خیانت در لباس آزادی‌خواهی: رضا پهلوی و هم‌صدایی با بمباران اسرائیل- بهروز ورزنده

در بزنگاهی که ایران زیر آتش حملات خارجی‌ست، رضا پهلوی با استقبال از بمباران خاک میهن، نه‌تنها از رنج مردم نگفت، بلکه آن را «فرصتی طلایی» برای رسیدن به قدرت خواند. چنین موضعی، نقاب از چهره جریانی برمی‌دارد که نام وطن را فریاد می‌زند اما در عمل، هم‌صدای دشمن می‌شود. خیانت، همیشه با گلوله آغاز نمی‌شود—گاهی با یک جمله است که پرده‌ها کنار می‌رود.

وقتی قدرت‌طلبی بر وطن‌دوستی می‌چربد
در میانه ویرانی‌هایی که حملات نظامی اسرائیل بر سر مردم ایران آوار کرده، و در شرایطی که شهرها، زیرساخت‌ها و جان انسان‌های بی‌دفاع زیر آتش هستند، رضا پهلوی، چهره شاخص جریان سلطنت‌طلب، نه فقط، حداقل، سکوت نکرده بلکه صراحتاً هم از این حملات استقبال کرده و آن را «فرصتی برای سرنگونی جمهوری اسلامی» دانسته است. چنین موضعی چیزی جز خیانت به مردم، سرزمین و استقلال ایران نیست.
رضا پهلوی در مصاحبه‌ای با رسانه‌های غربی، از جمله نیویورک پست، سان بریتانیا و فایننشال تایمز، نه‌تنها از بمباران اسرائیل انتقاد نکرد، بلکه تصریح کرد که این حملات و فضای تنش‌آلود، «فرصتی مناسب» برای سرنگونی جمهوری اسلامی فراهم کرده است. این رویکرد نشان می‌دهد که او نه تنها برای نیروی مردم ارزشی قائل نیست، بلکه صرحتاً به قدرت جنگ و فشار خارجی برای پیشبرد اهداف سیاسی خود تکیه دارد.
او این جنگ و بمباران ایران را «فرصتی طلایی» برای تغییر رژیم می‌خواند—فرصتی که البته ممکن است به بهای فروپاشی کشور تمام شود، اما در نگاه او، گامی است در مسیر صعود شخصی‌اش.
در حالی که اسرائیل با گستردگی بی‌سابقه‌ای به خاک ایران حمله می‌کند، آمار قربانیان غیرنظامی رو به افزایش است و خانه‌های مردم یکی پس از دیگری ویران می‌شوند، ولیعهد پیشین ایران، عملاً در کنار دشمن متجاوز ایستاده است.
«دشمن دشمن من، دوست من است؟»
سلطنت‌طلبانی که تا دیروز شعار «شاه، میهن آزادی» می‌دادند، امروز آشکارا دست در دست یکی از متخاصم‌ترین دولت‌های منطقه گذاشته‌اند؛ دولتی که در جنگ خود با رژیم جمهوری اسلامی، عملاً با سرزمین و مردم ایران وارد جنگ شده است. اگر حمایت علنی از حمله خارجی به میهن در زمان جنگ خیانت نیست، پس تعریف خیانت چیست؟
بی‌تردید جمهوری اسلامی خود مسئول بخش بزرگی از بحران کنونی‌ست؛ حکومتی که با دهه‌ها سرکوب، فساد، ناکارآمدی، بی‌توجهی به خواست مردم، و ماجراجویی در سیاست خارجی، کشور را به لبه‌ی پرتگاه کشانده است. اما حتی در برابر چنین حکومتی، پاسخ نباید آغوش گشودن به سوی قدرت‌های خارجی و استقبال از بمباران کشور باشد. هیچ‌گونه تغییر واقعی و پایدار با اتکاء به توپخانه‌ی بیگانه حاصل نمی‌شود. اگر قرار است این نظام تغییر کند و حکومتی آزاد و دموکراتیک جایگزین آن شود، تنها می‌تواند به دست مردم ایران و از درون جامعه رقم بخورد و ممکن شود — نه با ویرانی بیشتر، بلکه با اراده‌ای ملی.
عبرت از تاریخ: همکاری با دشمن همیشه بی‌پاسخ نمی‌ماند
تاریخ ایران بار دیگر شاهد صحنه‌ای است که پیش‌تر در زمان جنگ ایران و عراق تجربه کرده بود؛ وقتی سازمان مجاهدین خلق در کنار ارتش صدام علیه مردم ایران جنگید، و تا امروز در حافظه ملی به‌عنوان مصداق خیانت سیاسی ثبت شده است. اکنون نیز رضا پهلوی و حلقه اطراف او در حال تکرار همان اشتباه تاریخی‌اند—و شاید این‌بار با پیامدهایی حتی سهمگین‌تر.
ادعاهای دروغینِ میهن‌دوستی
چگونه می‌توان از «وحدت ملی» و «حاکمیت ایران» دم زد، اما از حمله دشمن به خاک کشور حمایت کرد؟ چطور می‌توان مدعی “رهایی ملت” بود، اما از خاک و خون شدن همان ملت استقبال کرد؟ چنین تناقضی، در ذات خود نشان می‌دهد که شعارهای میهن‌دوستانه این جریان، صرفاً ابزاری برای قدرت‌طلبی است، نه باور به ملت.
جمع‌بندی: خیانت در روز روشن
رضا پهلوی در لحظه‌ای که باید در کنار مردم کشورش می‌ایستاد، آشکارا در کنار دشمن قرار گرفت. او با این موضع، نه فقط مشروعیت سیاسی خود را برای همیشه از دست داد، بلکه برگی دیگر از خیانت بخشی از اپوزیسیون خارج‌نشین به ملت ایران را ورق زد. در نهایت، ملت ایران خود می‌داند چگونه با استبداد داخلی و تجاوز خارجی مقابله کند—و بی‌شک، سرنوشت کشورش را نه با بمباران، بلکه با اراده جمعی خواهد ساخت. آن‌که برای رسیدن به قدرت، از خاکستر کشور استقبال می‌کند و دست در دست دشمن می‌گذارد، لیاقت نشستن بر هیچ تختی— حتی نمادین — را ندارد.
و این همان افول زودگذر سلطنت‌طلبان و شخص رضا پهلوی است.

اینرا هم بخوانید

دو اولتیماتیوم به اعتصاب- مهران محبی

کارگر کمونیست 887 کارگران پیمانکاری میدان نفتی یادآوران غرب کارون طی بیانیه ای خطاب به …