مندرج در ژورنال شماره ۸۲۱ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
یک عضو اتاق بازرگانی زاهدان در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا گفت: “پاکستان پول برق و محصولات وارداتی نفتی از ایران را بلوکه کرده است.”
خبری بهظاهر کوچک که واقعیت سیاسی و وضعیت آشفته رژیم را بهروشنی بیان میکند. خبر “بلوکهشدن پولهای ایران” جزء خبرهای روزمره محسوب میشود و چنین خبرهایی بهظاهر معمولی، به معنای واقعی گویای بسیاری از نکاتی هستند که موقعیت رژیم در تقابل با مردم را نشان میدهد.
اینکه چرا و چگونه رژیم در شرایطی که نهتنها از تأمین برق منازل بلکه از تأمین برق ادارات و صنایع عاجز است، برای تأمین بودجههای جنگی و سیاسی مذهبی خود به فروش برق دست میزند، نیازی به تحلیل ندارد. وجود دزدسالاری در اقتصاد این رژیم درست همزاد خود رژیم است.
واقعیت این است که اوضاع مالی رژیم چنان وخیم است که حاضر به فروش هر چیزی با نازلترین قیمت بازار جهانی است. واقعیت دیگر این است که با توجه به واقف بودن کشورهای دور و نزدیک از چنین ناچاری مزمنی خیلی ساده با مانورهای کاملاً کوچکی، حضرات اسلامی را بهقولمعروف “سرکیسه” میکنند. نفت میگیرند و چای بنجل تحویل میدهند.
رژیم اسلامی هیچ اهرم سیاسی و اقتصادی برای مقابله با این “تعرضات” سیاسی و اقتصادی در دست ندارد. این ابزارها سالهاست کارآیی خود در منطقه و جهان را از دست دادهاند. شکست رژیم إسلامی در به تمکین کشاندن مردم که با سرکوبهای خونین آغاز شده و تاکنون ادامه دارد، واقعیت پرتناقض رژیم در سیاست را رقم زده است.
برای “جذب سرمایه” نیاز به جامعهای گورستانی داشتند. برای کشاندن سرمایههای میلیاردی نیاز به مردمی “بی توقع” و کارگران خاموش داشته و دارند. در عوض پس از چهل و پنج سال پرستارانی “گستاخ” در تمامی شهرها به رژیم اسلامی اولتیماتوم میدهند.
به این اعتبار رژیم اسلامی که یک وصله ناجور در سیمای سیاسی ایران پس از انقلاب ۵٧ محسوب میشود، معمار این اقتصاد نیست بلکه ساختار سیاسی یک اقتصاد نامتعارف و جوش نخورده با سیستم جهانی سرمایه داری است. انقلاب ۵٧ این تناقضات را در دل سرمایهداری ایران کاشت. اما این انقلاب زن زندگی آزادی است که این تناقضات سیاسی و اقتصادی را میتواند به نتیجه منطقی و قطعی خود برساند.