بحث حول رابطه جنسی کاترین پرز شکدم با مقامات جمهوری اسلامی به موضوع داغی در رسانههای جمهوری اسلامی تبدیل شده است. کواکبیان نماینده سابق مجلس اسلامی در برنامه میزگرد شبکه خبر صداوسیمای رژیم گفته است که خانم شکدم در جریان سفرهایش به ایران با «۱۲۰ نفر از افراد بسیار مهم» جمهوری اسلامی رابطه جنسی داشته و از این طریق بهعنوان یک عامل نفوذی اطلاعات محرمانه کسب میکرده است. قوه قضائیه هم اعلام کرده است که دادستانی تهران علیه کواکبیان به دلیل «ادعای بدون سند و تشویش اذهان عمومی» اعلامجرم کرده است.
صحتوسقم این مسئله را خود خانم شکدم، که چند سال قبل این اتهامات را تکذیب کرده بود، و مقامات جمهوری اسلامی میدانند. شاید سالها بعد اصل ماجرا روشن شود. موضوع این نوشته نه پیبردن به صحتوسقم این مسئله بلکه زوایای دیگری از این ماجرا است.
نفس اینکه یک مقام حکومتی که به میزگرد شبکه خبر، رسانه اصلی حکومت دعوت میشود و از رابطه جنسی ۱۲۰ مقام حکومت با شکدم صحبت میکند ناشی از سابقه فساد گسترده اخلاقی در میان مقامات حکومت است، مقاماتی که از جمله خود نمایندگان مجلس اسلامی در مکتب شیعه پرورشیافته و پایینتنه، آنهم به کثیفترین شکل آن، موضوع محوری احادیث و روایات و توضیحالمسائلهای آنها از جمله توضیحالمسائل روحالله خمینی است و بارهاوبارها فسادهایشان رسانهای شده است، بالقوه خریدار سکس از خانم شکدم بودهاند. اینکه هوسرانیشان پاسخ گرفته، یا نه، اللهاعلم! در میان مردم؛ اما این مسئله بهشدت باورپذیر است. مردم آیتاللهها و مقامات حکومت را بهعنوان فاسدترین موجودات روی این کره، نه فقط از نظر اقتصادی بلکه اخلاقی، و نهتنها در زمینه سکس و ذهنیات کثیف آنها در مورد رابطه با دختربچهها یا حیوانات بلکه همچنین از زاویه دروغگویی، ریاکاری، بیرحمی و همه جور رذالت میشناسند. تلاش موذیانه بیبیسی برای تبرئه مقامات جمهوری اسلامی هم کمکی به تغییر ذهنیت مردم نخواهد کرد. آب از سر مقامات و آیتاللههای حکومت گذشته است و به این معنی کواکبیان ذهنیت تازهای به جامعه نداده است. بلکه موضوع را به اصلیترین رسانه حکومتی کشانده است.
دوم، درحالیکه کرورکرور پیر و جوان و زن و مرد از دین و مذهب و خدا و آیتالله و همه مزخرفات آنها فاصله گرفتهاند و ابعاد پشتکردن به مذهب هر روز دامنه بیشتری میگیرد، وقتی یک زن غیرمسلمان و غربی، آنهم یک زن جوان، ادعا میکند به اسلام رو آورده است، دهان همه مقامات حکومت آب میافتد. او را روی سرشان میگذارند، به بیت رهبری میبرند، همهجا در موردش صحبت میکنند، از تسنیم تا صداوسیما و پرستیوی و چهرههای سپاه برای مصاحبه با او به رقابت برمیخیزند، او را به ملاقات خامنهای میبرند، تقاضای مقاله برای سایت رهبر میکنند و به قول کانال تلگرامی ثلث از باند احمدینژاد تا ستوننویس وبسایت آیتالله خامنهای ترقی میکند (و البته وقتی گندش در میآید همه ۱۸ مقاله او از سایت خامنهای حذف میشود!)، آیتالله رئیسیشان دواندوان پای مصاحبه با او میرود، به کنفرانس فلسطین دعوتش میشود، و تردیدی نیست که برای خودشیرینی بسیاری از اطلاعات محرمانه را هم به او میدهند مخصوصاً اگر لبخندی هم به آنها تحویل بدهد. این اوج انزوای اسلام و حکومت اسلامی در جامعه و افکار عمومی و احتیاج نظام به یک نفر آدم عجیبوغریبی که ادعای مسلمان شده میکند، را نشان میدهد.
نکته سوم، که نکته اصلی این نوشته است، وضعیت بههمریخته حکومت است که رسانه اصلیاش به محل چنین افشاگریهایی تبدیل میشود و مقامات سابق و فعلیاش اینچنین به هم میتازند. در همین روزها شاهد تویت رضا عاشری عضو شورای شهر رشت بودیم که نوشته بود چرا یه اصلاحطلب شهید نشده! و از اسرائیل خواسته بود پزشکیان را شهید کند! از صداوسیما تا سایر رسانهها و مدیای اجتماعی پر است ازایندست مسائل که هر چند تازه نیست؛ اما بهویژه در جریان جنگ با اسرائیل و به دنبال آن که نه اتوریتهای در بالای این حکومت باقیمانده و نه کسی حریف خودیهای چموش میشود و رهبرشان هم غایب شده و عملاً به مرده سیاسی تبدیل شده است، از این نوع افشاگریها از جمله بحث بر سر نفوذ موساد در بالای نظام و فرماندهان و ترورهای اخلاقی و حتی فیزیکی اوج میگیرد.
در چنین شرایطی است که انواع بیانیهها از جانب دلسوزان نظام منتشر میشود و هر کدام برای نجات کشور، یعنی نظام، راهحل ارائه میدهند از جمله بیانیه ۱۸۰ نفره و بیانیه میرحسین موسوی که خواست قدیمی و سوخته خود را تحت عنوان همهپرسی تأسیس مجلس مؤسسان و تغییر رویکرد صداوسیما ارائه داده است که خود موضوع بحث دیگری است. فقط اشاره کنم که به نظر من این بیانیهها باروت شکافهای تازهای در بالای نظام است که بر متن شکست نظامی، سیاسی، دیپلماتیک، اخلاقی، روحی و غیره بهسرعت اوج میگیرد و راه را بر هجوم مردم به کل نظام هموار میکند.
۱۲ جولای ۲۰۲۵