مندرج در ژورنال شماره ۷۴۱ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
مجتبی ذوالنوری، نایب رئیس دوم مجلس یازدهم شورای اسلامی و از نامزدهای ریاست دوازدهمین دوره مجلس، با اذعان به تضعیف جایگاه قوه مقننه در جمهوری اسلامی گفت: “اگر مجلس یک سال تعطیل شود هیچکسی ککش هم نمیگزد.”
نهتنها مجلس اسلامی که تمام پیچ و مهرههای این حکومتِ زنگارگرفته دارد از هم میگسلد. آن از شورای نگهبانش که همه اعضای ذینفوذ را با برانکارد و دستگاه اکسیژن روی صندلی مینشانند و یک تیم مجهز پزشکی مجرب بالای سرشان هست تا سقط نشوند و بتوانند بعد از مرگِ رهبر، آقا مجتبی را بر تخت بنشانند. این هم از مقام ریاستجمهوریاش که جانش در کوههای زیبای آذربایجان، گرفته شد.
در میان صفوف حکومت اسلامی بهحکم بحرانهای عدیده و لاعلاج “سگ دیگر صاحبش را نمیشناسد”. هر گروه و دستهای برای اینکه بتواند از خان یغما بیشتر نصیب ببرد و بدزد و بخورد و تاراج کند، در حال دسیسهچینی علیه باندهای رقیب است. همه باندهای مافیایی در درون حکومت میدانند که وقت زیادی برای پُر کردن بیشتر حسابهای بانکی داخلی و بینالمللی خود ندارند. خیال میکنند که میتوانند بعد از سرنگونی در گوشه دنجی از جهان با تغییر قیافه و عوضکردن اسم باقی عمر را بهخوبی سپری کنند. خیال میکنند.
در آن سو مردمی را در اوج فقر و گرفتار در دست حکومتی فاسد و در اسارت بیکاری دهها میلیونی و فاقد امکانات درمانی و رفاهی و خشمگین از اینهمه جنایت سازمانیافته، مشاهده میکنیم.
کلید اما همینجا است که در قفل در میچرخد. مردم دشمن خود را میشناسند. اسلام و ارتجاع دینیاش را با همه وجود خود حس کردهاند، ستم مذهبی و جنایت سازمانیافته دولتی علیه زنان را روزانه در برابر چشمان خود مشاهده میکنند و با همه وجود علیه آن بهپاخاستهاند. این جامعه مملو از اعتراض و اعتصاب و تجمع برای احقاق حقوق بربادرفتهاش است. با این درجه از تنفر از یک حکومت و بااینهمه روشنبینی برای آنچه که مردم برای امروز و آینده خود میخواهند، رژیم اسلامی قدرت مقابله با این مردم را ندارد. باید بگذارد و گورش را گم کند. انقلاب گردابی است که رژیم را به کام خود میکشد. برای آن روز هر روز آمادهتر میشویم.