مندرج در ژورنال شماره ۷۲۶ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
فرزاد کمانگرِ قهرمان، این معلم کودکان محروم در کردستان به دلیل دفاع از انسانیت و مقابله با حکومت اسلامی همراه با علی حیدریان، شیرین علمهولی، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان، در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ در محوطه زندان اوین به دار کشیده شد.
فرزاد در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۸۵ وقتی برای پیگیری درمان بیماری برادر بیمارش به تهران رفته بود دستگیر و بعد از تحمل بیش از “هزار و سیصد شصت روز” اسارتِ توأم با شکنجه در یک محاکمه فرمایشی چنددقیقهای در بیدادگاه حکومت اسلامی محکومبهاعدام شد. اجرای حکم اعدام فرزاد پایان کابوس حکومت نبود. نبرد علیه حکومتِ اعدام و مبارزه برای به زیر کشیدن این جانیان مرگ پرست بیهیچ وقفهای در ایران جریان یافت و به اینجا رسید که آوازهاش در همه دنیا پیچید. شعله انقلاب زن زندگی آزادی از مزار مهسا امینی زبانه کشید و به آتشفشان عظیم اجتماعی تبدیل شد.
فرزاد کمانگر در همه لحظاتِ در اسارت بودنش یکپارچه شور بود و امید. فرزاد در سختترین روزهای اسارتش نور رهایی و زندگی بهتر را میدید و تصور آن روزی را میکرد که انقلاب بساط این جانیان را برچیند. آن آرزوها شیرینِ بپا خاستن مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی با انقلاب زن زندگی آزادی تا همین لحظه تحققیافته است. از روزی که فرزاد کمانگر قهرمان به خاک افتاد تا همین امروز هزاران جوان و مبارزه آزادیخواه و برابریطلب دیگر به خون کشیده شدند، اما رؤیا همان است، هدف و امید همان است که پیش از فرزاد کمانگر در دل هزاران زندانی سیاسی از دهه شصت تا همین امروز جوانهزده تا ما مردم ایران شاهد درخت تنومند انقلاب باشیم.
۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ فرزاد با همه آرزوهای شیرین و پاک انسانی از دانشآموزان محرومش در خطه کردستان گرفته شد. اما فرزاد تنها به دانشآموزانش، به خانواده مبارز و خصوصاً فقط به مادر دلیر و شجاعش، “دایه سلطنه”، تعلق نداشت. فرزاد پژواک رهایی از ستم و فقر بود. قدرت عظیم امید به اینکه میشود دیکتاتورها را بهزانو در آورد و انسانیت را سرود زندگی کرد.
در چهاردهمین سالگرد اعدام فرزاد کمانگر همراه با یاد عزیزش پیمان میبیندیم که انقلاب زن زندگی آزادی را به سرانجام برسانیم و خوشبختی را همگانی کنیم. یاد فرزاد و همه فرزادهای انقلابِ زیبای ما هرگز فراموش نمیشود.