مندرج در ژورنال شماره ۸۲۰ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
علی انتظاری رئیس دانشکده علوم اجتماعی روز ۲۹ مرداد در برنامه تلویزیونی شیوه، کشتهشدن مهسا امینی در سال ۱۴۰۱ را “نفله شدن یک دخترخانم کرد سنی” خواند و همچنین مدعی شد که جمهوری اسلامی در اعتراضات پس از جانباختن مهسا “پدرانه” رفتار کرده و خشونت به خرج نداده است. توهین بیشرمانهای که براثر اعتراض مردم و پدر و مادر مهسا و ترس رژیم از بالاگرفتن این اعتراضات در آستانه سالگرد انقلاب مهسا به برکناریاش منجر شد.
از پاسدار امنیتی که سالیان متمادی عضو شورای انقلابفرهنگی بوده و سه دوره رئیس جهاد دانشگاهی را در رزومه سیاهش دارد سخنانی اینچنین وقیحانه، جای تعجب ندارد.
در سالهای اخیر از قتل فجیع ندا آقا سلطان تا قتل مهسا ژینا امینی و تا به امروز، جانیان تبهکار حاکم بر ایران چند هزار نفر از جوانان شجاع و نازنین مردم را به قتل رسانده، صدها چشم را نابینا و چند صد نفر را اعدام نمودهاند و اینها همه از نظر این پاسدار دانشگاهی نهتنها خشونت نبوده؛ بلکه رفتاری کاملاً پدرانه نیز بوده است. بهراستی توضیح و توصیف اینهمه وقاحت و گستاخی برای مورخ بیطرفی که برای آیندگان به ثبت تاریخی وقایع این دوره همت میگمارد اگر غیرممکن نباشد بیگمان و قطعاً کاری دشوار و شاق خواهد بود.
انتظاری همچنین تلاش میکند که مهسا را فقط به “کردها” و “سنیها” مربوط کند. انقلاب زن زندگی آزادی و همبستگی مردم در سراسر ایران درخود پاسخ و تودهنی بزرگی به این تلاش عبث بوده و هست.
در آستانه دومین سالروز انقلاب زن زندگی آزادی، توهین به ژینا این سمبل زنده انقلاب توسط استاد سفیه، پاسدار علی انتظاری که به خیال خام خویش حمله به جلو میکند در شرایطی اتفاق میافتد که تپش قلب این انقلاب را در میان خیزش پرستاران و اعتراضات و اعتصابات کارگران و اقشار دیگر میشود شنید. انقلاب پیش میرود و رژیم را وادار به عقبنشینی میکند و اینچنین میشود که آن دهاندریدههایی که توهین میکنند و یاوه میسرایند روز بعدش مجبورند شکر نوش جان کنند و بهغلط کردن بیفتند. آن روزی که نوبت شکر خوردن رئیس اصلی این دزدان آدمکش و بی سر و پا نیز برسد دیر نیست.