نشریه ژورنال شماره ۱۱۶۵– فایل پی دی اف – ویژه تلفن همراه
وقتی سروکله محمد خاتمی پیدا می شود خوشحال کننده است. چرا که خبر از اوج بن بست و بحران حکومت میدهد. او این روزها باز پیدایش شده است. روز ۲۸ آبان خاتمی در مجموع عمومی “جبهه اصلاحات” کذایی گفت طی سالهای پس از انقلاب تاکنون، بحرانی که اینک کشور با آن روبهروست و «تهدیدهایی که وجود دارد» سابقه نداشته است. او درباره خطر از بین رفتن «سامان حکمرانی» هشدار داد و با تشبیه جمهوری اسلامی به درختی تناور، گفت: “این درخت تناور گرچه سالها میتواند در خشکسالی و طوفان دوام بیاورد ولی امروز تهدیدهای داخلی و خارجی و مشکلات چنان انبوه و بزرگ است که بیم آن میرود یکباره پژمرده شود و از پا بیفتد؛ که آن روز مباد”. خاتمی «تنها و کم هزینهترین راه ممکن» در شرایط فعلی را تغییر رویکرد حاکمیت و «تجدیدنظر در خط قرمزها، بدون تسلیم در برابر فزونخواهی بیگانه» خواند.
لب و لباب حرف او اینست که بحران حکومت بی سابقه است و اوضاع حاکمیت در هم ریخته و خراب است و تا دیر نشده رژیم را اصلاح کنید و در خط قرمزها تجدید نظر کنید. منظور از تجدید نظر در خط قرمز ها هم در جاهای دیگری گفته است که باز گذاشتن راه برای دوم خردادیهایی امثال خود او و جناح دوم خردادی ست.
نقش جناح به اصطلاح “اصلاح طلب و ملایم” در همه دیکتاتوریها نقش بسیار مشقت بار و سختی است. اینها تا زمانی که اوضاع بر وفق مراد است ترشی انداخته می شوند و گاهگاه توی سرشان هم میزنند. اما همینکه کشتی حاکمیت به تلاطم می افتد سراغشان میروند که حکومت را از طوفان نجات دهند. معمولا هم اولین قربانی انقلابات مردمی علیه حکومتها همینها هستند. داستان خاتمی و “درخت تناور” حکومت اسلامی و “تجدید نظر در خط قرمزها” هم اساسا همین است. مشکل جدی خاتمی بطور واقعی اینست که “سامان حکمرانی” بیش از اینها به هم ریخته است که کاری از امثال او برآید. خط قرمزها را مردم مدتهاست که زیرپا گذاشته اند و کل “سامان حکمرانی” را بطور جدی زیر ضرب گرفته اند. باید به همه اینها گفت از سرنوشت دیکتاتورهای دیگر درس بگیرید و فکر دیگری به حال خود بکنید.
روزنه rowzane خبری – تحلیلی