکشم” در جای جای ایران شنیده میشود

وقتی شخص مبتلا به ویروس کرونای منتشر شده توسط جمهوری اسلامی ، نفسش بند میآید وبه مرحله استفاده به دستگاه اکسیزن میرسد ،
وقتی کارگری که در کارگاههای ریختگری ویا لاستیک سازی پس از ساعتها کار در میان دود آتش ومواد شیمایی کار میکند .
وقتی کودکان ودخترکان نوجوان بعد از ساعت ها در زیرزمینهای نمور وخفه ، به کار فرشبافی مشغول هستند .
زنان شاغلی که با مانتو ومقنعه در گرمای بالای 45 درجه به خانه میرسند .
زمانی که تمامی فضای شهر از دود وگردوغبارپر است وباز کردن پنجره هم چاره کار نیست .
وسائل نقلیه عمومی مملو از جمعیت و آرزوی رسیدن به مقصد هر چه زودتر را داری .
احساس خفگی برای شاعر ونویسنده وهنرمندوروزنامه نگار که تیغ سانسور گلوی آنها را میدرد.
زندانها و انبوه زندانیان واطاقهای در بسته وتعداد بیشتراز سی نفر در اطاقهای 20 متری ودراز کشیدن وخوابیدن نوبتی ونشستن نوبتی در پشت پنجره های پوشیده شده با ورق فلزی.
منتظرین اعدام با طنابدار وکابوس خفگی طی سالیان انتظار.
ودر پایان اعدامهای گسترده هزاران نفره دردهه شصت بویژه سال شصت وهفت با طناب دار و پاسدارانی که در خفه کردن صدای آزادیخواهان عجله داشتند ودر زمان پایین آوردن جوانان مبارز از طناب دار متوجه میشدند که هنوزتعدای نفس میکشند ، با فشردن پوتین بر گلوی این مبارزین راه آزادی مانع نفس کشیدن آنها میشدند.
نتیجه اینکه مردم ایران نمیتوانند زیر چکمه اسلام سیاسی نفس بکشند، باید این قلم پا را شکست واین چکمه را به زباله دان تاریخ سپرد.

هرمز رها
5 ژوئن 2020

اینرا هم بخوانید

جان جان مهران بهرامیان و فاضل بهرامیان در خطر است!

طبق خبری که از اصفهان دریافت کردیم، جان مهران بهرامیان و فاضل بهرامیان در خطر …