نشریه ژورنال شماره ۱۱۴۱– فایل پی دی اف – ویژه تلفن همراه
این روزها شاهد اظهار نظر مقاماتی از حکومت هستیم که سیاستهای مهم و پایهای رژیم را زیر سوال بردهاند. ناطق نوری میگوید اشغال سفارت آمریکا در آبان ۵۸ اشتباه بزرگی بود و بسیاری از گرفتاریها از همان نقطه آغاز شد. روزنامه جمهوری اسلامی، رسانه جناح دیگری از رژیم، نیز میگوید حمله حماس در ۷ اکتبر دو سال قبل (عملیات طوفانالاقصی) اشتباه بود و خسارتهای سنگینی به لبنان و سوریه و یمن و ایران زد و اسرائیل به دو هدفی که با جنگ در غزه نرسید حالا درصدد است با این توافق به آنها برسد و حکومت نیز از این آتشبس و توافقات استقبال کرده است. در مورد حجاب نیز بسیاری از مقامات که تعدادشان هر روز بیشتر میشود حجاب اجباری را کاملا زیر سوال بردهاند. ضد آمریکاییگری حکومت نیز به یک جوک تبدیل شده است. اسلامیگری حکومت و مقامات نیز هم جای خود را به ایرانیگری داده است.
اختلافات بر سر موضوعات مختلف از چنددهه قبل هم در میان جناحها و مقامات حکومت وجود داشته است اما هیچگاه اینچنین مبانی اصولی حکومت مورد اختلاف و نقد مقامات مختلف نبوده است. این وضعیت محصول شکستهای سیاسی و ایدئولوژیک حکومت در سطح منطقه، در سطح بینالمللی و بویژه در داخل کشور است.
زمانی خمینی به اشغالکنندگان سفارت آمریکا تبریک گفت و آنرا انقلاب دوم نامید و خامنهای گفت نباید در آن تردید کرد. اما امروز ناطق نوری با صراحت آنرا منشاء بسیاری از گرفتاریها میخواند. خامنهای در مورد عملیات جنایتکارانه حماس گفت دست آنها را میبوسم ولی امروز بخشی از حکومت آنرا علنا در رسانههای حکومتی اشتباه میخواند. دیگر گذشت زمانیکه هر چه خمینی میگفت و آنچه خامنهای گفته است و میگوید فصلالخطاب باشد. در واقع هم مبانی سیاسی ایدئولوژیک حکومت زیر سوال رفته، هم رهبر و مقامات حامی این سیاستها.
به این شکستها باید ابربحرانهای لاعلاج اقتصادی حکومت را نیز بعنوان فاکتوری مهم اضافه کرد که امکان هر گونه مانور در داخل و در خارج را از رژیم گرفته است. این یعنی رژیمی به انتها رسیده، فاقد انسجام، فاقد هویت، بیافق. و این مقدمه شکستهای اساسیتر، طوفانهای بیشتر و شدتگیری ریزش در سطوح مختلف نظام است. نه زمینههای اقتصادی و مادی برای بهبودی در وضعیت حکومت وجود دارد، نه اعتقادی به بهبود و نه اتوریتهای که حرفی و ارادهای برای رهبری داشته باشد.
روزنه rowzane خبری – تحلیلی