📃بیانیه مشترک انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز و کانون صنفی مستقل فرهنگیان آذربایجان شرقی در رابطه با اقدام جنایتکارانه در مدارس دخترانه
📌تحصیل و آموزش به شکل مدرن، ساده و بدون دردسر به ایران نیامد. میرزا حسن تبریزی ملقب به رشدیه، وقتی برای اولین بار مدارس به شکل مدرن را در تبریز تاسیس کرد، بارها و بارها از چماق به دستانی که نگران شریعت و دیانتشان بودند، آزار دید. از نظر فقهای دینی آن زمان و به تبعش چماق به دستان گوش به فرمانشان، یادگیری فیزیک و شیمی و آموزش “اجنبیها” موجب بیدینی و کفر مسلمین میشد. این مخالفتها برای دختران چند برابر بود، سالها پس از تاسیس مدارس پسرانه مدرن، دختران هنوز از رفتن به مدرسه محروم بودند. اولین مدرسه دخترانه در تهران و برای ارامنه و مسیحیان تاسیس شد. دختران مسلمان از تحصیل در این مدارس محروم شده و به جای آن در سنینی که باید آموزش میدیدند، ازدواج میکردند.
▪️جریان ارتجاع و افکار ارتجاعی در طول سالیان ادامه پیدا کرد. به انقلاب ۵۷ و دیوار کشیدن در کلاسهای دانشگاه و محرومیت زنان از حضور در المپیک رسید. تحجر ریشهدار خود را در قالب سیاست نشان داد و به شکلی آزاردهنده باعث محدودیتها و محرومیتهای بسیار برای بانوان در عرصههای هنری, فرهنگی و اجتماعی شد. گشت ارشاد، در دهه هفتاد، هشتاد و نود، ابزاری بود برای بازتولید، تداوم و یاداوری تحقیر زنان. نمادی از سیطره بر آنان. چماق به دستانی که روزی دست و پای حسن رشدیه را میشکستند و در اوایل انقلاب به پیراهن آستین کوتاه مردان گیر میدادند، امروز به پشتوانه مشروعیتی قانونی و حمایت حاکمیت، دختران این سرزمین را آزار میدادند.
▪️سالها گذشت و خون پاک مهسا امینی، شهروند بیگناه ایران، اذهان عمومی را متوجه زخمی کهنه کرد. زنانی که گویا با این تحقیرها و آزارها سالها مماشات کرده و با آن سازگاری پیدا کرده بودند، با خیزش زن،زندگی،آزادی نشان دادند که نمیتوانند وضعیت را تحمل کنند. ماهها گذشت. دختران و جوانان بسیاری هزینه دادند و خیزش از پیچ و خمهای متعددی گذشت. علیرغم تلاشها، هیچ چیز عادی نشد.
▪️و امروز به این جنایت بیشرمانه رسیدهایم. ماجرای حمله شیمیایی به مدارس دخترانه و مسمومیت دختران دانشآموز، یادآور همان تحجر و انزجار دیرینش از زن، علیالخصوص زن باسواد و آگاه است. از نظر آنان زن باید بیسواد بماند تا همچنان محدودیتهایش را بپذیرد. دخترانی که به سالها آزار روحی و جسمی و توهینها و تحقیرهای به رسمیت شناخته شده اعتراض کردهاند، باید تنبیه شوند. باید یاداوری شود که همین تحصیلشان هم امتیازی است که به آنها اعطا شده.
▪️دختران محصل به واقع خار چشم آنانی هستند که برای این حملات برنامهریزی میکنند. آنان دقیقا نقطهای را هدف گرفتهاند که برای مردم ایران عزیز و برای اقلیت متحجر آزاردهنده است. برای تحقیر و تحریک جامعه ایران، به دختران همیشه مظلوم در نظام اجتماعی ایران حمله کردند تا یادآور همه موانع و ممنوعیتها برای دختران باشند. انفعال و عدم پاسخگویی مسئولین مربوطه و نبود هیچ تلاش عملی برای روشن شدن ابعاد این حمله بیولوژیکی، به هر دلیلی یک رسوایی بزرگ است. یا “خودسران”
نسبتا خودی هستند و مسئولین قصد برخورد با آنان را ندارند و یا “خودسران” واقعا خودسر هستند و مسئولین تا بدین لحظه توان مقابله با آنان را نداشتهاند، هر دو حالت بسیار هولناک است.
▪️در چنینی شرایطی دیگر استدلال مضحک گفتمان اقلیت، که به علت ”امنیت داشتن” ، نبود آزادیهای مدنی را توجیه میکرد هم از اعتبار میافتد. هدف قرار دادن مراکز هستهای کشور، ترور دانشمندان ایرانی در خاک ایران، عملیات تروریستی در حرم شاهچراغ و حالا به خطر افتادن سلامت آیندهسازان کشور، نشان میدهد دستگاه عریض و طویل امنیتی در مقابله با تهدیدات خارجی موفق نبوده و فقط در برخورد با دانشجویان معترض و فعالین مدنی داخل کشور سرعت عمل و تبحر دارد!
◾️ما به عنوان نهادهای مدنی که مستقیما با تحصیل و آموزش در ارتباط هستیم، ضمن محکومیت این حمله شیمیایی، خود را در کنار تمام دختران محصل این سرزمین میدانیم. دخترانی که علیرغم تمام زنجیرهای ارتجاع، در عرصههای مختلف علمی و فرهنگی و ورزشی بارها درخشیده و خود را ثابت کردهاند. زنان قهرمانی که به واقع کابوس اقلیت هستند و شور و شوقشان برای رسیدن به آزادی، حیاتبخش جامعه ایران خواهد بود.