سکوت نماینده دولت آمریکا در نشست حقوق بشری ژنو- مهران محبی

دولت آمریکا در چهل و هشتمین نشست بررسی دوره‌ای جهانی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در “ژنو” از اعتراض نسبت به کارنامه حقوق بشری جمهوری اسلامی خودداری کرد. گفته می‌شود از سال ۲۰۱۰ دولت آمریکا همواره از نقض حقوق بشر در ایران انتقاد کرده و دراین‌رابطه پیشنهادهایی را هم ارائه کرده است؛ ولی امسال بعد از ۱۵ سال، با رویکردی خلاف گذشته با سکوت خود درحالی‌که دولت‌هایی مانند انگلیس، سوئد، سوئیس، پاراگوئه و آلمان نقض حقوق زنان، آمار بالای اعدام‌ها و سرکوب مخالفان توسط جمهوری اسلامی را محکوم کردند، عملاً موافقت و یا حداقل بی‌تفاوتی خود نسبت به نقض حقوق بشر توسط رژیم اسلامی را اعلام کرد.

این اعلام موضع دولت ترامپ در برابر تشدید سرکوب مخالفین، بالارفتن تعداد اعدام‌ها و اعمال فشارها بر زنان، اقلیت‌های مذهبی و ده‌ها و صدها مورد دیگر از نقض حقوق اولیه انسان‌ها توسط جمهوری اسلامی پیامی متقابل به نرمش‌ها و کرنش‌های سران حکومت در شرایط جدید است که اگر همچنان که در پیام‌هایشان سعی می‌کنند نشان دهند، در عمل هم بر سر پذیرش شروط ترامپ در مناقشات هسته‌ای و منطقه‌ای جدی باشند، حمایت یا حداقل چشم‌پوشی وی بر جنایاتی که در عرصه داخلی علیه مردم ایران بکار می‌گیرند را با خود به همراه خواهند داشت.

ترامپ با این سکوت عملاً “حسن‌نیت” خود را نسبت به صحبت‌های پشت پرده و پیغام‌های مکرر سران حکومت اسلامی در دوره اخیر نشان داده است تا جمهوری اسلامی را به تسلیم عملی در برابر خواست‌های خود بکشاند و تا حالا نشانه‌های زیادی از موفقیت او عیان شده‌اند. چراغ‌سبز فوری خامنه‌ای برای مذاکره، مهم‌ترین و مطلوب‌ترین پاسخ به ترامپ است.

خامنه‌ای روز سه‌شنبه در دیدار با مسئولان و سفرای کشورهای اسلامی دررابطه‌با مذاکره با ترامپ چراغ‌سبز خود را تحت لوای توصیه‌های به‌اصطلاح دوراندیشانه و هشیارانه، مبنی بر اینکه باید چشم‌هایشان (چشم‌های خود و سران رژیم) را باز کنند و حواسشان باشد که با چه کسی معامله می‌کنند، نشان داد و به دنبال آن هم مقامات و رسانه‌های حکومتی به تکرار و بازتاب موافقت “حکیمانه” خامنه‌ای با مذاکره با ترامپ پرداختند.

این میزان از تمایل به تسلیم خامنه‌ای برای ترامپ در حال حاضر کافی است تا برای ترغیب او به تمکین و تسلیم عملی‌اش در مناقشات هسته‌ای و منطقه‌ای تا این حد با او کنار بیاید. او نیز مانند خامنه‌ای تعریف ویژه خود و تا حد زیادی نزدیک به خامنه‌ای از حقوق بشر دارد. از همان روز تحلیفش به دنیا فهماند که با جمهوری اسلامی در معناکردن و رعایت حقوق بشر تفاوت چندانی ندارد. ترامپ اولین فرمان‌ها را در نقض و نادیده‌گرفتن حقوق مهاجرین و LGBTها امضا کرد. به مهاجرین به‌زعم او غیرقانونی انگ و اتهام دزد و مجرم زد و تا حالا طبق اخبار منتشر شده، مأموران اداره مهاجرت آمریکا از ابتدای تصویب فرمان ترامپ در کنگره هزاران نفر و از جمله ۱۲۰۰ نفر را فقط در یک روز بازداشت کرده‌اند. در کمتر از ده روز هزاران کارگر و انسان بی‌دفاع که از فقر و ناامنی و برای دستیابی به شرایطی بهتر برای زندگی به آمریکا مهاجرت کرده بودند، اخراج شده و همانطور که ترامپ در مراسم تحلیفش گفت، قصد دارد میلیون‌ها مهاجر غیرقانونی را اخراج کند که در تاریخ آمریکا بی‌سابقه است. همچنین LGBTها را از کلیه حقوق اقتصادی و اجتماعی محروم کرده است.

ازاین‌رو آنچه که در زمینه حقوق بشر با به‌قدرت‌رسیدن ترامپ در آمریکا در حال وقوع است، ۴۵ سال است که در سطحی وسیع‌تر در ایران توسط جمهوری اسلامی اعمال می‌گردد. ترامپ یک فاشیست است که تفاوت فاشیسم او با خامنه‌ای و جمهوری اسلامی در نوع مکتب و ایدئولوژی آنها است. فاشیسم ترامپ از نوع ناسیونالیستی و فاشیسم خامنه‌ای از نوع مذهبی و اسلامی است.

تقابل ترامپ با خامنه‌ای، تقابل دو فاشیست است. فاشیستی که می‌خواهد ناسیونالیسم در آمریکا را با اخراج میلیون‌ها مهاجر و جذب سرمایه‌های خارجی با دادن امتیازهای مالیاتی و رونق بخشیدن به اقتصاد به‌اصطلاح ملی به سطح بیاورد، مصمم است تا فاشیست اسلامی که هر جنایتی برای هموار ساختن مسیر گسترش اسلام و ارتجاع اسلامی مرتکب می‌شود را به تسلیم بکشاند.

در این تقابل، موقعیت فاشیسم اسلامی خامنه‌ای روبه‌زوال است و ناقوس مرگ آن به صدا درآمده است. اما فاشیسم ترامپ با اینکه کپی شده از روی نسخ منسوخ شده و شکست‌خورده در قرن بیستم است، خود را تازه‌تولدیافته و مدعی داشتن راه‌حل برای بحران سرمایه‌داری تعریف می‌کند. ترامپ می‌تواند خامنه‌ای را شکست دهد، ولی نه می‌تواند سرمایه‌داری آمریکا را با شعار “اول آمریکا” که مبین سیاست عمیقاً ناسیونالیستی او است با از سر راه برداشتن “موانع” – حذف خدمات رفاهی و اجتماعی، اخراج مهاجرین غیرقانونی، خروج از معاهدات بین‌المللی در زمینه بهداشت و غیره و کاهش مالیات‌ها و آوردن میلیاردرها به کابینه دولت – از بحران‌های دوره‌ای و بحران‌های محتمل غیردوره‌ای و خطر خیزش‌های توده‌ای محفوظ کند و نه با ادعای پایان‌دادن به ناامنی‌های منطقه‌ای که امروز کشتیرانی تجاری را مختل کرده است، دنیایی آرام برای سرمایه‌داری جهانی فراهم کند.

بازگشت مجدد فاشیسم ناسیونالیستی که با ترامپ نمایندگی می‌شود، پاسخی برای حل بحران سرمایه‌داری بعد از تجارب شکست‌خورده مکاتب اقتصادی کینزیسم و فریدمنیسم است که می‌خواهد با بازگردان موقعیت آقایی و کنترل آمریکا بر جهان، جنگ‌ها را پایان دهد و صلح برقرار سازد.

اما این فقط یک توهم است. دنیا تحت حاکمیت سرمایه‌داری، تنها دنیای سرمایه‌داران یک‌درصدی نیست. در برابر این یک درصد مفت‌خور، جبهه‌ای با اکثریت مطلق ۹۹ درصد از مردم محروم قرار دارد که در برابر توحش بی حد نظام نابرابر سکوت نخواهد کرد. در صف اول این جبهه امروز مردم ایران هستند که جمهوری اسلامی را به آستانه سرنگونی کشانده‌اند. با پیروزی انقلاب مردم ایران، زمین زیر پای سرمایه‌داری جهانی لرزان‌تر خواهد شد.

ترامپ که امروز با به تسلیم واداشتن جمهوری اسلامی شکست‌خورده از مردم سرنگونی‌طلب، “باد به غبغب” می‌اندازد، حساب این را نکرده است که جمهوری اسلامی تضعیف شده و رام شده از نظر او، توسط مردم راحت‌تر سرنگون خواهد شد و خواب و خیال‌های تضمین بهشت ابدی برای سرمایه‌داری توسط خیزش‌های ۹۹ درصدی‌ها باطل خواهند گردید.

پیشروی انقلاب ما مردم در ایران، دوباره لحن دولت آمریکا را به‌ناچار به نفع مردم تغییر خواهد داد.

اینرا هم بخوانید

کارگران و جنبش علیه اعدام- حمید دائمی

کارگر کمونیست ۸۶۸ کارگر کارگاهی- حمید دائمی با آغاز جنبش انقلابی زن زندگی آزادی، جمهوری …