بالاگرفتن دعوای درون‌حکومتی بر سر روسیه- مهران محبی

بعد از جنگ دوازده‌روزه، دعوا بر سر عدم حمایت نظامی روسیه از جمهوری اسلامی در جریان جنگ در بین مقامات حکومتی بالا گرفته و به موضوعی برای ایجاد یک شکاف دیگر در میان خودی‌ترین‌ها تبدیل شده است. عده جدیدی که به منتقدان درون‌حکومتی علیه خامنه‌ای گرویده‌اند، نسبت به سیاست‌ها کلی نظام دررابطه‌با شرق به‌ویژه با روسیه که سال‌هاست آن را متحد و هم‌پیمان استراتژیک خود می‌دانند، اعتراض دارند و می‌پرسند روسیه در جریان جنگ دوازده اسرائیل با جمهوری اسلامی کجا بود؟

از برخی از روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های عمدتاً اصول‌گرا گرفته تا تعدادی از مقامات از همین طیف رژیم به اعتراض نوشته و گفته‌اند که روسیه علی‌رغم داشتن پیمان ۲۵ساله با جمهوری اسلامی، در جنگ دوازده‌روزه کوچک‌ترین اقدامی نکرده و اضافه کرده‌اند درحالی‌که جمهوری اسلامی در جنگ با اوکراین از روسیه حمایت پهپادی و نظامی کرده، اما حمایت روسیه از جمهوری اسلامی فراتر از موضع‌گیری رسمی نبوده و دست آخر هم به این نتیجه رسیده‌اند که روسیه در جنگ با اوکراین از جمهوری اسلامی سوءاستفاده کرده که نتیجه‌اش تیره‌شدن روابط حکومت با اوکراین و اروپا بوده و خواهان حذف روسیه به‌عنوان متحدی استراتژیک شده‌اند.

منتقدان همچنین در مورد چین نیز ابراز تردید کرده‌اند که آیا چین باوجوداینکه پیمان ۲۰ساله با جمهوری اسلامی دارد، برای رفع ضعف پدافندی حکومت کاری خواهد کرد یا این پیمان هم چیزی در حد یک کاغذپاره است؟

در واکنش به این فشارهای درونی، خامنه‌ای ناچار به نوشتن نامه‌ای گلایه‌آمیز به پوتین می‌شود که توسط عراقچی در سفر آخرش به روسیه تحویل داده شده است.

اما در مقابل، روسیه اعلام کرده که پیمان میان روسیه و جمهوری اسلامی در حدی نیست که روسیه را ملزم به حمایت از رژیم کند و بعلاوه بیش از دو میلیون روس‌تبار در اسرائیل زندگی می‌کنند که حمایت از جمهوری اسلامی به ضرر آنها تمام خواهد شد.

این سرانجام روابط حکومت “همه چیز را ازدست‌داده” و به بن‌بست رسیده از نوع جمهوری اسلامی با به‌زعم خود متحدان استراتژیکی‌اش است. موضوع مورد ادعای منتقدان امروزی روابط با روسیه که باور دارند حکومت پوتین از رژیمشان سوءاستفاده کرده، نه درست است و نه علت را توضیح می‌دهد. واضح است که دولت‌های ارتجاعی سرمایه‌داری در روابطشان با دول دیگر چه در همسایگی نزدیک و چه دور، منافع سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود را مبنا قرار می‌دهند و حول محور آن‌ها پیمان‌های کوتاه‌مدت (تاکتیکی) یا پیمان‌های بلندمدت (استراتژیکی) می‌بندند و دراین‌رابطه ظرفیت‌ها و موقعیت دولت‌های مقابل پیمان را مدنظر قرار می‌دهند که لزوماً نه اخلاقی است و نه معنوی که نقض آن سوءاستفاده و بی‌اخلاقی نام بگیرد.

رابطه روسیه با جمهوری اسلامی یک رابطه به‌زعم سران رژیم و اپوزیسیون راست ملی‌گرا اخلاقی و خارج از قاعده در نظم جهانی‌ای که جهان را به لجن کشیده نیست که در چهارچوب اخلاقیات و منش‌های فطری بتوان آن را توضیح داد و آن را قضاوت کرد. اگر روسیه به‌عنوان یکی از قدرت‌های برتر جهان از امکانات نظامی و نیاز رژیم به شرکت در یک “بلوک” از جمهوری اسلامی استفاده کرده، اما در مقابل به رژیم امکان استفاده برابر از امکانات و ظرفیت‌های نظامی و دیپلماتیکی خود را نداده است، باید علت را در موقعیت ضعیف و شکننده جمهوری اسلامی در سطح بین‌المللی که آن را مجبور به دادن امتیازات فراوان به روسیه کرده تا شاید تحت حمایتش قرار بگیرد، جستجو کرد و نه آن را نتیجه خیانت یا سوءاستفاده روسیه از حکومت اسلامی به‌حساب آورد.

واقعیت این است که جمهوری اسلامی برای روسیه یک حکومت دارای ظرفیت و موقعیت لازم و قابل‌اعتماد حتی برای انعقاد پیمان‌های مقطعی نیست و اگر چه هنوز در داشتن روابط نزدیک با حکومت اسلامی حفظ ظاهر می‌کند، اما در عمل هر چه به جلو می‌رود فاصله‌اش را بیشتر می‌کند، نه به قول بخشی از حکومتیان که تازه به این نتیجه رسیده‌اند سوءاستفاده، بلکه قاعده روابط میان دولت‌هایی که پاسدار یک‌درصدی‌های صاحب سرمایه هستند، همین است.

روسیه در جریان سرنگونی بشار اسد در نتیجه حمله هیئت تحریر شام به سرکردگی احمد الشرع نیز به طور آشکار در معادلات و مناسبات بین‌المللی و در زمینه همکاری‌های امنیتی و تقویت دستگاه‌های سرکوب داخلی به جمهوری اسلامی پشت کرد.

دولت پوتین که با هواپیماهای پیشرفته خود آسمان سوریه را در حمایت از بشار اسد و در همراهی با نیروهای زمینی تروریست سپاه قدس جمهوری اسلامی در کنترل داشت و به‌اصطلاح با جمهوری اسلامی و ارتش سوریه در یک جبهه می‌جنگید، در یک معامله به طور رسمی اعلام نشده، با آمریکا بر سر اوکراین، جمهوری اسلامی و ارتش سوریه را به این خاطر رها کرد که دستیابی به مناطقی از اوکراین در نتیجه معامله با آمریکا برایش مفیدتر از حضور نظامی‌اش در سوریه بود.

اما همانطور که ذکر گردید روسیه در کمک به تقویت سیستم سرکوب در داخل، جمهوری اسلامی را همیشه حمایت کرده و هنوز هم می‌کند. چون می‌خواهد رژیم همچنان با سرکوب و کشتار مردم ایران باقی بماند و با حفظ روابط تاکنونی همچنان آن را برای حفظ امنیت مرزهای جنوبی خود در کنترل داشته باشد.

در نتیجه روسیه نمی‌تواند به‌عنوان یک متحد به معنای متداول روی جمهوری اسلامی حساب کند و بیشتر سعی می‌کند علی‌رغم ادامه حمایت‌های امنیتی برای سرکوب در داخل که در جای خود نوعی نزدیکی و دوستی و هم‌پیمانی به‌حساب می‌آید، در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی و مناقشات مربوطه هر جا و هر زمان که نیاز باشد زیر پایش را خالی کند. امروز به نظر می‌رسد زمان آن رسیده که روسیه جدی‌تر و آشکارتر پشت جمهوری اسلامی را در وخیم‌ترین موقعیت بین‌المللی‌اش و درحالی‌که در نتیجه جنگ دوازده‌روزه ساختار نظامی و امنیتی آن شدیداً ضربه خورده و شیرازه حاکمیتش در حال فروپاشی است، خالی کند و اخطار عقب‌نشینی بدهد.

بر این مبنا روسیه علی‌رغم اینکه همیشه در کنار چین در مناقشات هسته‌ای در مجامع بین‌المللی خود را متحد جمهوری اسلامی نشان داده و بارها از تصویب قطعنامه‌ها بر ضد آن جلوگیری کرده‌اند، امروز پوتین بر سر موضوع هسته‌ای با آمریکا، اروپا و اسرائیل همسو شده و به جمهوری اسلامی پیشنهاد پذیرش غنی‌سازی صفر درصد را داده است. هر چند به دنبال انتشار این خبر توسط “آکسیوس”، مقامات روسیه آن را تکذیب کرده‌اند، ولی باتوجه‌به عدم حمایت جدی روسیه از جمهوری اسلامی در جنگ دوازده‌روزه واقعیت همین است که نمی‌خواهد خامنه‌ای و رژیمش به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند.

به نقل از نشریه انترناسیونال ۱۱۳۸

اینرا هم بخوانید

براندازی چیست؟ دموکراسی کدام است؟ منوچهر تقوی بیات

دگرگونی و براندازی فرمانروایی ها و حکومت ها همیشه با جنگ، انقلاب و یا انتخابات …