کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، بهعنوان بخشی از طبقهی کارگر ایران و جهان، مهاجران، پناهجویان و پناهندگان را بخشی جداییناپذیر از جامعهی انسانی و کارگری هر کشور میداند. ضروریست که تمامی تشکلهای کارگری و مدنی به این موضع روشن و مشترک بینالمللی پایبند بمانند و تحت هیچ شرایطی تحت تأثیر فضای متعفن مهاجرستیزی و نژادپرستی قرار نگیرند. حمله به مهاجران، تضعیف همبستگی اجتماعی و طبقاتی است و در خدمت منافع حاکمیتها و نظام سرمایهداریست. نژادپرستی و مقصرنمایی مهاجران محکوم است و به همبستگی بینالمللی، که کارگران ایران، منطقه و جهان بهشدت به آن نیاز دارند، آسیب جدی وارد میکند. مهاجران افغانستانی در ایران، بهرغم دههها حضور و مشارکت اقتصادی و اجتماعی در کشور، همچنان از بیحقوقترین و آسیبپذیرترین اقشار بهشمار میآیند. حمایت انسانی، اجتماعی، حقوقی و پیگیری قانونیسازی وضعیت آنان، گامی ضروری در راستای عدالت اجتماعی و همبستگیای است که باید بر پایهی منافع مشترک و کرامت انسانی شکل بگیرد، نه تفاوت در ملیت، نژاد یا وضعیت اقامت.
در سالهای اخیر، و بهویژه در روزهای گذشته پس از آتشبس، حاکمیت و برخی جریانهای رسانهای و سیاسی فرصتطلب، آمار جمعیت افغانستانیهای ساکن ایران را بدون اتکا به دادههای مستند—از جمله آمار رسمی سازمان ملل—بهگونهای بسیار اغراقآمیز اعلام و تکرار کردهاند. این بزرگنمایی آماری، با توجه به وضعیت وخیم اقتصادی و سیاسی کشور، اغلب برای توجیه افغانهراسی، اخراجهای دستهجمعی، اعمال محدودیتهای شدید، و امنیتیسازی حضور افغانستانیها در ایران بهکار گرفته شده است.
در کنار این، اتهاماتی همچون «جاسوسی برای اسرائیل» نیز بدون ارائهی اسناد معتبر و روند قضایی شفاف، علیه مهاجران افغانستانی مطرح شدهاند؛ اتهاماتی که رنگ تبلیغاتی و ابزاری برای سرکوب دارند تا پشتوانهای امنیتی. بر همگان روشن شده است که جاسوسان در درون ساختار حاکمیت نفوذ کردهاند—موضوعی که نهتنها برای مهاجران افغانستانی، بلکه برای مردم عادی و فعالان اجتماعی در کشور نیز اساساً غیرممکن است، چراکه نه به آن دسترسی دارند و نه کوچکترین تمایلی به همکاری با رژیم جنایتکار اسرائیل. در مجموع، امنیتیسازی و سیاسیکردن حضور افغانها در ایران، بخشی از پروژهای گستردهتر از جانب حاکمیت برای مدیریت بحرانهای فزایندهی سیاسی، اقتصادی و منطقهایست، بهویژه در شرایط پس از آتشبس.
از ابتدای امسال، و حتی پیش از حملهی نظامی اسرائیل و آمریکا، ما با موجی بیسابقه از اخراج مهاجران افغانستانی مواجه بودهایم که اکثریت آنها بهصورت اجباری، ناعادلانه و بدون هیچگونه فرصت قانونی مناسب از کشور اخراج شدهاند. رفتارهای خشونتآمیز نسبت به مهاجران افغانستانی، محدودیتهای دولتی بر حقوق اساسی آنان، و نژادپرستی ساختاری و فرهنگی علیه آنها، بهروشنی مستند شده و نشاندهندهی وخامت اوضاع و نقض آشکار حقوق پایه و انسانی آنان است.
روشن است که مهاجرستیزی و اخراج اجباری مهاجران تنها به ایران محدود نیست. بهعنوان مثال، در ایالات متحده نیز دولت دونالد ترامپ با اجرای سیاستهای مهاجرستیزانه، از جمله اخراجهای گسترده، با واکنشهای گستردهی اتحادیههای کارگری، فعالان ضدنژادپرستی و گروههای مدنی روبهرو شد. این تجربهها نشان میدهد که مقابله با سرکوب مهاجران، بخشی از مبارزهی جهانی برای عدالت اجتماعی است و تشکلهای کارگری در کشورهای مختلف، مواضعی نسبتاً مشابه در این زمینه اتخاذ کردهاند.
سندیکای کارگران شرکت واحد با قاطعیت این سیاستهای نژادپرستانه را که بر پایهی فضاسازی، اغراق، سناریوسازی، اتهامزنی و نفرتپراکنی بنا شدهاند، محکوم میکند. بارها گفتهایم: ما کارگران نباید قربانی سیاستهای سرکوبگرانهی حاکمیت، سرمایهداری حاکم، و دخالتهای نظامی و پروژههای دولتهای امپریالیستی شویم. تشکلهای وابسته به حکومت، از جمله خانه کارگر، که در تمام این سالها نهتنها مانع ایجاد و گسترش تشکلهای مستقل کارگری در سراسر کشور شدهاند، بلکه خود از بانیان و مروجان افغانستیزی در ایران بودهاند، باید هرچه بیشتر افشا شوند. بخش بزرگی از مهاجران افغانستانی در همین کشور به دنیا آمده یا در همینجا بزرگ شدهاند و باید از حقوق کامل شهروندی برخوردار باشند، و بخش دیگری نیز، همانند میلیونها ایرانی مهاجر، پناهجو، پناهنده و آواره در سراسر جهان، باید مطابق با مقاولهنامههای بینالمللی و اصول جهانشمول حقوق بشر، به حقوق اولیهی خود دست یابند. (ادامه متن ⬇️)
(ادامه متن): علتهای ساختاری پناهندگی و مهاجرت—از جمله جنگ، سرکوب، نقض ابتداییترین حقوق انسانی از جمله حقوق زتان و کودکان، بحران اقلیمی و سیاستهای نئولیبرالی—ریشه در حکومتهای ضد مردمی، نظامهای سرمایهداری و امپریالیستی دارند. تأکید میکنیم: موضع طبقهی کارگر، چه در هر کشور و چه در سطح جهانی، روشن است و نباید اجازه داد هیچ خدشهای به آن وارد شود. حقوق مهاجران و پناهجویان جدای از مبارزهی طبقاتی برای دنیایی عادلانه نیست، بلکه بخشی جداییناپذیر از آن است. دفاع از مهاجران افغانستانی در برابر اخراج، استثمار مضاعف، بیحقوقی، خشونت و مقصرنمایی، دفاع از همهی ما و کلیت طبقهی کارگر است—چراکه ضربه به یکی، ضربه به همهی ماست.
نه به نژادپرستی، نه به جنگ
چارهی کارگران و زحمتکشان، وحدت و تشکیلات است.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
۱۱ تیرماه ۱۴۰۴