پیشترطی مقاله ای آوردیم:« مکانیسم ماشهی اروپایی، تیر خلاص جمهوری اسلامی بر پیکر طبقهی کارگر ایران »(۱) باردیگر یاد آور می گردیم: قطعیت اعمال مکانیسم ماشه و شرایط جنگی موجود درفضای اروپا و خاورمیانه، با مصوبه شدن تحریم گسترده درشورای امنیت سازمان ملل متحد برای ایران، خطر فلاکت و ورشکستگی همه جانبه کل جامعه ما، منهای صف « کاسبان تحریم » و جانبدران حمله نظامی به ایران را با خطر روبرو می سازد.
باید با صراحت اعلان داشت: با بکارگیری مکانیسم ماشه توسط کل اروپا به همراه سیاست های تحمیلی تحریم های امپریالیسم آمریکا وخطر درهم شکستن آتش بس شکننده پیشین، زمینه تهاجم دیگرباره اسرائیل به ایران با فروریزی همه جانبه زیرساخت های جامعه ، چیزی به نام جغرافیای ایران باقی نخواهد ماند .
پرسش اساسی اینستکه در داخل و خارج کشور چه کسانی برای بکارگیری سیاست «مکانیسم ماشه» هورا می کشند ؟
آنان که در بیرون مرزها برای ریزش دوباره بمب ها بر سرمردم ایران لحظه شماری می کنند و آنان که در داخل کشور تدارکچی هیزمِ تنورِجنگ هستند، و هورا کش نتانیاهو و همه سینه زن تجاوزات اویند .
جانبداران سلطنت اند که با نفرت از انقلاب بهمن۵۷ ، زیر هربهانه ای تلاش دارند با نفرت ازانقلاب بهمن و سیاه نمایی،عملکردشان را توجیه می نمایند تا خود را “برانداز” معرفی کنند، همسویی و هم جهتی شان را نمی توانند پنهان سازند. هم اکنون همه گرایشات همسو در داخل و خارج از کشور در کنار کاسبان تحریم، فعال سازی مکانیسم ماشه را جشن گرفته اند و فلاکت و مُصیبت ناشی از فعال شدن تحریم های سازمان ملل، کمترین جایگاهی برایشان ندارد و کک شان هم نمی گزد .
دراین میان گرایشی که غایتِ سیاسی اش، کسب نواله ای ناگزیر در همین نظام جهنمی اند یعنی عمدتا اصلاح طلبان ورشکسته و مدعیان مبارزه خشونت پرهیز، که در ازای «حفاظت از ساختار سیاسی» موجود و حاکم، سینه میزنند و به تحولات تدریجی باوردارند. مرتبا با طرح شعار «اجماع ملی و نخبگانی» را پیش می کشند. پیام شان در درون دولت و بیرون از آن بعنوان سخنگو و ناجی کشور در برابر تهجم جنگ طلبانه واعمال سیاست “مکانیسم ماشه”روشن وساده است:
ما را به بازی بگیرید و در سیاست شریک کنید، نقش و مقام بدهید تا مردم را پشت نظام و سیاست های کل نظام، در رویارویی کنونی باغرب بکشانیم،وگرنه زمین سوخته خواهید داشت.
هم اینان درصورت پذیرش اجماع مورد ادعای شان، مردم ومخصوصا دهکهای محروم و متوسط را به عنوان «منادیان انسجام و اتحاد» از کیسه ی خلیفه، به ساختار سیاسی حاکم و شخص ولی وقیع خامنه ای می فروشند.
این ادعاها تماما ازسرخواب و خیال است .چرا که برخلاف تصور بیانگران«اجماع ملی و نخبگانی»، تنها اتّحادی می تواند واقعا از تبدیل ایران به یک سرزمین سوخته جلوگیری کند که همزمان با مخالفت قاطع با متجاوزین خارجی، بر ریشه های فلاکت داخلی و تداوم تحریم ها و برخورد همه جانبه با کاسبان تحریم وسرمایه داری عنان گسیخته وچپاولگراسلامی وشرخرهای رانت خوارومتجاوز به حقوق مردم، نظیر بابک زنجانی ها نیز دست بگذارند.
یعنی همان منطقی که می گوید: برای رهایی جامعه ما، جز سازمانیابی و گشایش جبهه قدرتمند مقاومت در برابر هر سطح تجاوز و فشار خارجی راهی نیست. چرا که تسلیم در گام نخست درهم شکستن کشور ایران و تجزیه آنرا بدنبال دارد.
هم اینان باید دریابند وقتی ایرانی نباشد، ریاست و کیاست و تخت نشینی و تاج برسرنهادن آنان و پادشاهی برمملک نداشته و سوخته ، بی معناست. اینان در داخل و خارج کشوربا منافع یکسان و گاه مشترکی که دارند و آنرا از بدبختی مردم ارتزاق میکنند، شعار براندازی شان نیز از شکم سیری است . چرا که نمی توان با موشک و تجاوز و تحریم به آمال وآرزوهای مردم فرودست جامعه راه جست !
گروه دیگری که با مختصات باور به « محورمقاومت » ، یا « اصولگرایی» و اقتدارنمایی اسلام فقهی، اتّحاد و انسجام مردم را بر محور حفظ غنی سازی اورانیوم و خود اتکایی اتمی کشور ، تعریف می کنند و همواره برآنند که برای ایستدگی در برابر هر نوع تجاوزی باید زیر پرچم نظام ولایت مطلقه فقیه ایستاد و سیاست های حضرت آقا را اعمال نمود .
سیاست هایی که طی این ۴۷ سال خود به عامل انهدام و ویرانی کشورو خانه خرابی اکثریتِ آحاد جامعه و مایه فلاکت و بدبختی مردم بدل شده وتمامی توده به گلِ نشسته و فلک زده آشکارا از این وجود نفرت دارند و همواره نابودی او را با شعار« مرگ بر دیکتاتور»، فریاد می کشند
چه وظیفه ای روی دوش ما است ؟
ما در خارج کشور در برابر پیکارگران داخل کشور باید بگوییم : در شرایط فعلی یگانه راه فراهم ساختن ، اتحادِ بزرگِ سراسریِ دهک های پائینی جامعه زمانی موثر است که با سازماندهی و سازمانیابی مبارزه ای همه جانبه کل جمعیت میلیونی کارگران، تهیدستان، زنان، جوانان، دانشجویان و استادان دانشگاهها ،پرستاران ومددکاران،معلمان ودانش آموزان وبازنشستکان، دادخواهان، خلقهای تحت ستم ، زندانیان سیاسی وعقیدتی ، هنرمندان، نویسندگان، دگرباشان جنسی وکولبران و سوخت بران وهمه نیروهایی باشد که برای برابری، آزادی، عدالت اجتماعی و سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی ایران مبارزه می نمایند و بدور از انحصارطلبی نیروهای ارتجاعی و ناسیونالیست های عظمت طلب، خود را در برابر فشارهای خارجی، هرنوع دیکتاتوری تاج و عمامه و در استقلال کامل از نخبگان طیف های چند سوی تحریم بر کل جغرافیای ایران ، به امر مبارزاتی خود ادامه دهند.
جمعه ۱۱ مهر ۱۴۰۴ برابر با ۳ اکتبر ۲۰۲۵.