مندرج در ژورنال شماره ۹۷۳ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
عبدالرضا گلپایگانی معاون وزیر راه و شهرسازی در گفتگویی که پنجم اسفند منتشر شده مسئله حاشیهنشینی را جدی دانسته و وضعیت استانهای خراسان (عمدتاً شهر مشهد)، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، خوزستان و استان تهران را بحرانی خوانده است. او گفته در درون شهر تهران هم شاهد رشد حاشیهنشینی هستیم.
حلبیآبادها از جلوههای شاخص حاشیهنشینی هستند. کارشناسان عواملی از قبیل مشکل مسکن، خشکسالی در نواحی شرقی، ناامنی کشور همسایه افغانستان را بهعنوان دلایل حاشیهنشینی مطرح میکنند. اما هیچکدام از عامل اصلی گسترش فقر یعنی نظامی که نابرابری و ستم و بیعدالتی را در عرصههای اقتصادی و سیاسی همهروزه تولید و باز تولید میکند چیزی نمیگویند.
این کارشناسان از عدم رعایت ضوابط ساختوساز میگویند و نگران آسیبهایی از قبیل زلزله هستند (که البته در جای خود قابلبحث است). اما اگر جابهجایی لایههای زمین موجب زلزله میشود راندهشدن لایههایی از اقشار و طبقات اجتماعی به حاشیه شهرها معنایش این است که میلیونها انسان زیر فشار نابرابری و بیعدالتی فقیرتر شدهاند. این کارشناسان همچنین از عاملی نظیر ناامنی در همسایه شرقی (افغانستان) میگویند که نه فقط گمراهکننده بلکه اساساً نژادپرستانه است. امروز اکثریت مردم میدانند که عامل ناامنی اقتصادی و سیاسی و تشدید فقر و محروم ساختن تعداد هر چه بیشتری از اقشار آسیبپذیر از امکانات اولیه برای زندگی همانا حاکمان غارتگر و دستجات تبهکار وابسته به آنها هستند که در دزدی و چپاول سیرایی ندارند.
آنچه مسلم است گسترش فقر زیر سایه منحوس جمهوری اسلامی به مشکل حاشیهنشینی محدود نمیشود. وزیر تعاون در شهریورماه سال جاری رسماً اعلام کرد که ۳۰ درصد از جمعیت کشور زیر خطفقر قرار دارند. او همچنین گفت که “ازبینبردن فقر مطلق یک آرمان و هدف است”. ادعای پوچی که کذب محض است. ازبینبردن فقر به طور اعم در این نظام جرم جنایت حتی در حد شعار هم مطرح نیست.
جمهوری اسلامی عامل اصلی در ایجاد کوهی از مشکلات معیشتی شده است که فشار طاقتفرسایی را به اکثریت میلیونی مردم ایران تحمیل کرده است. صدایی که امروز در این کوه طنینانداز شده فریاد خشم ارتش محرومان و گرسنگانی است که ناپلئون میگفت از این ارتش بیش از هر ارتشی میهراسد.