نشریه ژورنال شماره ۱۱۰۷ – فایل پی دی اف – ویژه تلفن همراه
بیآبی و بی برقی به یک پدیده عادی در ایران تبدیل شده است. دیگر کسی انتظار ندارد در طول سال بی نیاز از کمبود آب یا برق باشد. این روند هر روز بحرانیتر میشود. گزارشهای متعدد از سختیهای طاقتفرسای ناشی از کمبود شدید آب و قطع طولانی مدت برق حکایت دارند.
حمامکردن و شستن ظروف هم کمکم به یک عمل لوکس تبدیل میشود و غذاهای داخل یخچال ها از بی برقی فاسد میشوند و اجناسی که نیاز به نگهداری آنها در یخچالها است در مغازهها از بین میروند. جامعه از بیآبی و بیبرقی در شدیدترین تنگناها قرار گرفته است.
در مقابل این وضعیت، تنها راهحل حکومت کمکردن مصرف آب و برق و تعطیلی استانها یکی پس دیگری است. تعطیلی صنایع تولیدی و ضربات شدید وارده به صنعت دامداری و بحران شدید در کشاورزی روزبهروز گستردهتر میشود و چشمانداز بهبود در حل این معضلات بزرگ اقتصادی مشاهده نمیشود.
ابعاد حمله حکومت اسلامی به زندگی مردم، سراسری و فلجکننده و بیسابقه است. این حکومت نهتنها برنامهای برای مهار بحرانهای عدیده اقتصادی ندارد، بلکه با سیاست همیشگیاش مبنی بر تقابل با دنیا عملاً شرایط را برای بحرانیتر شدن اوضاع اقتصادی هموار میکند. دود تحریمهای سنگین اقتصادی و بحران سیاسیِ منطقهای بخاطر سازماندهی تروریسم حکومت اسلامی تنها به چشم مردم ایران میرود و البته کارِ کسبه تحریم را پر رونق میکند.
در تقابل با این حمله سراسری جمهوری اسلامی به معیشت و رفاه و منزلت مردم، تنها میشود با مبارزه سراسری دست به مقابله زد. هم اکنون اعتراضات علیه بیآبی در شهرهای مختلفی در ایران صورت میگیرد. این اعتراضات درعینحال که راه به همه مردم در سراسر ایران نشان میدهند، اما بهتنهایی توان رویارویی به سطح عظیم بحرانی کنونی را ندارند.
جنبش اعتراضی در تقابل با بیآبی و بی برقی فاقد تشکل سراسری است. از رهبران شناخته شده و نامآشنا برخوردار نیست. فراخوانهای سراسری اعتصاب و اعتراض داده نمیشود. روز و ساعت معینی برای تجمع در نظر گرفته نمیشود. هر تک نفر به جمع وسیعتری از انسانهای متشکل و سازمانیافته تبدیل نمیشوند. در محل زیست و در محل کار برای مبارزه متشکل سازمانیابی نمیشود. انسانهای اتمیزه شده تنها میتوانند فریادهای از سر خشم بزنند و نهایتاً در سطح یک شهر بدون سازماندهی و خودبهخودی به خیابان بیایند. این شرایط دو مشکل اساسی ایجاد میکند. بخاطر محدود بودن دامنه اعتراضات و جمعیت نهچندان زیاد، به نیروهای سرکوبگر فرصت میدهد فعالترینهای این اعتراضات را دستگیر کنند و اعتراضات خیابانی کمجمعیت را به نیروی سرکوب پراکنده کنند.
هم اکنون به تعداد قابلتوجه انجمن و شبکه و جمعهای و تشکلهای مبارزه برای معیشت وجود دارد. از تشکلهای دانشجویی تا کارگری یک پای مبارزه مستقیم برای تغییر اوضاع سیاسی و اقتصادی در ایران هستند. این جمعها و نهادها را میتوان بهصورت انفجاری گسترش داد.
اگر میپذیریم که زندگی در چارچوب نظام اسلامی فقط فقر و فلاکت و عزا به ارمغان آورده است و این روند فروپاشی زندگی با سرعت بهپیش میرود، باید بپذیریم که تنها راه مقابله با این وضعیت متشکل شدن است. هم اکنون فضای رسانههای اجتماعی با میلیونها مخالف جمهوری اسلامی به کابوس رژیم تبدیل شده است. این کابوس حکومت را سازماندهی کنیم. هر اعتراض شخصی به حکومت را به یک حرکت جمعی و سازمانیافته تبدیل کنیم.
از محل زندگی خود شروع کنیم. از هر کس که از این اوضاع کارد به استخوانش رسیده یک جمع کوچک بسازیم و در ادامه بر دامنه فعالیت تشکیلاتی خود بیفزاییم. در این صورت ما مردم به یک نیروی سازمانیافته سراسری تبدیل میشویم که قدرت سرکوب رژیم در برابر اتحاد و مبارزه متشکل ما بیتأثیر میشود.
هر چه با قدرت تر باشیم رژیم اسلامی ضعیفتر و لاجرم در مقابل خواستهای رفاهی و معیشتی و سیاسی ما مردم بیشتر عقبنشینی میکند. جامعه در هر مرحله و برای هر خواستهای قویتر باشد، تأثیر درازمدتتر و عمیقتری نیز در دیگر بخشهای مبارزه مردم میگذارد.
راههای متشکل شدن را پیدا کنیم. کسانی که معتمدتر و قابلقبولتر و الگو ترند و تعداد بیشتری از مردم به آنها اعتماد دارند و میتوانند منافع و خواست عمومی مردم را بهخوبی نمایندگی میکنند و در یک کار جمعی فعالیتها را سازماندهی میکنند، پا پیش بگذارند و بقیه اطرافیان را متشکل کنند. یک جامعه ۸۰ میلیونی با صدها معضل کوچک و بزرگ با این درجه از رشد و آگاهی سیاسی و با این روحیه جنگندگی علیه جمهوری اسلامی میتوان آنچنان سازمانیافته عمل کرد که جمهوری اسلامی در برابرش چارهای جز شکست نداشته باشد. این اتحاد فقط برای امروز و برای تحمیل بیشترین خواستهای رفاهی به جمهوری اسلامی برای همین حالا نیست. در روزهای بهپاخاستن مردم و خیزشها، بدرد سازماندهی قیام برای سرنگونی جمهوری اسلامی هم میخورد.
سازماندهی و اتحاد همراه با مدون کردن پیشروترین و انسانیترین خواستهها برای یک زندگی بهتر و انسانی را بیدرنگ در ابعاد گستردهتر در دستور فعالیت خود قرار بدهیم. منشورهای تا کنونی را که خصوصاً در دل انقلاب زن زندگی آزادی منتشر شدهاند، الگو قرار دهیم.