نشریه ژورنال شماره ۱۱۴۲– فایل پی دی اف – ویژه تلفن همراه
ممنوعیت فروش عروسکهای “مرتضی” و “مرضیه” توسط ستاد امر به معروف و دادستانی تهران، آن هم با هیاهوی تمام، بیش از آنکه نمایش «غیرت دینی» باشد، اعتراف رسمی حکومت اسلامی به بیاعتباری مطلق ارزشها و نمادهای دینی نزد مردم ایران است. چهبسا سازندگان این عروسکها در نامگذاری، نیت خاصی نداشتهاند، اما واکنش جنونآمیز و خشمآلود نهادهای مذهبی و قضایی، خود سندی بیواسطه بر این حقیقت است: در ذهنیت اجتماعی امروز ایران، نامهای مذهبی دیگر حامل قداست نیستند، بلکه قابلیت تبدیلشدن به سوژه طنز، تمسخر و حتی اعتراض را یافتهاند.
این دقیقاً چیزیست که رژیم اسلامی، ناخواسته و با صدای بلند، به آن اعتراف کرده است. حکومتی که زمانی بر “جامعه اسلامی” و “سبک زندگی دینی” فریاد میزد، اکنون از عروسکهای ضد استرس گوریل و خوک، به رعشه افتاده است. چون میداند که این جامعه، نه پیامبر و امام و روحانیت، بلکه زندگی آزاد، سکولار و انسانی را الگوی خود قرار داده است.
فراتر از آن، این ماجرا مُهر بطلانی است بر تصورات قالبی رسانهها و محافل دانشگاهی غربی درباره “اسلامی بودن جامعه ایران”. واقعیت امروز جامعه ایران، چیزی جز گسست کامل با نظم دینی نیست. جنبش “زن، زندگی، آزادی” اوج همین رنسانس ضدخرافه، ضد اسلام و ضد استبداد است که از سطح نمادها تا بنیانهای ایدئولوژیک رژیم را به لرزه انداخته است.
مرتضی و مرضیه، عروسک نیستند؛ نمادند. نماد جامعهای که دیگر از آخوند و آیتالله و مرجع نمیترسد، به مقدسات باور ندارد، و با جسارت به مسخره کردن تابوها روی آورده است. جامعهای که راه پایاندادن به حاکمیت خرافه، فقر، تبعیض و سلطه مذهبی را در بیاعتبارسازی تمامعیار ایدئولوژی اسلامی یافته است.
این خیزش فرهنگی را میتوان و باید تعمیق و تعمیم داد؛ و راه تعمیق آن، پیوند نقد دین با نقد شرایط فاجعهبار اقتصادی و اجتماعیایست که دین، دینداری، و جنبشهای ارتجاعی سیاسی نظیر اسلام سیاسی بر بستر آن رشد میکنند و تغذیه میشوند. تنها با درهمکوبیدن همزمان دستگاه خرافه، کلیت رژیم اسلامی، و مناسبات فقرآفرین و سلطهگری که از دل سیستم سرمایهداری — چه در قالب اسلامی و چه در فرمهای غیردینی — سر برآوردهاند، میتوان جامعهای آزاد و انسانی بنیان نهاد. پایان دین، آغاز رهایی است — و این رهایی در راه است.
روزنه rowzane خبری – تحلیلی