وب سایت مستقل نیوز:پدر مهسا امینی: دروغ میگویند! من و دایی مهسا را تهدید کردهاند که با صداوسیما مصاحبه کنیم خبرنگار روزنامه مستقل گفتوگویی چالشی با «امجد امینی» پدر مهسا امینی داشته تا دلیل این موضوع را که چرا به گفته مسئولان در ابتدای این ماجرا سابقه بیماری دخترش را در گفتوگو با رسانهها کتمان کرده، جویا شویم و از واکنش ایشان به بیانیه پزشکی قانونی بپرسیم تا مخاطبان در جریان آخرین جزئیات این پرونده قرار بگیرند:
آقای امینی! در بیانیه پزشکی قانونی آمده است که مهسا مورد ضرب و شتم قرار نگرفته و از طرفی به عمل جراحی او اشاره شده است، شما قبلا گفته بودید که مهسا هیچ بیماری خاصی ندارد؛ به نحویکه صرفا سرما خورده است چرا از روز اول نگفتید که دختر شما قبلا مورد عمل جراحی قرار گرفته بوده؟
دختر من در سن 7 سالگی عمل شد و آن عمل اصلا عمل مهمی نبود تا منجر به مرگ او پس از 16 سال شود. حتی دکتری که مهسا را عمل کرده بود هم گفت مرگ مهسا هیچ ارتباطی به عمل ۱۶ سال پیش او ندارد. این مرگ به دلیل ضربه به سر یا اتفاقی شبیه به این است. یک غده کیستی در پشت پلک سمت چپ چشم مهسا بوده که با عمل آن را بیرون کشیدند. 16 سال پیش دختر من عمل شد، عملی که بسیار ساده بود آنقدر که اصلا اهمیتی نداشت. از بعد آن عمل دختر من سابقه بیماری، جراحی یا بستری شدن را هم ندارد. برخی به عمد دروغهایی درست میکنند که بنده به عنوان پدر مهسا تحت هیچ شرایطی نمیتوانم آن را بپذیرم.
عمل 16 سال پیش مهسا چه عملی بوده و دقیقا کدام قسمت از بدن او عمل شده است؛ پزشکان در تلویزیون گفتهاند بخشی از سر او عمل شده است آیا سر یا بالای چشم او عمل شده است؟
دختر من 16 سال پیش یک کیست کوچک در پشت پلک چشم سمت چپش داشته که حتی پزشکش به من اعلام کرد که بسیاری از کسانیکه این کیست را دارند، بدون عمل جراحی هم میتوانند به زندگی خود ادامه دهند فقط شاید در دراز مدت چشم چپشان دچار مشکل دید شود؛ به جهت اطمینان پشت پلک چشم دخترم را عمل کردیم، همین. ما تا یکسال هم جهت چکاپ نزد پزشک میرفتیم که در نهایت دکترش گفت مهسا هیچ مشکلی ندارد و نیازی نیست دیگر او را به تهران بیاورید. باز هم تاکید میکنم که همه اظهاراتی که در خصوص عدم سلامت دختر من بیان میکنند صد در صد دروغ است. تمامی فیلمهایی که به من نشان دادند، سانسورشده بود. یک فیلمی در وزرا به من نشان دادند که در آن وقتی مهسا از هوش میرود، مامور زن گشت ارشاد او را روی زمین میکشد و کشان کشان دخترم را به اتاق میبرد یعنی حتی به خودشان زحمت ندادند که دختر من را بلند کنند بلکه او را روی زمین میکشیدند! من خودم با چشمانم دیدم که خون بسیار زیادی از چشم، گوش و گردن آمده بود؛ سمت چپ بدن مهسا سیاه و کبود شده بود! سوال من این است که اگر دختر من به مرگ طبیعی مرده است چرا آثار ضرب و شتم و کبودی بر روی بدن او وجود داشت؟ من بارها این سوالم را مطرح کردم که تا به الان هیچ جوابی به من ندادند.
آقای امینی! مثل اینکه شما قبل از مهسا، فرزند دیگری داشتید که فوت شده است، آیا این قضیه صحت دارد؟ برخی میگویند فرزند اول شما هم غده داشته است!
کاملا دروغ است؛ بله بنده یک فرزند پسر قبل از مسها داشتم که قبل از دو سالگی به دلیل «تشنج» فوت کرد اما اینکه او بیماری خاصی داشت، اصلا صحت ندارد. ماموران گشت ارشاد حتی به خودشان زحمت نداده بودند که یک نفر را همراه دختر من به بیمارستان بفرستند، تا به ما خبر دهند! پرستاران بیمارستان میگفتند هیچکس همراه مهسا نبود و آمبولانس هم گفته بود که این دختر را از خیابان پیدا کردیم! اگر برادرش نبود ما نمیتوانستیم دخترم را پیدا کنیم. پزشکان بیمارستان میگفتند اگر فقط ده دقیقه زودتر مهسا را به بیمارستان میآوردند احتمال زنده ماندنش بالا میرفت. جالب است دختر من همان لحظه اول فوت کرده بود اما آنها الکی سه روز به ما امید دادند و گفتند که زنده است!
برخی ادعا میکنند که بیماری مهسا ارثی بوده و در خانواده سابقه داشته است!
خیر؛ بنده قویا این اظهارات را تکذیب میکنم. چرا من، همسرم و پسرم هیچ مشکلی نداریم؟ اصلا مهسا هم بیماری خاصی نداشته فقط یک کیست کوچک پشت پلکش داشته که جراحی کردیم و تمام شد. اینکه میگویند او تومور مغزی داشته کاملا دروغ است.
دکتر شیروانی، جراحی که مهسا را 16 سال پیش عمل کرده بود طی اظهاراتی گفته است که عمل مهسا بسیار عمل سختی بوده است، نظر شما در این باره چیست چون گفتههای ایشان دقیقا خلاف اظهارات شماست!
تا جایی که میدانم دکتر شیروانی همواره گفتهاند که اصلا عمل مهمی نبوده و حتی چند پزشک معتمدی که در جلسه دادگاه حضور داشتند هم این گفته را تایید کرده و تاکید داشتند که مرگ او هیچ ر بطی به عمل 16 سال پیشش ندارد.
پس دلیل اظهارات دکتر شیروانی در صداوسیما چیست؟
دلیلش برای من واضح است! زیرا آقایان حتی من و برادر همسرمم را هم تهدید کردند که شما باید بیایید با صداوسیما مصاحبه کنید!
بحثی که الان وجود دارد این است که نهادهای امنیتی اعلام کردهاند که فایل صوتیای از شما دارند که طبق آن شما به پزشکان گفتهاید که مهسا قبلا عمل شده است که به دلیل حفظ حریم شخصی تا الان آن را منتشر نکرده اند، در این خصوص نظر شما چیست؟
دروغ میگویند؛ من چنین حرفی را به هیچکس نگفتهام.
آقای امینی! شما قبلا به مجلس برای رسیدگی به پرونده مهسا، دعوت شده بودید اما حاضر به حضور در آنجا نشدید؛ دلیلش چه بود؟
اصلا دلیلی نداشت که من به مجلس بروم. بنده در دایره جنایی شکایت خود را مطرح کردم و از همان جا هم پرونده دخترم را پیگیری میکنم. من میدانستم که رفتن من به مجلس هیچ نتیجهای ندارد به همین دلیل تصمیم گرفتم که به آنجا نروم.
دلیل برگزاری جلسه دادگاه بدون حضور شما چه بوده است؟
قرار بود چند روز قبل از روز دادگاه به من اطلاع دهند که من هم با پزشکان و وکلا هماهنگیهای لازم را انجام دهم اما آقایان دقیقا روز پنجشنبه حوالی ساعت ۲۰ شب با من تماس گرفتند و فقط گفتند که شنبه به دادگاه بیا بدون اینکه حتی ساعت مشخصی به من بدهند؛ من اصلا نتوانستم هیچ هماهنگیای انجام دهم چون اصلا وقتی نبود.
آقای امینی! مثل اینکه وقتی شما به پزشک قانونی میروید به شما گفتهاند که جلسه ۴ ساعت پیش آغاز شده، آیا این قضیه را تایید میکنید؟
ما را نزدیک به یک ساعت منتظر گذاشتند وقتی وارد جلسه شدیم متوجه شدیم که جلسه بدون اطلاع ما چندین ساعت زودتر شروع شده بود.
باتوجه به گزارش دو روز گذشته پزشکی قانونی و تکذیب ضرب و شتم مهسا توسط پلیس گشت ارشاد، قدم بعدی شما برای رسیدن به مطالباتتان چیست؟
فعلا مشخص نیست اما بنده به هیچ عنوان نظر پزشکی قانونی را قبول ندارم. من روزی که خواستم جنازه را از پزشکی قانونی تحویل بگیرم، اجازه ندادند من دخترم را ببینم؛ حتی یکی از پزشکان پزشکی قانونی با من درگیر شد. من از معاون پزشکی قانونی خواهش کردم که اجازه بده دخترم را ببینم اما اجازه نداد به او گفتم تو سوگند خوردی که حقیقت را بگویی در مورد دختر من هم حقیقت را بنویس. اما جواب معاون پزشکی قانون به من این بود «من هر چه دلم بخواهد، هر چه به صلاح مملکت باشد را مینویسم به تو هم هیچ ربطی ندارد!» شما ببیند وقتی پزشکی قانونی اینگونه با من صحبت میکند من چگونه الان اظهاراتش را تایید یا قبول کنم؟ من به هیچ وجه اظهارات و گزارشات پزشکی قانونی را نه قبول میکنم نه تایید.
دقیقا چه زمانی به شما گفتند که هر چه دلمان بخواهد مینویسیم؟
وقتی جنازه را به سمت کالبد شکافی بردند این حرف را زدند! حتی من از آن پزشک عکس گرفتم و به دادستانی نشان دادم.
با این اتفاقات حرکت بعدی شما برای مطالبه علت مرگ دخترتان چیست؟
اصلا مشخص نیست. فعلا وکلا درخواست تشکیل یک جلسه دیگر را دادهاند تا هم آنها هم پزشکان نظر خودشان را اعلام کنند؛ البته هنوز به درخواست ما هیچ جوابی به ما ندادند. از همان روز اول و با توجه به برخوردهایی که با من داشتند مشخص بود که اینها نمیخواهند به این پرونده رسیدگی کنند. بنده کاملا انتظار دروغ گفتن آنها را داشتم مگر پس از 9 روز جنازه خانم نیکا شاکرمی را تحویل خانوادهاش ندادند؟ فقط میخواهند لاپوشانی کنند؛ اما بنده به عنوان پدر مهسا به هیچ عنوان نمیتوانم نظر پزشکی قانونی را قبول کنم.
الان پزشکان معتمدی که مورد تایید شما هستند، تایید کردهاند که عمل ۱۶ سال پیش مهسا هیچ ربطی به مرگش نداشته است؟
همه پزشکان به ویژه دکتری که ۱۶ سال پیش مهسا را عمل کرده است، تایید کردهاند که مرگ مهسا هیچگونه ارتباطی به جراحی سالهای پیش او ندارد. تا زمانی که 10 پزشک معتمد ما نظر خودشان را مطرح نکنند بنده به هیچ عنوان گزارش پزشکی قانونی را قبول ندارم.
آقای امینی! بر چه اساسی میگویید که نظر پزشکی قانونی را قبول ندارید؟
دلیل از این محکمتر که معاون پزشکی قانونی به من میگوید که من هر چه دلم بخواهد، هر چه به صلاح مملکت باشد مینویسم و به تو هیچ ارتباطی ندارد؟! حتی آقایان با نیروی انتظامی سقز تماس گرفتهاند و آنها به همسایههای ما گفتهاند که شما بگویید که مهسا امینی مقابل بیمارستان کسری در تهران خودکشی کرده است!
شما پیشتر تقاضای دریافت فیلم دوربینهای داخل ون را داشتید، بالاخره داستان به کجا رسید؟
دخترخاله مهسا در حضور مرجع قضایی شهادت داد که مامور گشت ارشاد به او گفته است که نزدیک ون نیاید چون اگر تصویر او هم ضبط شود مجبور میشوند او را هم بازداشت کنند. اگر واقعا دوربینی بر لباس یا در داخل ون وجود نداشته چرا چنین دروغی را به دختر خاله اش گفتند؟! از سویی دیگر، وقتی درخواست بررسی دوربینهای داخل ون را کردم به من گفتند در همان حین شارژ دوربینها تمام شده بود و دوربین نتوانسته لحظاتی که مهسا داخل ون بوده است را ضبط کند. شواهد نشان میدهد اتفاقا در داخل ون دوربین وجود داشته و تمام دقایقی که دختر من داخل ان ماشین بوده، ضبط شده است. به گفته چند دختری که در داخل ون همراه مهسا بودند و به بیمارستان آمده بودند، مهسا به ماموران گفته بود که خواهش میکنم من را ول کنید، من اینجا غریب هستم برادرم سنش کم است گم میشود اجازه دهید من بروم که در همان حین ماموران گشت ارشاد شروع به کتک زدن مهسا در داخل ون کردند.
دخترانی که داخل ون بودند توانستند در دادگاه شهادت دهند
دادگاه به ما گفت که آن چند دختر را احضار کرده است اما براساس اولین برخوردی که من با آن دختران داشتم متوجه شدم که آنها بسیار میترسیدند که اگر بیایند شهادت دهند مشکل امنیتی برایشان پیش بیاید و متاسفانه اجازه ندادند که بنده اسمی از آنها ببرم.
آقای امینی! آیا صداوسیما تا به الان برای مصاحبه با شما تماس گرفته است؟
این را هم بگویم صداوسیمای جمهوری اسلامی آخرین رسانهای بود که با من تماس گرفت که من صراحتا به آنها گفتم که تحت هیچ شرایطی با صداوسیما مصاحبه نمیکنم؛ بعد سه هفته به من زنگ زدند و انتظار داشتند حرف بزنم! به آنها گفتم اصلا چه دلیلی دارد با شماها مصاحبه کنم؟
صداوسیما از شما میخواست چه بگویید؟
اصلا اجازه حرف زدن به صداوسیما را ندادم تا بخواهند درخواستی داشته باشند.