لزوم دقت در انتخاب شعار در تجمعات اعتراضی! مهران محبی

دامنه و عمق اعتراضات هر روز بیشتر می شود و به همین تناسب هم هوشیاری مردم برای قدرتمندتر کردن جنبش خود یک ضرورت است. ما مردم معترض و ما فعالین جنبش های اعتراضی که ده ها سال است در دفاع از حق زندگی خود با نظام ضد زندگی جمهوری اسلامی می جنگیم، می دانیم که قدرت گیری جبهه ما، جبهه زندگی و جبهه دفاع از انسان و انسانیت که امروز رژیم را اینگونه به ذلت و سر درگمی انداخته است، در گروی این است که چه روشی از مبارزه و حول چه خواست ها و با بلند کردن و سر دادن چه پرچم و شعارهائی بوده است.

از شعارهای:”معیشت، منزلت، حق مسلم ماست”، “یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه” و “دروغ میگن آمریکاست، دشمن ما همینجاست” تا “جنگ افروزی کافیه، سفره ما خالیه”، “غنی سازی زندگی حق مسلم ماست” و “آب، برق، زندگی حق مسلم ماست”، و از شعارهای همیشگی علیه حجاب اجباری، اعدام و زندانی کردن معترضان و مخالفان سیاسی تا شعارهای اعتراضی علیه جنگ افروزی حکومت همه و همه عصاره  شعار “زن، زندگی، آزادی”، شعار انقلاب جاری هستند. اینها  شعارهایی محوری برای محکم تر کردن حلقه اتحاد و انسجام بخشیدن به نیروی خود در همه عرصه های اعتراضی برای تبدیل شدن به یک نیروی سراسری و انقلابی در راستای سرنگونی رژیم بوده و همچنان هستند.

واضح است و به تجربه هم دیده و شنیده ایم که افرادی با هدف دفاع از ساختارهای موجود در جامعه سرمایه داری حاکم  در هر جا که مجال یافته اند تلاش کرده اند با شعارهای تفرقه افکنانه قومی، ملی و مذهبی مبارزات و اعتراضات و جنگ ما بر سر زندگی و برای رهایی از جهنم جمهوری اسلامی  را به انحراف بکشانند.  البته اینجا بحثم را به تجمعات اعتراضی در داخل محدود میکنم) . بد نیست به نمونه هایی از این شعارها اشاره داشته باشم. از شعار “نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران” در تجمعات معیشتی گرفته تا آلوده کردن شعار “زن، زندگی، آزادی” با پیوند زدن آن به شعار نژاد پرستانه، فاشیستی و مردسالارانه “مرد، میهن، آبادی” نمونه هائی از تقلاهای جریانات راست و در رأس آن ها سلطنت طلبان است که از زمانی که جنبش های اعتراضی در جامعه عرض اندام جدی در میدان های مقابله عملی با حکومت کرده اند، هستند. اما علیرغم  همه این تلاشها فضای رادیکال و آزادیخواهانه جامعه اجازه نداد که شعارهای راست و تفرقه افکنانه بر شعار  محوری انقلاب یعنی “زن زندگی آزادی ” سایه بیندازد . شعاری که منشور خواستهای حداقلی بیست تشکل در دوازده بند بر این شعار روشنایی بخشید.

اما در راستای همین تلاشها امروز هم به خاطر خطیر بودن شرایط که سرنگونی رژیم را قطعی کرده است، به طور جدی تری ناسیونالیست ها تمام توانشان را برای به انحراف کشاندن جنبش عظیم دفاع از زندگی، آزادی خواهی و برابری طلبی بکار گرفته و می خواهند جایگاهی اجتماعی در میان آن برای خود بیابند. خوشبختانه موفقیتی در اعتراضات اجتماعی نداشته اند و شعارها و بیانیه ها و خواستهای اعتراضات بازنشستگان، معلمان، بخشهای مختلف کارگران و زنان، جهت گیری انسانی، و پیشرو و تحول بخشی را نشان میدهد. اما یک مورد که قابل توجه و توجه دادن است، نمونه ای است که دو هفته پیش در رشت شاهد بودیم.  

سردادن سرود ملی گرای “ای ایران” بازنشستگان رشت در یکشنبه اعتراضی خود در تجمع اعتراضی دوهفته پیش هشدار دهنده است. شعاری که جان انسانها را فدای “مرز پر گهر” میداند. همان مرزی که بخاطرش دولتهای سرمایه داری جنایتها کرده اند و در جریان جنگ افروزی های حکومت و جنگ دوازده روزه جمهوری اسلامی و اسرائیل حتی خامنه ای هم به ملیت متوسل میشود تا در پوشش آن جنگ اصلی اش با مردم ایران را جلو ببرد. روشن است که  با توجه به سابقه درخشانی که بازنشستگان با یکشنبه های اعتراضی خود یک پایه مهم جنبش زن زندگی آزادی و صدای اعتراض کل جامعه علیه جهنم جمهوری اسلامی هستند ، چنین شعاری مطلقا بیان موضع و مطالبات آنها نیست.  

چنین ذهنیتی قابل درک است و روشن است که در میدان مبارزه نباید هیچ کسی را به خاطر تعلقات فکری و وابستگی به دیگر جریانات که ممکن است موافق با خواست اکثریت جامعه نباشند، ندید گرفت. اما سخن من اینجا حساس بودن به چنین تحرکاتی است . تحرکاتی که در شرایط امروز مطلوب حکومت هم هست.  در عین حال  نباید به هیچ جریانی که قصد دارد مسیر اعتراضات را به نفع گروه ها و جناح های سیاسی  بی ربط به منافع اکثریت مردم و جنبش های مترقی و حق طلبانه اجتماعی مانند جنبش بر سر دفاع از معیشت، علیه اعدام، علیه بی آبی و بی برقی، دفاع از زندانیان سیاسی و دفاع از محیط زیست و غیره دارد، اجازه  داد که مسیر اعتراض ما مردم را به انحراف کشانند. روش متمدنانه برای خنثی کردن نقشه های جریانات راست هم این نیست که به خشونت و درگیری یا شعار دادن علیه آن ها متوسل شد و اوضاع را به نفع رژیم متشنج کرد، بلکه باید با سر دادن شعارهای رادیکال خود علیه وضع موجود، و با روشنگری چنین تلاشهایی را خنثی کرد. حق آن بود که بازنشستگان خستگی ناپذیر شرکت کننده در تجمع مذکور رشت به جای همخوانی سرود ” ای ایران”، شعارهای همیشگی خود مانند “ظلم و ستم کافیه، سفره ما خالیه”، “زیر بار ستم نمی کنیم زندگی” و شعارهائی که چند وقتی است به شعار عمومی در اعتراضات تبدیل شده اند مانند ” غنی سازی زندگی حق مسلم ماست” و “آب، برق، زندگی، حق مسلم ماست” سر می دادند و از این طریق پاسخ خود را به طرفداران ادامه وضع موجود با تغییر هویت اسلامی آن به هویت ملی-آریائی می دادند.

شعارهائی که بر محوریت دفاع از تمامیت ارضی، میهن پرستی، نژادپرستی و مردسالاری به جای دفاع از انسانیت، حق زندگی و آزادی و برابری انسان ها تأکید دارند، نمی توانند باعث وحدت و اتحاد علیه جمهوری اسلامی و برای رسیدن به یک جامعه که خوشبختی و رفاه برای عموم مردمش را مبنا و اساس خود قرار دهد، شوند. چنین شعارهائی نه تنها از نظر مضمونی، بلکه تاریخا و به تجربه ثابت شده است که ابزار سیاسی و مکتبی حاکمیت اقلیت مفتخور صاحب قدرت و سرمایه بر اکثریت مردم کارگر و زحمتکش بوده اند. زمانی که همین سرود “ای ایران” ، این سرود به اصطلاح ملی در دوران محمدرضا شاه بود، بخش وسیعی از مردم سیستان و بلوچستان همانطور که همین حالا هم فاقد شناسنامه هستند، فاقد شناسنامه بودند و به عنوان شهروندان ایران به رسمیت شناخته نمی شدند. مردم منتسب به اقلیت های قومی در خوزستان، کردستان، آذربایجان تحت ستم ملی بودند و فاقد حق برابری با دیگر شهروندان در بخش های مرکزی مانند تهران، اصفهان و شیراز و غیره بودند و هر اعتراضی در آن مناطق را با زدن انگ تجزیه طلبی به شدت سرکوب می کردند. بخش وسیعی از مردم محکوم به حاشیه نشینی، زاغه نشینی و حلبی آباد نشینی در اطراف تهران و دیگر شهرهای بزرگ شده بودند. آزادیخواهان و فعالین سیاسی توسط سازمان مخوف ساواک بازداشت و شکنجه می شدند و زندان ها قتلگاه آن ها بودند.

بنابراین شعارها و سیاسیت هائی که مردمان با گویش ها و زبان های مختلف در یک جامعه را در مقابل یکدیگر قرار می دهند و یکی را ایرانی و وطن پرست و دیگران را تجزیه طلب می نامند و از این طریق به یک درصدی های مفتخور از لحاظ نظری و ایدئولوژیکی مشروعیت می دهند تا برای حفظ منافع خود جنگ و خونریزی های قومی براه بیاندازند، شعارها و سیاست های ما برای اتحاد نیست. شعاری متحد کننده صفوف ما اکثریت جامعه است که بیانگر دفاع از حق زندگی به عنوان یک حق جهانشمول انسانی باشد.

“غنی سازی زندگی، حق مسلم ماست”

اینرا هم بخوانید

چرا روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آقا صابر سرکار نرفت؟- منوچهر تقوی بیات

آن روز یکی از روز های معمولی هفته بود. ما توی کوچه حسام لشکر، روبروی …