«نامهی شرم آور در ضدیت با پناهجویان افغانستانی که به پزشکیان نوشتید و در حال امضا جمع کردن هستید بیشتر از این خود را مضحکه خاص و عام نکنید آن را پس بگیرید…»
های خودپرست های خود خواه…
«سفرهی که بر آن لم دادید
حاصل دست رنج کارگران مهاجرین
افغانستانی ست
که به اجبار رانده شده از افغانستان توسط احزاب جنایتکار اسلامی که مورد حمایت «ایران»
یعنی مسبب ناامنی و جنگ در افعانستان،
عامل بدبختی آوارگی مردم و راند شدنشان از افعانستان…
این مردم غلیتده در رنج جنگهای قومی و مذهبی به سوی ایران سرازير شدن مجبور شدن تن به کارهای ارزان و طاقتفرسا بدهند
متاسفانه خیلی وقتها دستمزه ناچیزشان هم توسط کارفرمايان در کمال بی انصافی بالا کشید می شود و یک لیوان آب سرد هم روش…»
من با کارگران افغانستانی در ایران رابطهای عاطفی دارم تا آنجا که درک و تصویری عميقی از درد و رنجشان را میتوانم تصور کنم
من برعکس «نجیب زاده گان» یا «اشرافزادگان » ایرانی، که بر اساس جعلات تاریخی خود را باز تعریف می کنند انسان بودن و ارزشهای انسانی را مقدمتر از هر مقدساتی می دانم و می ببینم
این جماعت که خودشان را در ضدیت با ارزشی انسانی باز تعریف می کنند به نامهی مسعود پزشکیان بعنوان رئیس جمهور خواستار اخراج کارگران مهاجر افغانستانی شدند.
که با آنان نه تنها اختلافات سیاسی و انسانی بلکه به عمق یک درهٔ دارم
از تبعیضات با هر توجیهی متنفرم…
« از اذیت و آزار
مهاجرین افغانستانی دست بردارید
انسانی تر و با تعمق به این وضعیت مهاجران فکر کنید.
باید اعتراف کنم
من کسی نیستم
بجز یک کارگر افغانستانی.
جز یک مهاجر بی نام و نشان افغان،
مهاجری افتاده از داربست های ساختمانی
دفن شده در لابلای ستونهای بتونی،
«ایران زميني» که شما مدعی آنی!
سرزمینی غرق شده در لافهای قدیمی، و با واژهٔ های کهنه، تاریخ پر هنر از ارسطورهای ذهنی یا تخیلی، باید بفهمید که مهاجرین افغانستانی هم از این فرهنگ و از این ریشه هستند.
من کسی نیستم
بجز همان کارگری که توسط مرزبانان غیور جمهوری اسلامی، به دریا انداخته شدند
من کسی نیستم جز همان کارگر مهاجر از افغانستان «که در لجنزار نابرابریها، غرق در فقر، قربانی تبعض است…»
از لافهای تاریخی ناسیونالیزم ایرانی شاید اطلاعات دقیقی و خاصی نداشته باشیم
اما بعنوان یکی از شاهدان این همه رنج و آزار تائید می کنم که رفتار و کردارشان بعضی از ایران با لافهای تاریخی که مدعی آنند، تناقضی آشکار است.
، آتش داغ کار بردگی، در کشوری که تاریخ و زبان و نژادش به ظاهر با ما یکی است ما را می سوزاند
شرم بر این تاریخ باد
اگر جفای مارا در خود حک نکند
برای نسلهای آینده و مردمان این جهان.
[ ایرانیان بعنوان پناهنده در کشورهای اروپایی زندگی می کنند از حقوق شهروندی برابر برخورداند علرغم اینکه از لحاظ فرهنگی و باورهای احمقانه با آلمانها تفاوتهای بسیار دارند۲۰یولی ۲۰۲۴میلادی “شمی صلواتی”
#شمی_صلواتی
روزنه rowzane خبری – تحلیلی