نشریه ژورنال شماره ۱۰۵۷ – فایل پی دی اف – ویژه تلفن همراه
“الهه حسیننژاد، دختر ۲۴ سالهای بود که از محل کارش در اسلامشهر خارج شد و دیگر هرگز به خانه نرسید. جسدش ده روز بعد در بیابانهای اطراف تهران پیدا شد. قاتل، مردی با سابقهٔ کیفری، او را بهقصد سرقت تلفن همراهش با ضربات چاقو کشت.”
اما مسئله فقط یک “قتل” نیست. این زنکشی، بازتاب یک ساختار فاسد، زنستیز و ضدانسانیست که نامش جمهوری اسلامی است. این جنایت در جامعهای اتفاق افتاد که سالهاست جمهوری اسلامی نهتنها از جان زنان محافظت نمیکند، بلکه با وضع قوانین شرعی و سرکوبگرانه، به شکل مستقیم علیه آنان خشونت اعمال میکند. تازهترین نمونهاش نصب دوربینهای شهری و استفاده از هوش مصنوعی برای شناسایی زنانیست که حجاب ندارند؛ درحالیکه جان همان زنان در خیابانها، مترو و محل کار، هیچ ارزشی برای حاکمیت ندارد.
جمهوری اسلامی، نهتنها زنان را از امنیت و آزادی محروم کرده، بلکه معیشت، رفاه و آرامش کل جامعه را به گروگان گرفته است. فقر، ناامیدی، فساد سیستماتیک، خشونت روزمره و نبود ساختارهای حمایتی، نتیجهٔ حاکمیتیست که بهجای اداره کشور، فقط به بقای خود فکر میکند. در چنین فضایی، قتل و خشونت نه استثنا، بلکه بخشی از واقعیت روزمرهاند.
الهه تنها نبود. او یکی از صدها زنیست که دراین سیستم قربانی شدهاند. قتل او بازتاب گستردهای در میان فعالان حقوق زنان و کنشگران سیاسی و کل جامعه داشته است. بسیاری این جنایت را نتیجهٔ مستقیم زنستیزی نهادینهشده در قوانین و فرهنگ حکومتی و بیمسئولیتی نهادهای امنیتی دانستند.
ما نباید این فجایع را “اتفاقی” ببینیم یا بهعنوان یک دزدی یا قتل ساده روایت کنیم. اینها بخشی از یک سیاست حکومتی برای سرکوب و حذف زنانیست که قرار است یا مطیع باشند یا حذف شوند. مبارزه با زنستیزی حکومتی باید متشکل، هدفمند و بیامان ادامه یابد. ما موظفیم از هر تریبونی که داریم، علیه این زنکشی سیستماتیک فریاد بزنیم.