ارزیابی از کنگره 12 حزب کمونیست کارگری

کنگره احزاب جدی معمولا حد اکثر هر دو سال یک بار برگزار میشود. نمایندگان کنگره کمیته مرکزی، و کمیته مرکزی دفتر سیاسی و رهبری حزب را انتخاب، و در نهایت اعضای دفتر سیاسی رئیس دفتر سیاسی و هیئت اجرائی حزب را انتخاب می کنند. در حزب ما دفتر سیاسی جلسات هفتگی دارد و سیاست های تعیین شده حزب را پیش برده، اسناد باقی مانده از کنگره و سیاستها و برنامه های ضروری جدید را در حزب مورد بحث و بررسی قرار می دهد. هیئت اجرائی حزب نیز روزانه چندین ساعت به سیاست ها و مسائل روز می پردازد. پلنوم های حزبی نیز حداکثر هر شش ماه یک بار برگزار خواهد شد.

کنگره 12 حزب کمونیست کارگری با 148 نماینده که صد نفر سراسری و 48 نفر هم از محلی انتخاب گردیده بودند از سوم تا پنجم دسامبر 2021 برگزار شد. در این کنگره ما بیش از 800 شخصیت سیاسی، هنری، فرهنگی و ادبی را به عنوان مهمان دعوت کرده بودیم که بیش از 350 نفر از آنها دعوت به کنگره را پذیرفته بودند و بخش اعظم آنها توانستند بخش هایی از، و یا همه ی کنگره را ببینند. و بخشا نیز حاوی پیام هایی به کنگره نیز بودند. برخی از مهمانان منتقد نیز انتقادات خود را علنی مطرح کردند. کنگره همزمان و به طور زنده به زبان های انگلیسی و عربی ترجمه می شد. پیام هایی از فعالین افغانستان و عراق تا فعالین کارگری و معلمان و پرستاران و… از داخل ایران و فعالین کارگری از خاورمیانه داشتیم.

در این کنگره بخشا از کارگران هفت تپه و نفت تا معلمان و دیگر اقشار زحمت کش داخل ایران حضور داشتند. کنگره 12 فقط کنگره حزب نبود، کنگره بخش عظیمی از مخالفان رژیم، اکثریت کارگران، زنان، معلمان، دانشجویان، پرستاران و رنگین کمانی هایی بود که همین امروز خواهان سرنگونی رژیم اسلامی هستند بود. حدود 50 پیام ما قبل از کنگره از ایران گرفته بودیم و تعداد بیشتری نیز در خلال و بعد از کنگره دریافت کردیم که در چندین شماره انترناسیونال هفتگی قبل و بعد از کنگره و دو شماره “ویژه کنگره” بخش عمده آنها درج گردیده است.

به دلیل آنلاین بودن کنگره ما برای دعوت از مهمانان دست و دل بازتری داشتیم، چون اگر حضوری بود هزینه و امکانات و امنیت و ایاب و ذهاب و… احتمال اینکه این تعداد مهمان را بتوانیم حضوری سازمان دهیم سخت تر بود. البته اگر کمی جدی تر کار کرده بودیم تا 1500 نفر مهمان را هم می توانستیم دعوت کنیم و در این صورت حدود 700 نفر عملا می توانستند شرکت کنند.

کنگره نه تنها هم زمان به طور زنده،کامل و بدون دقیقه ای وقفه، از تلویزیون کانال جدید و از دو ستلایت پخش می شد، بلکه از مدیای اجتماعی مانند فیس بوک و یوتیوب و کلاب هاوس و تلگرام نیز پخش می گردید. و این امکانی بود که علاوه بر مهمانان، هزاران نفر دیگر نیز از هر کدام از مدیای فوق که اشاره گردید و تمایل داشتند و یا راحت تر بودند ببینند.

مردم در داخل و خارج نه تنها مهمانان که بخشا داخل اتاق گوگل میت و بقیه مدیای اجتماعی حضور داشتند و نگاه می کردند و بخشی هم از مدیای اجتماعی چون یوتیوب و فیس بوک و نگاه می کردند. مردم عادی هم همزمان هزاران نفر از تلویزیون کانال جدید مستقیم کنگره حزب خود را نگاه می کردند و قضاوت می کردند. در روزهای بعد نیز تلویزیون کانال جدید چندین مورد رو به ایران کل کنگره را بازپخش کرد.

یک مشخصه دیگر این کنگره بر خلاف کنگره های معمول و حتی سابق خود ما، در ابتدا علاوه بر سخنرانی افتتاحیه حمیدتقوائی، ما 4 سخنران زن داشتیم که دو تن از آنان هم جوان بودند. یعنی حزب نشانی از زنانه بودن و جوان بودن را در همان اول کنگره از خود بروز داد. در پایان کنگره نیز افراد قابل توجهی از زنان و جوانان به کمیته مرکزی و رهبری حزب اضافه شدند. حزب کمونیست کارگری تنها جریان سیاسی موجود فعلی هست که سازمان جوانان دارد و سازمان جوانان حزب مدت مدیدی هست که تلویزیون 24 ساعته کانال جدید (تلویزیونی که بیش از 17 سال است که از طریق ستلایت و روبه ایران وخاورمیانه برنامه دارد) را از نظر فنی و اداری هدایت می کند. پخش زنده همین کنگره را از نظر فنی و تکنیکی از تلویزیون تا مدیای اجتماعی دیگر را کلا جوانان حزب به عهده داشتند.

به جرئت میتوان گفت این اولین مورد و اولین نمونه ای هست که در ایران یک حزب بزرگ سیاسی و اجتماعی و مطرح کنگره اش را به طور کامل و علنی و شفاف رو به جامعه پخش می کند. و آنچه گذشته و آنچه در دستور دارد را به جامعه نشان میدهد و مردم هم از معلم و کارگر و دانشجو و زن و پرستار نه تنها ناظر کنگره بودند که همانطور که اشاره شد بخشا از کارگران هفت تپه تا نفت، از معلمان شهرهای گوناگون تا پرستاران و دیگر زحمت کشان لحظه به لحظه در کنگره خودشان حضور داشته و سهیم بودند.

من با اینکه خودم مستقیم با تیم فنی نبودم ولی چون مهمانان زیادی را دعوت کرده بودم و خیلی از دوستان دیگر هم مرتب می خواستند یا وارد اتاق شوند و یا مدیای اجتماعی را نگاه می کردند و مرتب در تلفن و تلگرام و واتساپ و فیسبوک و یوتیوب پیام می دادند و یا تشویق می کردند و یا مشکل وارد شدن در اتاق داشتند و …مجبور شدم پس از پایان کنگره یک دور کامل فیلم های کنگره را دوباره نگاه کنم.

رفقایی که در ارتباط با داخل کشور بودند نیز مرتب گزارش می داند که خیلی ها از تلویزیون کانال جدید و خیلی ها هم از مدیای اجتماعی دیگر کنگره را دنبال می کنند. جمع هایی چند نفره در شهرهای مختلف پیام می دادند که ما داریم جمعی نگاه می کنیم. ما بیست نفری نگاه می کنیم. ما…

به نظر من این کنگره حزب ما را یک گام جدید و بزرگ به سمت اجتماعی شدن و یک حزب جدی سیاسی و مطرح در اشل سراسری به پیش برد و مطرح کرد. ما تا کنون نمونه ای نداشته ایم که یک حزب سیاسی در این سطح و به این شکل علنی و رسمی کنگره اش را رو به مردم ارائه دهد. همانطور که گفتم ما از کنگره سوم به بعد به سوی علنی شدن پیش رفتیم ولی به این شکل بودکه افتتاحیه و اختتامیه و کم کم بقیه سخنرانی ها و بعد ها بیشتر و بیشتر. و جریاناتی هم از ما یاد گرفتند و برخی از مدارک کنگره ها شان را رو به بیرون منتشر کرده اند. ولی این کنگره گامی فراتر و اساسی تر از همه ی کنگره های خودمان و چند گام اساسی فراتر از همه جریانات دیگر از راست تا چپ بود.

در این کنگره تقریبا 12 نفر از رفقای جوان به کمیته مرکزی ما راه یافتند.

در کانادا کشوری که من زندگی می کنم شش نفر جدید به کمیته مرکزی راه یافتند که سه نفر از رفقای زن و سه نفر هم مرد و بیشتر این عزیزان جوان هم هستند و همانطور که در اول اشاره شد این زنانه بودن و جوان بودن حزب را نشان می دهد.

توقعی که مردم و جامعه از این حزب دارد.

از این به بعد در این حزب نه تنها خود ما باید در اشل و ظرفیت بزرگتر و بالا تریی ظاهر شویم. مردم، جامعه و جریانات دیگر هم ما را در اشلی دیگری نگاه می کنند. خود حزب به عنوان حزب رهبر و حزب نماینده مردم هست و مردم توقع دارند و به واقع درست هم توقع دارند.

ما حزب دیگری در این اشل و ظرفیت و طول و عرض نداریم. حزبی با ده ها شخصیت سیاسی، مطرح، قابل احترام و قابل اعتماد در جامعه، با کمپین های مختلف از دفاع از کارگران،آزادی زندانیان، علیه اعدام، در دفاع از پناهندگان، انقلاب زنانه، سازمان جوانان، دفاع از کودکان، دفاع از دگرباشان، دفاع از کولبران و سوختبران، دفاع از معلمان، دانشجویان و پرستاران، علیه دادگاههای شریعه، اکس مسلم، در ارتباط با زنان مبارز و داخل افغانستان و… و هر کدام با کادرها و شخصیت های مطرح در این عرصه ها در ایران امروز نداریم.. حزبی که مطرح باشد، مورد اعتماد و احترام بخش زیادی از مردم و جامعه و مدعی باشد را نداریم. البته نباید به خود غره شویم و یا خود بزرگ بینی کنیم. ما هنوز خیلی باید کار وتلاش کنیم. اگر ده گام برداشته ایم باید صدها گام دیگر نیز برداریم تا به یک حزب مورد قبول و احترام و اعتماد بخش بیشتر و بزرگتری و وسیع تری از جامعه تبدیل شویم. ولی تا همین حد هم خیلی خوب جلو آمده ایم و به همین دلیل مردم حق دارند از ما توقع داشته باشند. به ما ایراد بگیرند، ما را نقد کنند. که در اشل و ظرفیت و لول دیگری ظاهر شویم. همین دیروز یکی از اساتید دانشگاه که چپ هم نیست، به درستی برای من ایمیلی داده بود که شما در فراخوانتان در حمایت از معلمان نام فلان معلم زندانی را فراموش کرده اید. و دقیقا درست هم گفته بود. معلمی زندانی که قبلا آزاد و دوباره دستگیر شده بود.

در طیف راست هنوز حزبی در اشل و ظرفیت حزب ما وجود ندارد. حزبی که برنامه داشته باشد، سیاست داشته باشه، ده ها رهبر شناخته شده و شخصیت اجتماعی داشته باشد که مورد احترام و اعتماد مردم از چپ تا راست باشند. این امتیازی هست که توی ایران چپ و جنبش سوسیالیستی و کمونیسم کارگری دارد. جریانات راست متفرق و تیکه پاره هستند. البته در طیف راست ما شخصیتها و یا آیکون هایی داریم. ولی شخصیت ها و آیکون های حزبی نداریم و یا توی این لول و اشل و ظرفیت نداریم. راست رضا پهلوی را دارد که اولا حزبی نیست، ثانیا خیلی موارد خود طرفدارانش هم بر سر او اختلاف دارند. خودش هم جمهوری را بر سلطنت ترجیح داده. طیفی از طرفدارهای ایشان هم با ایشان مخالفند که چرا نمی خواهد شاه شود؟ یه عده هم که خیلی متعصب و شاه اللهی هستند و هنوز به دنبال ساواک و زندان و شکنجه های آریامهری هستند و خودشان را به رضا پهلوی چسبانده اند، و این نیز باعث بی اعتباری بیشتر رضا پهلوی گردیده. از طرفی خود رضا پهلوی نیز هنوز جایی رسما و علنا زندان و شکنجه و اعدام دوران پدر و پدر بزرگ و جنایات ساواک را بطور شفاف و علنی محکوم نکرده و این سنگ بزرگی هست که بر دست و پای رضا پهلوی بسته شده.از اینرو ادعاهای حقوق بشری و دموکراسی و آزادی احزاب و … که دارد را نیز بخشی از مردم و جامعه به دلایل بالا کمتر جدی می گیرند. چون زندان و شکنجه و اعدام خوب نداریم. چه شاه باشد و چه خمینی و چه استالین. نمی شود یکی را تایید و یکی را نفی کرد.

در طیف های گوناگون راست علیرغم امکانات و پول و مدیای مین استریمی چون بی بی سی و صدای آمریکا و ایران اینترنشنال و من و تو و… از یک طرف حزبی میلیتانت و متشکل مانند حزب کمونیست کارگری وجود ندارد. از طرفی شخصیت های جدی و میلیتانت و سر خط حزبی هم ندارند. و از این منظر شانس کمتری دارند. مثلا حزب مشروطه هست که یا باید پادشاهی را کنار بگذارد، و یا باید بگردد برای خودش پادشاهی دست و پا کند، حزب سوسیال دموکرات نوری علی هست که نمی دانم چقدر خودشان را جدی می دانند و مدعی هستند. این یکی اتفاقا از احزابی هست که به دنبال گرفتن قدرت نیست!. بقیه هم تقریبا محفل هایی هستند. حزب و سازمان جدی و مدعی دیگری در راست نداریم. جریانات جبهه ملی و نهضت آزادی و .. هم بخش هایی از ادامه حکومت و یا حامیان دیروز و امروز رژیم بوده اند. جبهه دموکراتیک ایران به رهبری طبرزدی هست که رهبرش جدیست ولی به قول خودشان جبهه هستند و نه حزب. مجاهدین هم که معرف حضور همه هست، و با اینکه هم پول دارد و هم دیسیپلین ولی نه در چپ و نه در راست کسی آن را جدی نمی گیرد و متوسط سنی آنها نیز بالا 65 هست.

در طیف چپ نیز ما هنوز تعداد زیادی از چپ های سنتی، خجول، ایدئولوژیک، کلیشه ای، مذهبی، مکتبی، و یا هنوز یه جوری طرفدار شوروی سابق هم داریم که انسان های شریف و آرمانخواه و برابری طلب هم هستند. ولی بیشتر متفرق، منفرد، بی برنامه، بی تاثیر و بی عمل هستند و حزبی جدی و مدعی و متشکل که آنها را نمایندگی کند را ندارند و بیشتر خود را با گذشته تداعی میکنند. بیشتر طیف سابقا فدائی و در حال جداشده از همه ی مدعیان فدائی از چپ و راست.این طیف در نهایت اگر روزی مجبور شوند در اشل بزرگتری بین چپ و راست انتخاب کنند یا باید به سمت جمهوری خواهان، و سلطنت طلبان و طیف راست جامعه رفته و یا به سمت حزبی بیایند که بیش از سی سال هست بدون لکنت زبان از سوسیالیسم، کارگر، برابری، آزادی و رفاه و آسایش و خوشبختی جامعه حرف زده بپیوندند. حزبی که بیش از سی سال بحث ها و تئوری و برنامه اش را روبه جامعه و در جلوی چشم جامعه گذاشته. بحث هایی از قبیل سوسیالیسم کارگری، آزادی بدون قید و شرط سیاسی، لغو مجازات اعدام، نداشتن مقدسات، شفافیت و علنیت، حکومت انسانی که عین سوسیالیسم هست و … و بذری را که در چند دهه کاشته حالا باید و موقعی هست که اگر درست کار کند باید برداشت و درود کند.

طیف توده ای اکثریتی هم یکی به دلیل راست روی های پشت سر هم، و یکی هم به دلیل همکاری های سالهای اول بعد از انقلاب آنها با رژیم و بدنامی گذشته، نه در طیف راست جدی گرفته می شوند و نه در طیف چپ. هر چند تحت عناوین حزب چپ و فدائی و.. سعی کرده اند دگردیسی هایی داشته باشند ولی بی فایده. آنها هنوز به فرخ نگهدار نزدیکتر هستند تا سرنگونی طلبان چه از راست و چه از چپ.

حزب کمونیست کارگری البته هنوز خیلی کار دارد. خیلی باید تلاش کند. با اینکه این حزب توانست در این کنگره یک گام اساسی به حزب رهبر و حزب نماینده مردم شدن نزدیک شود. اما هنوز ده ها گام باید بردارد تا به یک حزب توده ای و مردمی و مورد اعتماد و احترام درصد بالایی از جامعه و مردم قرار گیرد.

در این کنگره 27 قرار تصویب شد.

قرار های مختلف در حمایت از کولبران و سوختبران، رنگین کمانی ها ، کودکان کار، معلمان، کارگران، خانواده های هواپیمای 752، زندانیان سیاسی، در حمایت از انجمن نویسندگان, عضوگیری درداخل، بایکوت رژیم در خارج، علیه قتل های ناموسی، علیه تخریب محیط زیست و… که هر کدام می توانست ساعت ها وقت کنگره را بگیرد ولی هم دلی و هم نظری نمایندگان کنگره باعث شد که همگی این قرار ها تصویب گردد و پیام هایی نیز به اقشار مختلف جامعه نیز صادر شود. و همه ی مخالفین و جنبش های اعتراضی علیه رژیم را به اتحاد و یکپارچگی علیه رژیم فرا بخواند و خطاب به همه ی این جنبش ها و معترضین همه را به پیوستن به این حزب کمونیست کارگری فرابخواند که “ما همه با هم هستیم”

پیش بسوی سرنگونی انقلابی رژیم.

اینرا هم بخوانید

خطاب به کنشگران سیاسی و اجتماعی

دوست عزیزم میلاد محمدی که از دادخواهان و فعالین انقلاب “زن زندگی آزادی در ایران”  …