مشایی از تیرخلاص زنهای دهه 60 حکومت از باند احمدی نژاد در باره انتخابات

مشایی از عناصر اطلاعاتی و امنیتی رژیم در دهه 60 در غرب کشور و مسئول ضد اطلاعات سپاه در ارومیه و از عناصر باند آدمکشان جمهوری اسلامی معروف به “حلقه ارومیه” در باره مضحکه انتخابات حکومتی به اختلافات باندها و کانداتوری عناصر این باند پرداخته است.

همزمان ابراهیم رئیسی منصوب خامنه ای در راس کنسرن بزرگ مالی حکومت، آستان قدس رضوی عضو کمیته مرگ تعیین شده از طرف خمینی برای قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67 نیز از طرف باند اصولگرایان بیت رهبری اعلام کاندیاتوری کرده است.همه کاندیداهای معرفی شده حکومت از عناصر سرکوبگر، شکنجه گر در دهه 60 حکومت می باشند. همه سران و مقامات حکومت از خامنه ای و روحانی گرفته تا رضایی؛ غرضی، عارف؛ قالیباف، مشایی و بقایی و احمدی نژاد و..از مسئولان مستقیم و از سازماندهندگان قتل عام مردم ایران و زندانیان سیاسی در دهه 60 می باشد. همه این جانیان باید دستگیر و در دادگاههای مردمی محاکمه گردند. متن مصاحبه این عنصر کثیف حکومت برگرفته از اعتماد ضمیمه است. روزنه

اعتمادآنلاین- نشنیدم بقایی برای کاندیداتوری مشورتی با رهبری داشته باشد/ اصولگرایی مورد توجه مردم نبوده و نیست/ نظر رهبری تنها مانع احمدی‌نژاد برای کاندیداتوری است

مشایی گفت:آقای احمدی‌نژاد از تصمیم آقای بقایی -برای کاندیداتوری-خبر نداشت. اگر می‌دانست او کاندیدا می‌شود هرگز بیانیه‌ای را صادر نمی‌کرد.

 «من به راحتی می‌توانستم رییس‌جمهور شوم»؛ این جمله را می‌گوید و می‌خندد. یار غار احمدی‌نژاد سه سال و نیم بود که خود را از رسانه‌ها پنهان می‌کرد اکنون اما تمام قد حاضر شده است. در نشست خبری احمدی‌نژاد در ردیف جلو نشسته بود و مدام زیر لب ذکر می‌گفت و در میان حاشیه‌گویی‌های رییس دولت سابق گاهی یادآوری می‌کرد که پاسخ فلان سوال را ندادی. در حاشیه این نشست خبری فرصتی پیش آمد تا دقایقی را با او گفت‌وگو کنیم. همین چندی پیش بود که نامه‌ای به رییس‌جمهور اصلاحات نوشت، نامه‌ای که در پایانش یادآور شده بود درددل است و منتظر پاسخ نخواهد بود. فصل، فصل انتخابات است و مردان ساختمان ولنجک حرف‌های جالبی برای گفتن دارند. اسفندیار رحیم مشایی می‌گوید برای خاتمی احترام قایل است زیرا نگاهش به مردم احترام‌آمیز بوده و او را در باز شدن فضای سیاسی کشور تحسین می‌کند اما به این سوال که چرا امروز این حرف ها را می‌زند پاسخ روشنی نمی‌دهد و می‌گوید سال‌هاست که چنین نظری داشته است. به نظر می‌رسد جریان احمدی‌نژاد که این روزها به‌شدت از اصولگرایی تبری می‌جوید تلاش می‌کند تا خود را همسنگ و هم‌سطح جریان دیگری تعریف کند و آن، جریان اصلاح‌طلبی است. رحیم مشایی معتقد است مردم در سال ٨٨ از کاندیدای اصلاح‌طلب عبور کردند و به احمدی‌نژاد برای اصلاحات بیشتر رای دادند. مرد شماره یک احمدی‌نژاد همه تلاش خود را به کار می‌بندد تا بگوید آنها خواستار اصلاحات هستند. مشروح گفت‌وگوی «اعتماد» با اسفندیار رحیم‌مشایی را در ادامه بخوانید.
این رسم است که معمولا افرادی که می‌خواهند وارد عرصه انتخابات شوند پیش از اعلام کاندیداتوری با رهبری هم مشورت می‌کنند. آیا آقای بقایی هم پیش از اعلام کاندیداتوری در این مورد با رهبری صحبت یا مشورتی داشته‌اند؟
من چنین چیزی نشنیدم.
چه شد که نظر آقای احمدی‌نژاد درباره حمایت از کاندیدایی تغییر کرد؟ ایشان ابتدا اعلام کردند از هیچ‌کس حمایت نمی‌کنند حتی اگر نزدیک‌ترین فرد به خودشان باشند و بعد از کاندیداتوری بقایی حمایت کردند.
آقای احمدی‌نژاد از تصمیم آقای بقایی خبر نداشت. اگر می‌دانست او کاندیدا می‌شود هرگز چنین بیانیه‌ای را صادر نمی‌کرد.
شما چطور ؟ خبر داشتید؟
آقای بقایی با من مشورت کرد و من استقبال کردم از اینکه کاندیدا شوند. من در صحبت‌هایم هم گفتم که آقای بقایی شبیه‌ترین فرد به آقای احمدی‌نژاد هستند.
آقای بقایی چندین بار به دوره بازداشت‌شان اشاره می‌کنند و می‌گویند مقام‌های امنیتی اگر مدرکی و سندی علیه ایشان دارند منتشر کنند. شما اطلاع دارید اتهام آقای بقایی چه بود که هفت ماه در زندان بودند؟
این شجاعت آقای بقایی را نشان می‌دهد که می‌گوید اگر مدرکی علیه من دارید منتشر کنید. قوه قضاییه بیاید روشن و صریح بگوید ایشان به چه اتهامی بازداشت شده بود.
خب شما اطلاعی نداری که اتهام ایشان چه بود ؟
من چرا باید درمورد اتهام آقای بقایی صحبت کنم. قوه قضاییه بگوید اتهام ایشان چه بود. آقای بقایی آنقدر شجاعت دارد که می‌گوید تمام فیلم‌های بازجویی‌هایش را پخش کنند تا موضوع برای همه روشن شود. همه اینها نشانگر این است که آقای بقایی به خودش و مواضعش اطمینان کامل دارد و نسبت به کاری هم که انجام شده انتقاد دارد. وقتی آقای بقایی، آقای روحانی را به مناظره در ارتباط با حقوق شهروندی دعوت می‌کند معنایش چیست؟ و اینکه آنها هم پاسخی به این دعوت نمی‌دهند چه معنایی دارد؟ آقای بقایی بهترین راه را برای دفاع از خود انتخاب کرده و می‌گوید آنچه از من پرسیده شده و آنچه پاسخ داده‌ام را منتشر کنند.
شما اخیرا نامه‌ای به آقای خاتمی نوشته‌اید. هدف‌تان از نگارش این نامه خطاب به رییس دولت اصلاحات چه بوده است؟
هدف من در نامه مشخص است.
برخی معتقدند جریانی که شما به آن تعلق دارید به دنبال این است که به اصلاح‌طلبان نزدیک شود؟
ابدا چنین مساله‌ای نیست. موضوع ما حزبی و جریانی نیست. شما هنوز ما را نشناخته‌اید. در متن نامه کاملا روشن است که من با چه هدفی این نامه را نوشته‌ام.
اصلا چرا این نامه را به آقای خاتمی نوشتید؟
شما متن نامه را بخوانید، آن نامه را جز خاتمی برای چه کسی می‌توان نوشت و مخاطب آن نامه جز خاتمی چه کسی می‌تواند باشد؟ اگر شما پیشنهاد دارید نامه‌ای با چنین متنی را برای شخص دیگری بفرستم به من اعلام کنید.
به هر حال آقای خاتمی چهره‌ای نیست که از نظر فکری و سیاسی قرابتی با جریان شما داشته باشد.
اصلا بحث نزدیکی و قرابت فکری نیست. مگر آقای احمدی‌نژاد به روسای جمهوری امریکا نامه نوشت با آنها قرابت فکری داشت یا به آنها نزدیک بود؟ به نظر من موضوع این نامه هیچ ربطی به اینکه من و آقای خاتمی قرابت فکری داریم یا نه ندارد.
آقای خاتمی پاسخ نامه شما را دادند؟
خیر. نامه من پاسخی نداشت. من در آن نامه هم نوشتم اگر ایشان پاسخ نامه من را بدهند به دیده منت می‌پذیرم اما خود من هم می‌دانستم این نامه لزوما پاسخ ندارد و من تنها طرح موضوع کردم و در واقع دیدگاهم را بیان کردم.
چرا برای طرح موضوع یا دیدگاه‌تان آقای خاتمی را برای مخاطب نامه انتخاب کردید؟
انتقاد زیادی به من شد که چرا ایشان را انتخاب کردم. به هر حال هر کسی یک دیدگاهی دارد و بنده برای موضوعاتی که مطرح کردم ایشان را مناسب دیدم و مخاطب نامه‌ام قرار دادم. الان نمی‌خواهم به محتوای نامه ورود کنم زیرا یک بحث تفضیلی است و فرصت دیگری می‌طلبد. بنده معتقدم آقای خاتمی از نظر سیاسی در یک جناح و جریانی قرار دارند که شخصیت‌های دیگری همچون آقای روحانی هم حضور دارند و آقای هاشمی هم بودند. اما من میان آقای روحانی و هاشمی و خاتمی تفاوت قایل هستم. عده‌ای از دوستان ما هستند که برخی می‌گویند ما حزب‌اللهی هستیم، برخی می‌گویند اصولگرا یا متدین هستیم و برخی هم می‌گویند انقلابی هستیم. در میان همه اینها هستند کسانی که می‌گویند چرا اسم ایشان را بردید؟ من هنوز نمی‌دانم چرا نمی‌توانم اسم ایشان را ببرم؟ به من می‌گویند چرا برای ایشان نامه نوشتی؟ من نمی‌دانم چه اشکالی دارد که من برای آقای خاتمی نامه بنویسم. امروز هم مانند همان روزی که نامه را برای آقای خاتمی نوشتم، معتقدم باید این نامه را می‌نوشتم و کار درستی کردم و لازم باشد صد نامه دیگر هم می‌نویسم نه فقط به ایشان بلکه به افراد دیگر هم می‌نویسم. هیچ‌کس حق ندارد به من بگوید به چه کسی نامه بنویسم و به چه کسی ننویسم. ٤٠ سال از انقلاب گذشته است، پس رشد جامعه ما چه می‌شود؟ آقای خاتمی برای من با کسانی مثل روحانی و هاشمی فرق دارد.
گفته می‌شود شما می‌خواهید خودتان را به جریان اصلاح‌طلب نزدیک کنید. برخی هم می‌گویند می‌خواهید از وجهه اجتماعی آقای خاتمی استفاده کنید.
اصلا و ابدا این‌گونه نیست. آقای خاتمی به لحاظ محبوبیت قابل مقایسه نیست. ما که کنار آقای احمدی‌نژاد هستیم از این چیزها بی‌نیاز هستیم. البته آقای خاتمی هم چهره محبوبی در کشور ما هستند و من برای ایشان احترام قایلم. اما در میزان محبوبیت هنوز فاصله زیادی با احمدی‌نژاد دارند. چقدر خوب بود که انتخاباتی در کشور برگزار می‌شد که یکی از کاندیداها آقای خاتمی بود و یکی دیگر آقای احمدی‌نژاد. حالا هر کس دیگری هم که می‌خواست کاندیدا می‌شد، خیلی مهم نبود، مهم این دو نفر هستند. اگر چنین اتفاقی رخ می‌داد ما خیلی از فضای انتخابات لذت می‌بردیم. من معتقدم جریان اصلاح‌طلبی جریان عظیم و موثر در سرنوشت کشور است.
چرا این نامه را الان نوشتید، تازه به این نتیجه رسیدید که اصلاح‌طلبی جریان تاثیرگذاری در کشور است و اقدامات خاتمی برای آینده کشور مفید بوده است؟
من هر زمانی که این نامه را می‌نوشتم شما می‌گفتید چرا الان نوشتید. نامه من به آقای خاتمی نه انتخاباتی و نه به نفع جریان اصلاح‌طلبی است. من از اصلاح‌طلبان تمجید نکردم. من نامه را صریح نوشتم و در پایان هم تاکید کردم نامه‌ام پاسخ ندارد تا راه ایشان را برای بی‌پاسخ گذاشتن نامه‌ام باز گذاشته باشم. نظر من در نامه همان نظری است که سال‌ها پیش داشتم و نظراتم مثلا نسبت به شش یا هفت سال پیش تغییری نکرده است. من در نامه هم نوشتم حرف‌هایی که می‌زنم حرف‌های الان نیست و نوشتم که حرف‌های امروز من سال‌ها پیش در قالب تحلیل آرای مردم در سال ٨٨ گفته شده بود و من معتقد بودم و هستم مردم به آقای احمدی‌نژاد رای دادند برای اصلاحات بیشتر. در واقع مردم از اصلاح‌طلبان و کاندیدای آنها عبور کردند و آمدند به آقای احمدی‌نژاد رای دادند.
اما آقای احمدی‌نژاد برخاسته از اصولگرایی و مورد حمایت این جریان بودند.
اصلا این‌طور نیست. اصولگرایی نه به معنای ارزش‌ها بلکه به معنایی که امروز وجود دارد و به عنوان یک جناح سیاسی مورد توجه مردم نبوده و نیست و بعید می‌دانم حتی یک‌بار دیگر هم‌چنین اتفاقی بیفتد. من نظراتم درمورد موضوعات اصلی کشور هرگز تغییر نکرده و کم هم به خاطر این نظراتم چوب نخورده‌ام. من هم می‌توانستم راحت رییس‌جمهور شوم.
آقای احمدی‌نژاد در نشست خبری گفتند که همه تلاش خود را می‌کنند تا از رد صلاحیت آقای بقایی جلوگیری کنند و حتی گفتند فکر‌هایی در این مورد دارند و چندین راه را هم در نظر دارند که نمی‌خواهند درمورد آنها صحبت کنند. چقدر احتمال دارد خود ایشان برای انتخابات ثبت‌نام کنند و چقدر احتمال دارد یکی از راه‌های مد نظرشان حضور شخص خودشان در انتخابات باشد؟
چرا باید این احتمال وجود داشته باشد؟ شاید اگر شرایط تغییر کرد ایشان هم وارد عرصه انتخابات شوند.
منظورتان از این تغییر شرایط چیست؟
مقام معظم رهبری فرمودند: حضور ایشان در انتخابات به مصلحت نیست. آقای احمدی‌نژاد به این مصلحت‌اندیشی رهبری احترام می‌گذارند. اگر شرایط عوض شد طبعا منعی وجود ندارد. اما من بعید می‌دانم این شرایط تغییر کند.
پس ایشان قبلا قصد کاندیداتوری داشتند و با توصیه رهبری منصرف شدند؟
نه، معنی حرف من این نبود. من شهادت می‌دهم زمانی که این موضوع مطرح شد ایشان قصد کاندیداتوری نداشتند.
یعنی بعدها تمایل داشتند که کاندیدا شوند اما به خاطر توصیه رهبری این کار را نکردند؟
نه، من تا امروز هیچ حرفی از ایشان مبنی بر تمایل به کاندیدا شدن نشنیده‌ام.

اینرا هم بخوانید

ابراز نگرانی دادستان کل آلمان از وضعیت امنیتی در کشور.بیشترین میزان جرایم ناشی از تروریسم اسلامی است

به گفته دادستان کل فدرال آلمان، خطرات ناشی از راست‌گرایان ‌افراطی، اسلام‌گرایان و جاسوسی در …