زمزمههای ناخوشایند سلطنتطلبی بار دیگر در جامعه ما طنینانداز شدهاند.
تاریخی که با خون دل نوشتیم، اکنون در معرض تهدیدی جدی قرار دارد. آیا دوباره شاهد تکرار فجایع گذشته خواهیم بود، یا این بار با آگاهی و هوشیاری از تکرار آن جلوگیری خواهیم کرد؟
معمولاً تاریخ را پس از وقوع آن مینویسند، اما ما در دورانی زندگی میکنیم که هر لحظهاش سرشار از اضطراب و تغییر است. دیگر نمیتوان منتظر ماند تا حوادث به پایان برسند و سپس به تحلیل آنها پرداخت. ثبت این وقایع، نهتنها برای امروز، بلکه برای آیندگان ضروری است؛ برای آنانی که روزی خواهند پرسید ما در برابر این روزهای پرشتاب چه کردیم و چگونه از نسل خود در برابر امواج سهمگین تاریخ دفاع کردیم.
این نوشته، فراخوانی است برای ثبت لحظات تاریخیای که در حال رقم خوردن هستند، تا نسلهای آینده بدانند که ما چه دیدیم، چه شنیدیم و چه احساس کردیم. ما میخواهیم صدای نسل خود را به گوش آیندگان برسانیم و بگوییم که در این مسیر نقشآفرین بودهایم.
امروز، ما در دورانی زندگی میکنیم که هر روز شاهد تحولات شگفتانگیز و گاه هولناک هستیم. تحولاتی که آینده جهان و سرنوشت ما را شکل خواهند داد. در چنین شرایطی، نباید منتظر ماند تا پرده آخر فرو افتد و سپس از حوادث سخن گفت. تاریخ همین حالا در حال رخ دادن است و ما باید در دل این طوفان، آن را ثبت کنیم. باید به دلیل سرعت تغییرات و اهمیت ثبت بهموقع وقایع، حس فوریت و ضرورت نگارش آنها را به مخاطب منتقل کنیم.
ما مسئولیم تاریخ را آگاهانه رقم بزنیم. با آگاهی، مشارکت و مقاومت، میتوانیم آیندهای روشنتر برای خود و نسلهای آینده بسازیم. ما تجربهای را پشت سر داریم که تکرار آن میتواند فاجعهای بهمراتب دهشتناکتر از خود آن باشد. ما امروز شاهدیم که چگونه روشنفکران و پیشروان جامعه ما حوادث دردناکی را که در حال وقوع بودند، فرعی بحساب آوردند و یا حتی برای جلوگیری از خطری بزرگتر، بر آن فجایع مهر تأیید زدند. اما امروز، زمانِ تکرار این اشتباه نیست.
تاریخی که با خون دل نوشتیم، اکنون در معرض تهدید جدی قرار دارد. آیا باز هم شاهد تکرار فجایع گذشته خواهیم بود؟ یا اینکه این بار، با آگاهی و مسئولیتپذیری ، جلوی این روند خطرناک را خواهیم گرفت؟ و سرنوشت دیگری رقم خواهیم زد؟
ما عادت کردهایم تاریخ را پس از وقوع رویدادها مطالعه کنیم، گویی زمان، قاضی بیرحمی است که حکم خود را صادر کرده و ما صرفاً شاهدان خاموش اجرای آن هستیم. اما برخی رخدادها چنان سریع و پرشتاباند که فرصت تأمل و تفسیر را از ما میربایند. رویدادهائی که اگر در همان لحظه ثبت نشوند، شاید برای همیشه در پیچوخم زمان گم شوند.
زمان، همچون تیری است که از کمان تاریخ رها شده و هر لحظه به هدف نزدیکتر میشود. اگر امروز دست به کار نشویم، فردا برای پشیمانی دیر خواهد بود. ما نمیتوانیم اجازه دهیم تاریخ بار دیگر تکرار شود؛ باید از گذشته درس بگیریم و برای آیندهای بهتر تلاش کنیم.
امروز مجدداً در یکی از دورههایی به سر میبریم که از نشانههای آشکار آن ظهور افراد یا گروههایی است که آنها را «راست افراطی» نامیدهاند. افرادی با گرایشهای افراطی که از ورود به بحثی مستدل و منطقی ناتواناند. آنها بهجای گفتوگوی سالم و تبادل نظر، با توهین، دروغ و حملات کلامی تلاش میکنند صدای مخالفان را خاموش کنند. تأسفبار خواهد بود اگر جنبشی که با شعار زن، زندگی، آزادی و علیه دیکتاتوری و خشونت آغاز شده است، خود بهسوی چنین بینش و رفتاری کشیده شود.
آیا شما هم نگران آینده کشور هستید؟ آیا میخواهید فرزندانتان در جامعهای آزاد و دموکراتیک زندگی کنند؟ این تلاشها و این نوشتارها، دعوتی است برای همه آگاهان و دلسوزان جامعه برای ثبت وقایع جاری و آگاهسازی مردم. این نوشته، فراخوانی است برای همه آنان که نگران فردای این سرزمین هستند،دعوتی است برای ایستادن در برابر تکرار تاریکی. بیایید با قلم و اندیشه، صدای خود را به گوش تاریخ برسانیم و راه آینده را روشنتر کنیم.
بهروز ورزنده