یک تحول مهم در اوضاع سیاسی ایران، شکلگیری یک جنبش همهجانبه و عمیق ضد اعدام است. حکومت اسلامی حکومتی است که ایدئولوژی، سیاستها، سنتها، ساختار و تار و پودش بر اساس اعدام و ترور و قتل و کشتار شکلگرفته است. این را همه مردم میدانند و با تمام وجود طی این چهل سال لمس کردهاند. در مقابل چنین حکومتی مدتهاست که یک جنبش فراگیر و اجتماعی علیه اعدام شکلگرفته است که بسیار قابلتوجه و انسانی و پیشرو است. این جنبشی است که به کل اوضاع سیاسی این کشور گرهخورده و از این اوضاع سرچشمه گرفته است و در نتیجه خصوصیات جالبتوجهی دارد. اینجا میخواهم بیش از هر چیز بر اعتصاب اخیر زندانیان قزلحصار متمرکز شویم.
اعتصاب زندانیان “عادی” زندان قزلحصار در هفتههای اخیر با خواست لغو اعدام، یکی از نمونههای پیشروی جنبش علیه اعدام است. این زندانیان محکوم به جرائم مرتبط با مواد مخدر، قتل، قاچاق و امثال اینها هستند و معمولاً در همهجا جایگاه پایینی از نظر اجتماعی دارند. در شرایط سیاسی ایران از این نظر هم اوضاع فرق میکند. زندانیان عادی هم سیاسی هستند. بسیاری از آنها با معیارها و استانداردهای بینالمللی جرمی مرتکب نشدهاند. بسیاری از آنها زیر شکنجه ناچار به اعتراف به جرائم مختلف شدهاند. بسیاری از آنها به دلیل عدم وجود تأمینات اجتماعی ناچار به دستزدن به اقداماتی برای تأمین حداقل معاش خود شدهاند که جرم محسوب میشود. کندوکاو در مورد ترکیب و وضعیت این زندانیان و کلاً سیستم قضائی جمهوری اسلامی موضوع بحث مفصل و جداگانهای است. نکته اساسیای که اینجا میخواهم اشاره کنم این است که در ایران این جدایی میان جامعه و زندانیان عادی که در همه جای دنیا وجود دارد از بین رفته است. زندانیان عادی را هم مردم بخشی از جامعه میدانند و از حقوق انسانی آنها حتی آنها که جرمی مرتکب شدهاند در مقابل حکومت دفاع میکنند. این بازتاب اوضاع سیاسی ایران و جنبش انسانی و عمیق سرنگونی علیه جمهوری اسلامی است.
اعتصاب زندانیان قزلحصار این حکم را بهخوبی اثبات میکند. نفس دستزدن زندانیان عادی به یک حرکت و اعتراض اجتماعی خود امری اگر نه بیسابقه حداقل کمسابقه است که نشان میدهد این جامعه در تمام سطوحش متشکل و دارای پیوند اجتماعی است. ۱۵۰۰ زندانی این زندان از ۲۰ مهرماه دست به اعتصاب غذا زدند و هر روز خبر اعتصاب آنها و خواست لغو اعدام توسط آنها از درون زندان به بیرون درز میکرد. بعد از یک هفته در ۲۷ مهرماه با عقبنشینی نسبی حکومت و وعده اصلاح قانون اعدام، اعتصاب این زندانیان پایان یافت.
نکته مهم این است که این اعتصاب بازتاب اجتماعی بسیار وسیعی یافت و مورد حمایت و پشتیبانی گستردهای قرار گرفت. بخشهایی از بازنشستگان، تشکلهای کارگری، زندانیان سیاسی، کانون نویسندگان، تشکلهای زنان، جنبش دادخواهی، هنرمندان و دیگر بخشهای جامعه از این حرکت دفاع کردند و صدای آنها را به اشکال مختلف بازتاب دادند.
در پاسخ به این حرکت، هیئتی از جانب قوه قضائیه حکومت اسلامی با زندانیان وارد مذاکره شد و قول داد که اعدامها را به مدت سه ماه متوقف میکنند، و در اصلاح قانون اعدام طی این مدت تلاش خواهند کرد. شماری از زندانیانی که برای اجرای اعدام به سلولهای انفرادی منتقل شده بودند نیز به بند عمومی بازگردانده شدند. با این وعده و عقبنشینی نسبی، زندانیان به اعتصاب خود عجالتاً پایان دادند و اعلام کردند درصورتیکه خواست آنها مبنی بر توقف کامل اعدام عملی نشود، به اعتراضات خود ادامه خواهند داد. خوشبختانه موارد دیگری از تعویق یا لغو احکام اعدام نیز طی این هفته صورتگرفته است که یک نمونه آن لغو اعدام پنج زندانی سیاسی اهل بوکان مرتبط با انقلاب زن، زندگی، آزادی در زندان ارومیه و بررسی مجدد احکام آنها بود.
حرکت زندانیان عادی در کنار کارزار جهانی نه به اعدام، کارزار سهشنبههای نه به اعدام توسط زندانیان سیاسی، اعتراضات مداوم خانوادههای محکومین به اعدام در مقابل زندانها، کارزارهای ضد اعدام توسط نیروهای اپوزیسیون در کشورهای مختلف، یک پیشروی قابلتوجه در اوضاع سیاسی ایران است و سازمانیافتگی گسترده اجتماعی را بازتاب میدهد و تأثیرات آن از یک کارزار مشخص بسیار فراتر میرود.
اعدام قتل عامدانه و نقشهمند و آگاهانه توسط دولتهاست. ارتکاب قتل توسط دولت از شناعت آن نه فقط کم نمیکند، بلکه کراهت آن را صدبار بیشتر میکند. در ایران اما کراهت اعدام از این هم بسیار بیشتر است. حکومت اسلامی اعدام میکند تا آزادیخواهی را عقب براند. میکشد تا مردم حقطلب را عقب براند. میکشد تا دفاع از حقوق انسانی را عقب بزند. میکشد تا سرپا بماند. در مقابل، جنبش علیه اعدام در ایران یک جنبش انسانی، اجتماعی و فراگیر و عمیق است. در مقابل حکومت آدمکش اسلامی، دفاع از حق زندگی برای همه افراد و شهروندان در تاروپود این جامعه ریشه دوانده است و جنبش ضد اعدام میخواهد این امر را عملی کند. در واقع جنبش ضد اعدام بخشی از جنبش سرنگونی است. امروز در ایران جریانات سیاسی اپوزیسیون حتی آنها که زمانی باحرارت از اعدام دفاع میکردند، ناچار شدهاند خود را مدافع اعدام معرفی کنند. در این کشور که اعدام سابقهای تاریخی و دیرینه دارد و طی قرنها توسط همه دیکتاتورها علیه مخالفان اعمال شده است، لغو اعدام یک پیشروی سیاسی و تاریخی و مهم است و اکنون باتوجهبه گسترش گفتمان ضد اعدام در جامعه میتوان با اطمینان اعلام کرد که تحقق واقعی آن در چشمانداز نزدیک قرار گرفته است. قطعاً با سرنگونی جمهوری اسلامی یا در خلال سرنگونی آن، به دوره اعدام و ترور و قتلهای دولتی پایان داده خواهد شد و به همراه لغو مجازات اعدام، کل فضای جامعه تحولی اساسی و انسانی پیدا خواهد کرد.
به نقل از نشریه انترناسیونال ۱۱۵۲
روزنه rowzane خبری – تحلیلی