یک هفته بعد از حمله اسرائیل به ساختمانهای محل استقرار سران حماس در دوحه قطر، یک نشست اضطراری با حضور سران دولتهای عربی و اسلامی برای بررسی این حمله در دوحه برگزار شد و در پایان نشست بیانیهای صادر شد که ضمن قدردانی از بهاصطلاح خویشتنداری و مواضع متمدنانه قطر در برابر حمله اسرائیل، از دولتها خواسته شده است تا در روابط دیپلماتیک و اقتصادی خود با اسرائیل بازنگری کنند.
حکومت اسلامی که به دنبال شکستهایش در برابر اسرائیل و ازدستدادن بخش اعظم تروریستهای وابسته خود بعد از حمله تروریستی ۷ اکتبر حماس به اسرائیل، همواره بر تلاش خود برای ترغیب دولتهای اسلامی و عربی منطقه به مقابله با اسرائیل با رجوع به ریشههای مشترک قومی و دینی چه در پیامها و درخواستهای سرانش از جمله خامنهای که همچنان خود را رهبر جهان اسلام میداند و فراخوان تشکیل جبهه مشترک بهزعم خودش به امتها اسلامی میدهد و چه از طریق تلاشهای دیپلماتیکی متمرکز بوده، نشست اضطراری دوحه را فرصت غنیمتی بهحساب آورده بود تا شاید از فضای متشنج ایجاد شده میان اسرائیل و قطر و نارضایتیهای دیگر دولتهای اسلامی و عربی ازجمله اسرائیل بتواند به نفع خود بهرهبرداری کند. ازاینرو و در ادامه مجموعه تلاشهای بیثمر گذشته بود که مسعود پزشکیان با ولع و هیجان برای شرکت در این نشست به دوحه رفته بود. پزشکیان که فرصت یافته بود تا در یک نشست منطقهای به خیال خود انزوا و درماندگی حکومتش را به دولتهای دیگر با “آهوناله کردن” تعمیم بدهد، در سخنرانیاش حمله اسرائیل به دوحه را “گستاخانه”، “برنامهریزیشده” و “تجاوز به دیپلماسی” توصیف کرده است و در ادامه مطابق معمول همه سران رژیم که طی دهها سال با سوءاستفاده از حقانیت مبارزات مردم فلسطین و با توجیه حمایت از آنها از طریق ایجاد و تقویت تروریستهای اسلامی موسوم به محور مقاومت، دنیایی از کشتار و خونریزی برای مردم فلسطین رقم زدهاند، برای مردم غزه اشک تمساح میریزد تا هدف پلید حکومتش را پنهان کند و از ماهیت ضدانسانی و تروریستی رژیم که حاصل آن برای مردم فلسطین چیزی غیر از کشتار و آوارگی و گرسنگی نبوده، ماهیتی خواهان صلح و آرامش برای غزه به نمایش بگذارد. او اینچنین شیادانه حمله اسرائیل به سران تروریست حماس را به قضیه صلح در غزه گره میزند: “هدف این حمله ازبینبردن تلاشهای دیپلماتیک برای پایاندادن به نسلکشی در غزه بوده و اسرائیل باید منزوی، و تحریم مالی و تسلیحاتی شود و سران دولتش نیز باید در دادگاههای بینالمللی محاکمه شوند.
اما نتیجه نشست برخلاف انتظارات حکومت رقم خورد و پزشکیان با ناامیدی و “دست از پا درازتر” بازگشت. حالا رژیم عصبانی و خشمگین از نتیجه نشست است و “دادش” بلند شده و رسانهها و خبرگزاریهایش چند روز است که این عصبانیت و خشم را بازتاب میدهند. خبرگزاری مشرق با طعنه مینویسید: “قدرت واقعی شورای همکاری کشورهای خلیجفارس همین بود؟ این نشست قرار بود نمادی از همبستگی و قدرت باشد، اما آنچه از آن برآمد، بیانیههای توخالی و محکومیتهای کاغذی بود… نحوه برخورد دولتهای عربی و اسلامی با اسرائیل در حالی است که بارها در مقاطع مختلف در بیانیههای خود، اقدام به هشدار علیه ایران کردهاند”!
بهاینترتیب است که در یک اتفاق منطقهای جدید که رژیم انتظار داشت حداقل در میان دولتهایی که از نظر مکتب دینی و اسلامی (جدا از اختلافات استراتژیکی و ماهیت اسلام سیاسی جمهوری اسلامی) دارای مشترکاتی هستند، باعث اتحاد و محکم کردن پیوندی در چهارچوب اهداف خود گردد، بیشتر از گذشته “تو دهنی میخورد و آه از نهادش بلند میشود”.
روشن است که تجاوز اسرائیل به حریم هوایی قطر و انجام عملیات علیه سران تروریست حماس هم قطر و هم دولتهای عربی و اسلامی منطقه غیر از جمهوری اسلامی که حسابش جداست را با نگرانی از حیث اعتبار حاکمیتی مواجه ساخته و نمیخواهند چنین اتفاقی تکرار شود و برگزاری نشست اخیر دوحه نیز به همین خاطر بوده تا از جانب آمریکا بهعنوان قدرتمندترین دولت همپیمان خود و دارای نفوذ عمیق بر دولت اسرائیل این خواستشان تضمین گردد. هدف این دولتها از برگزاری نشست، اتخاذ تصمیمی برای اعمال اقدامات بازدارندگی علیه اسرائیل نبوده و ترامپ هم متقابلاً و در فاصله یک روز خواست نشست دوحه را طی پیامی اجابت کرد و بهاینترتیب رضایت خاطر و انتظار تقریباً همه دولتهای عربی و اسلامی غیر از جمهوری اسلامی را برآورده کرد.
در نشست مذکور دولت مصر پیشنهاد ایجاد “ناتوی عربی” را داده بود و سپس پاکستان هم از آن حمایت کرده بود که بیشتر شبیه به یک جوک است. چون کشورهای منطقه نه شرایط اقتصادی و نه شرایط نظامی مناسبی برای ایجاد یک جبهه نظامی آن هم در مقابل غرب که کل صنعت و توسعه صنعتی و ابزار و ادوات جنگیشان وابسته به آن است را دارند. علاوه بر این سران کشورهای حوزه خلیجفارس هم که شامل هفت کشور عربی است از برگزاری یک نشست دیگر در دوحه با محوریت طرح فعالکردن “مکانیسم دفاعی مشترک” خبر داده بودند که روز پنجشنبه برگزار شد. در این نشست هم اتفاق چندان بااهمیتی از نظر همبستگی و همکاری نظامی و دفاعی نیفتاده است. بیانیهای تحت عنوان بیانیه شورای دفاع مشترک همکاری خلیجفارس منتشر شده که بهاصطلاح مجموعهای از تدابیر دفاعی در آن به تصویب رسیده که مهمترین آنها افزایش تبادل دادههای اطلاعاتی با یک فرماندهی نظامی یکپارچه و تسریع اقدامات کارگروه مشترک کشورهای شورا جهت هشدار اولیه برای موشکهای بالستیک است.
این هم کل نتیجه نشست فوقالعاده سران کشورهای حوزه خلیجفارس است که به ایجاد یک فرماندهی متمرکز برای آگاهکردن اعضا از نزدیکشدن احتمالی موشکهای بالستیک اسرائیل به حریمهای هواییشان محدود میشود! در این دو نشست بهاصطلاح اضطراری به ادعای جمهوری اسلامی یک موضع قاطع در برابر اسرائیل گرفته نشده و حتی از قطع روابط خود با اسرائیل و امکان تجدیدنظر دررابطهبا پیمان ابراهیم هشداری داده نشده است. چون جمهوری اسلامی را یک دشمن بالقوه در همسایگی خود میدانند و بارها تهدیدات آن را علیه خود شنیدهاند و به این خاطر به حمایت آمریکا و به نزدیکشدن به اسرائیل نیاز دارند. در نتیجه محکومکردن اسرائیل به نسلکشی در غزه در نشست سران کشورهای عربی و اسلامی هم تنها از روی رفع تکلیف، دیپلماتیکی و بهاصطلاح کاغذی است که نه اسرائیل و نه آمریکا از آن دلخور نمیشوند. دلیلش هم روشن است، اسرائیل چند روز است که دور تازهای از حملات جنایتکارانه علیه مردم غزه را ازسرگرفته و حتی گذرگاههای ورود کامیونهای حامل کمکهای غذایی و دارویی به غزه را بسته، و این دولتهای مرتجع منطقه در کنار همه دولتهای ارتجاعی دنیا فقط نظارهگر هستند. مردم غزه باوجود دولتهایی مانند جمهوری اسلامی و دولت اسرائیل و مماشات و منفعتپرستی دیگر دولتها چه در سطح منطقه و چه در سطح جهان با تروریسم اسلامی و تروریسم دولتی رنگ صلح و آرامش را نخواهند دید.
ما مردم ایران با تداوم انقلاب “زن، زندگی، آزادی” جمهوری اسلامی را به گور خواهیم سپرد و سرنگونکردن دولت جنایتکار اسرائیل را وظیفه مردم آزادیخواه اسرائیل میدانیم تا یکی با پنهانشدن در پشت حقانیت مردم فلسطین و دیگری به بهانه مقابله با تروریسم اسلامی، مردم یک سرزمین را در خون و نیستی غرق نکنند.
به نقل از نشریه انترناسیونال ۱۱۴۷