حزب اصولگرای “شریان” از شورایعالی امنیت ملی خواسته است تا برای کسانی که در مورد عملکرد یحیی سنوار اظهارنظر نموده و او را بهاصطلاح ترور شخصیتی کردهاند، دادگاههای نظامی تشکیل دهد!
“شریانیها” در بند سوم بیانیه چهاربندی خود که اخیراً و بهزعم خودشان در تناسب با شرایط جنگی و حساسیتهای ویژه این دوره صادر کردهاند، خطاب به شورایعالی امنیت ملی نوشتهاند: “نسبت به بنگاههایشایعهپراکنی و تخریب شخصیتها و کسانی که در این مدت فرماندهان بزرگی مانند شهید سنوار را با قلمهای زهرآگین خود ترور شخصیت کردهاند و یا در موضوعات مشابه نسبت به تشویش افکار عمومی اقدام مینمایندو باعث تشتت و تفرقه میشوند، دادگاه نظامی تشکیل داده و با خاطیان برخورد قاطع و عبرتآموز نمایند. نفوذیهای رخنه کرده در سازوکار حاکمیت و دولت در صف اول این برخورد باشند”.
این اوضاع حکومتی است که در داخل و در جنگ واقعی با مردم با آن مواجه است. حکومتی که با هر ضربهای که از طرف مقابل جبهه ارتجاعی میخورد زیر فشار عمومی خرد و ذلیل میشوداینگونه به تقلای عبث چنگودندان نشان دادن برای جان بهدربردن متوسل میشود.
حکومتی که ۴۵ سال هزینههای گزافی از دسترنج و حق حیات مردم و ثروتهایی که به عموم جامعه تعلق دارند، تلاش کرده که آنچه برای خود ارزش و قداست داشته را به ارزشهای معنوی جامعه تبدیل کند و قهرمانان تروریست و آدمکش در جبهه تروریسم اسلامی را به قهرمانان مردم خواهان آزادی و رفاه و شادی تبدیل کند، حالا در نتیجه شکستهای ایدئولوژیکی و فکری و فرهنگی عقبمانده و ضدانسانیاش از جامعه و لگدمالشدن همه مقدسات آن توسط این مردم، به صرافت احیای دادگاههای نظامی و صحرایی سالهای۵۸ تا اواخر دهه ۶۰ افتاده تا شاید با اعدامهای وسیع و بدون محاکمه و این بار حتی در میادین و خیابانها و کوچههای شهرها و مقابل چشم عموم مردم، جامعه را ساکت و رام کند.
این اوضاع به طور واقعی و میدانی نشان میدهد که جمهوری اسلامی بر دریایی از تنفر و انزجار و بر دنیایی از آتش خشم عمومی برای سرنگون ساختنش قرار گرفته است. همچنین نشان از شکست همه طرحها و سیاستهایی است که این رژیم جنایتکار در مدت ۴۵ سال برای اجرای آنها ماشین سرکوب و کشتار و ماشین اعدام و جنایتش را باتمام ظرفیت به کار گرفته است و حالا با به راهانداختن گفتمان احیایدادگاههای صحرایی از نوع اوائل بعد از سرنگونی رژیم شاه که خلخالی جلاد به دستور مستقیم خمینی جنایتکار ریاست و مسئولیت آنها را بر عهده گرفت و به نماد خونخواریو قساوت حکومت تبدیل شده بود، میخواهد این آخرین شانس خود را هم امتحان کند. ولی واقعیت این است که اوضاع بحرانی حکومت، قوه تفکر و تعقل و تشخیص تفاوتهای سیاسی، اجتماعی و توازن قوای میان حکومت و جامعه در اوائل بهقدرترسیدن رژیم با امروز را از سران و باندهای جانی جمهوری اسلامی گرفته و فکر میکنندمیتوانند معترضان و مخالفان حکومت و مردم سرنگونیطلب را که در همین شرایط هر روزه در اعتراض هستند،بهراحتی به دار بکشند و جامعه را مرعوب و مهار کنند. در همین روز سهشنبه اول آبان بود که اعتصاب هزاران کارگر رسمی و ارکان ثالث در مراکز کارگری نفت و گاز جنوب و تجمعات اعتراضی سراسریبازنشستگان در برابر سازمانها و ادارات تأمین اجتماعی و تجمع مخالفان اعدام در مقابل مجلس و کارزار سهشنبههای علیه اعدام در ۲۳ زندانجلوهای از قدرت و گستردگی اعتراض به جمهوری اسلامی رادرحالیکه عزادار جانیان کشتهشدهاش از جمله یحیی سنوار است و قصد دارد با کشیدن سایه جنگ بر جامعه امر سرنگونی خود از طریق انقلاب تحت شعاع فضای جنگی و جنگافروزی قرار دهد، به نمایش گذاشتند و این گویای واقعیتی است که سران رژیم را وحشتزده و غرق در توهمات کرده است.
در راستای همین درماندگیهای سران حکومت که ناشی از ضربات متحمل شده از طرف دولت اسرائیل است و بهخاطر وحشتی که از پاسخگویی اسرائیل به حمله موشکی رژیم دارند که در صورت وقوع درهمشکنندهتر و ناتوانتر خواهند گردید و جامعه مجال قامت راست کردن به حکومتشان را نخواهد داد، تراوش توهمات و هذیانگوییهایجنایتکارانزباننفهمتری مانند حسین اللهکرم و حسین شریعتمداری که هنوز فکر میکنند همه چیز در زمان اوائل انقلاب ۵۷ و سالهای خفقان و کشتارهای مخالفان و اعدامهای وسیع زندانیان سیاسی که حکومتشان بر بنیاد آن پایههای خود را مستحکم کرد، منجمد شده است؛شدت بیشتری یافته است.
حسین اللهکرم، شعبان بیمخ حکومت اسلامی و از چاقوکشان و حملهکنندگان دهه شصت به زنان بیحجاب واز بنیانگذاران انصار حزبالله که حالا مفتخر به دریافت دکترای علوم سیاسی و مدیریت استراتژیک شده و ریاست گروه اندیشه سیاسی و مسائل ایران (اندیشه لمپنیسم و قدارهبندیاسلامی) در دانشگاه آزاد اسلامی را بر عهده دارد، اعلام کرده که برای جنگ با اسرائیل از هر شهری یک لشکر آماده کردهایم و حسین شریعتمداری هم گفته است:”دانشآموز باید طوری تربیت شود که دفاع از کشور را مقدس بداند و خونش را برای کشور افتخار بداند و برای حفظ نظام خود مرز ایران و سوریه نشناسد و بداند که نظام جمهوری اسلامی حدومرز ندارد و باید برای گسترش آن از جان و مال خود بگذرد”.
این هم بخشی دیگر از عقل از سر پریدگی و سیر در توهمات و خیالبافیهای حکومتی است که توسط حسین اللهکرم و حسین شریعتمداری نمایندگی میشود که نمیتوانند یا نمیخواهند بفهمند درک و باور و فرهنگ و موقعیت اجتماعی جوانان و مخصوصاًدانشآموزان امروز ایران در نقطه مقابل آنچه که در اوائل انقلاب و دهه شصت بر این بخش پر تحرک و پر انرژی سایه افکنده بود، قرار گرفته است.
جوانان و دانشآموزانی که در دوران جنگ ارتجاعی ۸ساله با عراق بهخاطر عدم آگاهی و شناخت کافی از ارتجاع مذهبیو اسلامی و به دلیل عدم حضور یک چپ قدرتمند و منتقد و افشاکننده مذهب و مضرات اجتماعی آن، خمینی و جریان اسلامی به رهبر و نماد رهایی از خفقان و استبداد آریامهری تبدیل شده بودند و تحت مغزشویی دستگاههای تبلیغاتی حکومتی وسیعاً مورد سوءاستفاده جمهوری اسلامی واقع شدند و علیرغم سن کمشان به جبهههای جنگ روانه گردیدند و به میدانهای مین فرستاده شدند، حالا جایشان را جوانان ضدمذهب و ضدجمهوری اسلامی گرفتهاند.
امروز و بعد از ۴۵ سال جنایت جمهوری اسلامی علیه مردم اعم از سرکوب و کشتار و اعدام و به راهانداختن جنگ و جنگافروزی و گرفتن همه آزادیهای سیاسی، اجتماعیو فرهنگی و تباهکردن و به فلاکت کشاندن زندگی اکثریت جامعه،مردم ایران و در صف مقدم آن جوانان از نظر فکری و فرهنگی ضدمذهبیترین و دارای بیشترین تمایل به سنتها و فرهنگ زندگی غربی و از نظر عملی و موقعیت سیاسی و اجتماعیدر مقابل حکومت آدمکشان اسلامی هستند.
این جامعه را دیگر با هیچ ابزار تحمیقی نمیتوانسربهزیر و به تمکین وادار نمود و با هیچ ابزار سرکوب و کشتاری مرعوب و به عقب راند. حکومتی که کارنامه انواع جنایتها، کشتارها و اعدامها و حتی دادگاههای صحرایی را دارد و علیرغم آن امروز با یک انقلاب برای پایانیافتنش روبرو است و حکومتی که در دوره کوتاه اخیر با سرعتبخشیدن به ماشین اعدام و کشتارش با شدیدترین و گستردهترین اعتراضات، از جمله با اعتراض از داخل زندانها تا خیابانها بهاعدامها پاسخ میگیرد، توان و جرئت تشکیل دادگاههای صحرایی و نظامی علیه مردم انقلابی را ندارد و در صورت جرئت اقدام به چنین جنایتی، گور خود را سریعتر و عمیقتر خواهد کند.