اعدام دو زندانی سیاسی، مهدی حسنی و بهروز احسانی اسلاملو در سحرگاه یکشنبه ۵ مرداد، و پیش از آن حمله خشونتآمیز به زندانیان سیاسی در زندان قزلحصار در روز شنبه ۴ مرداد، دو واقعه نگرانکنندهای بودند که بر نگرانیها نسبت به وضعیت زندانیان سیاسی در ایران افزود و ضرورت مبارزه برای آزادی آنان و توقف اعدامها را بیشازپیش برجسته کرد.
روز شنبه، نیروهای گارد ویژه با همراهی مأموران وزارت اطلاعات به بند زندانیان سیاسی زندان قزلحصار کرج یورش بردند. در جریان این حمله، ارتباطات تلفنی قطع شد و شماری از زندانیان با خشونت به سلولهای انفرادی منتقل شدند. اسامی تعدادی از این زندانیان منتشر شده و گزارشها حاکی از ادامه نگهداری آنها در واحدهای یک و سه زندان است. برخی نیز در اعتراض به این خشونتها دست به اعتصاب زدهاند.
هدف اصلی این اقدامات، اعمال فشار برای تبعید سعید ماسوری، زندانی سیاسی، به زندان زاهدان و فراهمسازی زمینه برای اجرای احکام اعدام عنوان شده است. نگهداری در سلول انفرادی بدون دسترسی به تماس، وکیل یا خدمات درمانی، از مصادیق شکنجه روانی و مغایر با قوانین بینالمللی است.
روز یکشنبه ۵ مرداد، مهدی حسنی و بهروز احسانی اسلاملو بدون اطلاع خانوادهها و بدون امکان آخرین ملاقات، به طور مخفیانه اعدام شدند. آنها با اتهاماتی از جمله عضویت در سازمان مجاهدین خلق، «بغی» و «برهمزدن امنیت عمومی» محاکمه و در سکوت اعدام شدند. خانوادههای این زندانیان، درحالیکه هنوز در شوک به سر میبردند، هنگام پیگیری وضعیت پیکر عزیزانشان بیشرمانه با این پاسخ مواجه شدند: «خودمان دفن کردهایم و محل دفن را به شما نمیگوییم»
ابعاد اعدامها در ایران به حدی است که فولکر تورک، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد گفته است: «گزارشهایی مبنی بر اعدام صدها نفر در ایران در سال جاری بهوضوح نشاندهنده وخامت شدید اوضاع و نیاز فوری به توقف استفاده از مجازات اعدام است.»
در نیمه نخست سال ۲۰۲۵، دستکم ۶۱۲ نفر در ایران اعدام شدهاند؛ آماری که نسبت به دوره مشابه در سال گذشته، بیش از دوبرابر افزایشیافته است. بخش عمده این اعدامها به اتهامات مرتبط با جرایم مواد مخدر بازمیگردد.
تا زمان نگارش این گزارش، شمار کل اعدامها در سال جاری میلادی به ۷۱۴ نفر رسیده است که برخی از آنها زندانیان سیاسی بودهاند. همچنین بیش از ۶۰ زندانی سیاسی در زندانهای مختلف کشور در معرض خطر اجرای حکم اعدام قرار دارند.
همگان بر ضرورت اقدام فوری برای توقف اعدامها در ایران تأکید دارند. در این میان، جنبش مردمی علیه اعدام، هرچند هنوز از تمام ظرفیتهای خود بهرهبرداری کامل نکرده، اما تاکنون فعالیتهای مؤثر و قابلتوجهی انجام داده است.
از جمله این اقدامات میتوان به برگزاری سهشنبههای اعتراضی توسط زندانیان سیاسی، گسترش گفتمان «نه به اعدام»، برگزاری تجمعات اعتراضی در داخل و خارج از کشور، صدور بیانیههای متعدد در اعتراض به اعدام و مطالبه لغو این مجازات غیرانسانی، دیوارنویسی اعتراضی در سطح شهرها و فعالیت گسترده در شبکههای اجتماعی اشاره کرد.
این تلاشها، نشاندهنده رشد آگاهی عمومی و شکلگیری یک مقاومت اجتماعی سازمانیافته علیه اعدام در ایران است. جبهه مردمی ضد اعدام این ظرفیت را دارد که بهمراتب قویتر و فراگیرتر شود و اقشار و طیفهای متنوعتری از جامعه را در برگیرد. برای تحقق این هدف، لازم است گفتمان اعتراضی علیه اعدام در سطح جامعه گسترش یابد و به یک مطالبه عمومی در هر اعتراض و مبارزهای تبدیل شود.
تجربههای پیشین، مانند اعتصاب کسبه و بازار در کردستان یا حرکتهای مشابه در شهرستان سمیرم، نشان میدهند که بسیج مردمی در واکنش به اعدامها ممکن و مؤثر است. این نمونهها میتوانند بهعنوان الگوهایی ارزشمند در شکلدهی به مقاومتهای محلی و سراسری مورداستفاده قرار گیرند.
توسعه این جبهه نیازمند همبستگی، خلاقیت در شیوههای اعتراض، و پیوند میان مبارزات مدنی، فرهنگی و اجتماعی است تا بتواند به یک نیروی بازدارنده در برابر اعدامها تبدیل شود.
تا آنجا که به اقدامات جهانی مربوط میشود، باید فشار بر نهادهای بینالمللی و دولتها را افزایش دهیم تا توقف اعدام در ایران بهعنوان پیششرط هرگونه گفتوگو با جمهوری اسلامی اعلام شود.
جمهوری اسلامی نماینده مردم ایران نیست و نباید به این عنوان به رسمیت شناخته شود. بااینحال، تا زمانی که روابط سیاسی و دیپلماتیک با این حکومت برقرار است، لازم است از اتحادیه اروپا، سازمان ملل و سایر نهادهای جهانی بخواهیم که توقف کامل اعدام را شرط هرگونه مذاکره و گفتگو قرار دهند.
در غیاب اقدام جدی بینالمللی، جمهوری اسلامی، ایران را به حیاط خلوتی برای کشتار و اعدام زندانیان تبدیل کرده است. اگر سیاست سازش و مماشات دولتهای غربی ادامه نمییافت، در کنار خیزش مردمی و اعتراضات ضد اعدام در داخل کشور، این امکان وجود داشت که روند اعدامها در ایران کند یا حتی متوقف شود.
همه ما میدانیم که در دست جمهوری اسلامی، اعدام به ابزاری برای سرکوب جامعه تبدیل شده است. بااینحال، خوشبختانه این حربه خشونتبار نتوانسته مردم را از ادامه مبارزهشان برای آزادی، کرامت انسانی و دستیابی به یک زندگی شایسته باز دارد.
بااینوجود، مسئولیت ما سنگین است. ما باید برای نجات جان انسانهایی که روزانه توسط جمهوری اسلامی گرفته میشود، اقدام کنیم؛ جانهایی که با اعدام از میان میروند و خانوادههای بیشماری را در سوگ و داغ میگذارند.
یکی از محورهای اصلی انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، خود زندگی است – و این زندگی اکنون در ایران، تحتفشار قطعی آب و برق، فقر گسترده و اعدامهای فزاینده، بهطورجدی تهدید میشود. مبارزه برای معیشت و کرامت انسانی امروز به مبارزهای برای حق حیات گرهخورده است.
رمز پیشرفت و توسعه جامعه، گرفتن جان انسانها نیست؛ بلکه ساختن زندگی بهتر و امیدبخش برای مردم است – چیزی که جمهوری اسلامی آن را سلب کرده و بهجای آن، مرگ و سرکوب را تحمیل میکند.
به نقل از نشریه انترناسیونال ۱۱۴۰