ننگ بر حکومتی که شهروندش برای پانصد هزار تومان کرامت اش را می فروشد- مهران محبی

کارگر کمونیست ۸۳۳

روز 30 اردیبهشت 1403 بازنشستگان طبق معمول هفته ای، در چند شهر اقدام به برگزاری تجمع اعتراضی کردند. در کرمانشاه نیز که بازنشستگان یک پای ثابت بر پا کنندگان اعتراضات روز های اعتراضی در هر هفته هستند و اتحاد میان بازنشستگان کشوری و تأمین اجتماعی را به سنت همیشگی خود تبدیل کرده اند، تجمع خود را برگزار کردند.

بازنشستگان کرمانشاه که در نحوه بیان مطالبات و اعتراضات خود شگفت آور هستند و رادیکالیسمی پیشرو را نمایندگی می کنند، در این روز باز هم شگفتی  ای خلق کردند.

ماجرا این بود که در تجمع مشترک بازنشستگان کرمانشاه یکی از بازنشستگان کشوری به ایراد سخنان شورانگیزی در افشای  فساد حکومتی و به فقر و فلاکت کشیده شدن عموم مردم جامعه توسط حکومت و همچنین رسوائی انتخاباتی مجلس اسلامی و “نه” مردمی به رژیم پرداخت و حاضرین نیز او را تشویق و صحبتهایش را تأیید کردند.

بازنشسته مبارز و آزادیخواه کشوری سخنران در تجمع بازنشستگان کرمانشاه که صحبت های اش جنبه اعلام جرم و کیفرخواست داشت، در مورد انتخابات اخیر مجلس اینگونه صحبت کرد: « مردم برنده رفراندوم شرکت 7 تا 8 درصد انتخابات مجلس رژیم بودند و بازنده آن حکومت بود. از این 7، 8 درصد شرکت کننده، عده ای معامله گران، ظالمان و خون آشامانی هستند که به جان اقتصاد و بیت المال افتاده اند که با فلان وزیر ارتباط دارند و مزدور آقای وزیر هستند. عده ای متعصبان کور قومی و قبیله ای هستند که با کاندیداها رابطه قومی و قبیله ای دارند و آنچه که از همه اسفبارتر است، آن فلاکتی است که بر زندگی مردم حاکم شده است و عده ای در انتخابات شرکت می کنند که برای یک وعده سیر کردن شکمشان حاضرند کرامت، حریت و شخصیت انسانیشان را برای 500 هزار تومان بفروشند. ننگ بر حکومتی که شهروندش برای 500 هزار تومان کرامت اش را می فروشد”.

سخنان این بازنشسته شریف که چند ساعت قبل از به هلاکت رسیدن رئیسی قاتل و هیئت جنایتکارهمراه اش ایراد گردید و با تأیید و تشویق دیگر بازنشستگان حاضر در تجمع همراه شد، حرف عموم مردم ایران است. لپ کلام این است که یک حکومت فاسد و چپاولگر، زندگی مردم را به فلاکت کشیده و کرامت و شأن انسانها را لگد مال کرده است. مرگ و قتل و اعدام در کنار سیاستها و اقدامات بی شمار ضد انسانی اش از دستاوردهایش بوده و امروز بر دریائی از نفرت و بیزاری قرار گرفته که هر آن ممکن است با امواج خرد کننده اش درهم شکسته شود.

بازنشستگان کرمانشاه در تجمع 30 اردیبهشت خود، رسوائی انتخاباتی حکومت را یادآوری و آن را رفراندوم “نه” مردم به جمهوری اسلامی تعبیر کردند که شرح دیگر تعبیر رفراندوم “نه” به جمهوری اسلامی که بازنشستگان کرمانشاه بر آن تأکید داشتند، جریان داشتن و به پیش رفتن انقلاب “زن، زندگی، آزادی” است که اتفاقا غروب همان روز که خبر سقوط هلیکوپتر رئیسی و همراهانش رسانه ای شد، موج وسیعی از شادی جامعه را در بر گرفت و باز هم توجه جهان را به خود جلب کرد.

در این اثنا که حکومت از شادی و رقص خانواده های دادخواه و عموم مردم بر مرگ سر دسته آدمکشان، قصاب 67 و نماد جنایت و اعدام اش به وحشت افتاده بود، بلافاصله تمام توان اش را بکار گرفت تا از گسترش و عمق بیشتر یافتن بحران مرگ رئیسی بکاهد. انتشار اخبار غیر حکومتی مرگ رئیسی و نوشتن طنز در رسانه های اجتماعی را جرم انگاری کرد و سرکوبگرانش را برای برخورد با شادی های مردم به خیابان گسیل کرد.

حکومت در پی تلاشش برای پوشش نهادن بر بحران و رسوائی اش در انظار جهانی که شادی مردم بر مرگ رئیسی جلاد، برایشان تعبیر و ترجمان  نفرت و انزجار عمومی نسبت به یک حکومت مشهور به حکومت اعدام است، اقدام به تعطیلی همراه با تهدید بازار و کسبه و بسیج مزدوران و جنایتکاران خود و همچنین تهدید و تطمیع عده ای برای شرکت در مراسم روز خاکسپاری به هلاکت رسیدگان اش کرد. و با این ترفند ها  تعداد معدودی مزدور سبک مایه با لباس کار شرکت هفت تپه را هم به مراسم آوردند.

در میان مزدوران با هیبت کارگری در مراسم بدرقه لاشه رئیسی و عزاداری برای این قاتل کثیف، خود فروشان بی قدر و ارزشی مانند محمد خنیفر، مسلم چشمه خاور و یوسف بهمنی که زمانی فعالین کارگری اعتصابات هفت تپه به حساب می آمدند به همراه تعداد دیگری حضور یافتند و در حالیکه در گفتگو مقابل دوربین رسانه حکومتی خود را نمایندگان کارگران هفت تپه معرفی می کردند، از رئیسی به عنوان مدافع حقوق کارگر تمجید و قدردانی می کردند و برایش اشک می ریختند و بر سینه می زدند.

این مزدوران ارزان قیمت از جلادی تمجید کردند که حکم اعدام هزاران زندانی سیاسی آزادیخواه، چپ و کمونیست که اکثرا فرزندان خانواده های کارگر و زحمتکش و یا خود کارگر بودند را در تابستان 67 امضاء و به جوخه های اعدام سپرد. برای کسی سینه زنی می کردند که در دوران ریاست اش بر قوه قضائیه، جانیان پاسدار و بسیجی در سرکوب خیزش آبان 98 تعداد 1500 نفر را شامل کسانی مانند محسن محمدپور کارگر ساختمانی ساکن خرمشهر و محمد حشم دار کارگر نجاری ساکن بهبهان را به قتل رساندند و جنایت هولناک قتل عام ده ها جوان دیگر در نیزارهای ماهشهر را خلق کردند. برای تروریستی اشک می ریختند که در همان دوران ریاست اش بر قوه قضائیه به هواپیمای مسافربری اوکرائینی با موشک سپاه شلیک کردند و 176 نفر را در هوا تکه، تکه کردند و معترضان بی شماری را در شکنجه گاه های وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه و بازداشت گاه های نیروهای انتظامی زیر شکنجه کشتند. و حکم اعدام نوید افکاری توسط این جلاد تأیید شد.

سبک مایه گان در هیبت کارگری برای کسی بر سینه می زدند که در دوران ریاست جمهوری اش بیش از 500 نفر را در اعتراضات بعد از به قتل رسیدن ژینا (مهسا) امینی و در جریان انقلاب “زن، زندگی، آزادی” به قتل رسیدند که خیلی از آنها مانند نیکا شاکرمی، حدیث نجفی و مهرشاد شهیدی کارگر بودند و 9 نفر از معترضان را که 8 نفرشان کارگر بودند، اعدام کردند و همین حالا عباس دریس کارگر دستفروش اهوازی در زندان در انتظار اجرای حکم اعدام است و برای توماج صالحی نماد اعتراض و صدای انقلاب مردم حکم اعدام صادر کرده اند که رئیسی مسؤلیت مستقیم کل آن جنایات را بر عهده داشته است.

کسانی که در مراسم بدرقه جسد رئیسی در لباس کارگر هفت تپه بر سینه زدند و جلاد مردم را تمجید کردند، به قول بازنشستگان معترض کرمانشاه از همان دسته ای از جامعه هستند که در نتیجه به فقر و فلاکت کشیده شدن توسط حکومت دزدان و قاتلان به وضعیتی دچار شده اند که کرامت و انسانیتشان را در ازای 500 هزار تومان می فروشند و به اصطلاح برای هر ریزه استخوانی که جلویشان بیاندازند، دم تکان می دهند.

این بی شرمان که امروز پشت به مردم می کنند و در کنار حکومت قرار می گیرند، اینها که حالا در برابر اتحاد چندین ساله کارگران هفت تپه در برابر حکومت اعدام ایستاده اند و در مقابل کارگرانی که اولین بار در مدت 45 سال گذشته شعار “اداره شورائی” سر دادند و با قدرت خود دزدان و همدستان حکومت را از شرکت بیرون راندند و همین چندی پیش در اعتراض به صدور حکم اعدام برای توماج صالحی به اعدام اعتراض کردند، قرار گرفته اند، باید در قبال مردمی که دادخواهند و هر روزه سرنگونی حکومت را بخاطر بیش از 45 سال جنایت و تحمیل فقر و فلاکت وصف ناپذیر بر گرده جامعه فریاد میزنند، پاسخگو باشند.   

اینرا هم بخوانید

دستمزد ما در دستان ماست- حمید دائمی- کارگر کارگاهی

کارگر کمونیست ۸۶۲ با نزدیک شدن به پایان سال یکی از مسائلی که همواره ذهن …