رسانههای زرد با پروپاگاندای خود دونالد ترامپ را به مهرهای بزرگ تبدیل کردهاند. در حقیقت، او بزدلی فاشیست به تمام معناست؛ پروندههای متعدد تجاوز جنسی، صدها پرونده فساد، عدم پرداخت میلیونها دلار مالیات به دولت، و دیگر پروندههای جنایی علیه او در آمریکا همچنان در جریان است.
قهرمانان حلقهبهگوش برای این فاشیستها، تروریستهایی چون احمد الشرع یا همان «جولانی» و امثال جمهوری اسلامی، القاعده، و طالبان هستند.
ما همچنین میدانیم که فاشیستها و ناسیونالیستهای ایران، از هر طیف، جریان و ملیتی که باشند، بارها خواهان حمله نظامی، اتمی، و موشکی همین دولتهای ارتجاعی و جنایتکار غربی، مانند اسرائیل و آمریکا و متحدانشان، به بهانه سرنگونی جمهوری اسلامی شدهاند. آنها تلاش کردهاند تا غرب را به عنوان نیروی اپوزیسیون جمهوری اسلامی با خود همراه کنند، در حالی که همان دولتهای غربی تاکنون جمهوری اسلامی را به آنها ترجیح داده و حسابی برای این اپوزیسیون دستراستی و علاف باز نکردهاند.
این دولتها دنبال منافع خود هستند؛ از جمله مهار رژیم تروریستی، ادامه بیزینس فروش تسلیحات کشتار جمعی و غارت نفت ارزان و منابع مهم و گرانقیمت طبیعی و زیرزمینی. این امر از طریق سیاست دخالت و ایجاد ناامنی در مناطق تحت تسلط تروریسم اسلامی و دولتهای دیکتاتوری در خاورمیانه و نقاط دیگر صورت میگیرد. به علاوه، در هر بخشی از جغرافیای تحت تسلط این اوباشان حلقهبهگوش غرب و ناتو، پایگاهها و نیروهای زیادی مستقر کردهاند تا همیشه از آن به عنوان اهرم فشار و ارعاب مزدوران منطقهای خود بهره بگیرند.
این سیاستهای غرب در عمل چه نتیجهای داشته است؟ پس از ویرانی عراق، صدها گروهک قبیلهای و سپس احزاب و جریانات دستراستی و اسلامی و ناسیونالیستی قدرت را تصرف کردند، اما هیچگاه مردم عراق به رفاه، آسایش، آزادی، و برابری دست نیافتند.
به افغانستان نگاه کنید: پس از شکلگیری طالبان تا دشمنی (فرضی) با این تروریستها، عاقبت سرنوشت مردم افغانستان همان تروریستهایی بودند که دولت آمریکا به مردم افغان تحمیل کرد و در واقع جهنمی دیگر را برای آنان رقم زدند.
در سوریه نیز وضعیت همین است؛ دیکتاتوری اسد، این مهره سوخته همین غرب، ساقط شد، اما جایگزین آن ابر دیکتاتور قاتل، یک مهره تروریست داعشی با لباس و چهرهای جدید به قدرت رسید و اکنون همان دولتهای غربی با این تروریست دست میدهند، مذاکره میکنند و قرارداد میبندند.
هرجا را که نگاه کنید، سیاست آمریکا تنها ویرانی، کشتار، جنایت، و تحمیل جنگ و تروریسم بوده است. در مقابل، رسانههای جیرهخور از هر طیفی که باشند، سکوت مطلق اختیار کرده و سیاست آمریکا را دنبال کردهاند.
این موارد و صدها مورد از این دست نشان میدهد که غرب، به جز منافع دولتی خودشان، نه حقوق بشری در سیاستهایشان جایی داشته و نه همان دموکراسی کذایی.
جبهه سوم: در تقابل با ارتجاع و بربریت
در مقابل این صفوف ارتجاعی، یک جبهه سومی وجود دارد؛ جبههای که انسانیت، آزادی، و برابریطلبی را نمایندگی میکند. اینها صفوف چپها و آزادیخواهانی هستند که در نقد و مخالفت با این سیاستهای ضدانسانی جبهه گرفتهاند. آنها علیه جنگ و کشتار و آوارگی، علیه سیاست ضد پناهندگی، و علیه دخالت مذهب در حاکمیت دولتها مبارزه میکنند. هدف آنها بهبود وضعیت معیشتی و رفاه همگانی برای طبقه کارگر است که در تقابل با این دنیای متوحش سرمایهداری و بربریت در میدان مبارزه قرار دارد. در این میان، اتحاد و همبستگی انترناسیونالیستی بیش از هر زمانی ضروری است.
ههژار علیپور
۸ ژوئن ۲۰۲۵