انتخاب:جانشین خاوری در دولت احمدینژاد ، در دولت روحانی چه میکند؟/از کارشناس اعتباری یک شعبه بانک تجارت در یک شهرستان، تا جانشینی خاوری و حالا، معاونت بانک مرکزی!/ ریشه نارضایتی بانکها از عملکرد بانک مرکزی کجاست؟
تصدی این معاونت از اردیبهشت ماه سال 95 بر عهده فردی به نام فرشاد حیدری است. بررسی سوابق حیدری و چگونگی ارتقای او در نظام بانکی کشور، نکات قابل تاملی به را نشان می دهد.
حیدری تا قبل از سال 85، یعنی سال دوم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد کارشناس اعتباری، معاون شعبه و نهایتا رییس شعب بانک تجارت در دو استان بوده است. اما از همین سال، ارتقای سریع و جهشی او آغاز می شود. ابتدا در سال 85، به ریاست اداره اعتبارات کل بانک تجارت منصوب شد. یک سال بعد در سال 86، مدیر امور اعتباری و عضو هیأت مدیره همین بانک می شود.
اوج ارتقای او اما در سال 90 و در میانه دولت دوم محمود احمدی نژاد بود. حیدری در حالی که دولت دهم و به طور مشخص بانک های ملی و صادرات، درگیر ماجرای اختلاس بی سابقه 3 هزار میلیاردی (که با اقتدار قوه قضاییه فوراً پیگیری و عاملان آن معرفی و مجازات شد) بودند، از بانک تجارت به بانک ملی نقل مکان کرد و به عضویت هیات مدیره این بانک دولتی درآمد.
در آن زمان، شمس الدین حسینی وزیر اقتصاد، محمود بهمنی رییس بانک مرکزی و محمودرضا خاوری مدیرعامل بانک ملی ایران بودند. اعضای هیات مدیره بانک ها معمولا با پیشنهاد مدیرعامل، انتخاب می شوند اما در مورد اینکه حیدری با پیشنهاد مستقیم خاوری عضو هیات مدیره بانک ملی شده بود یا نه خبر قطعی وجود ندارد.
فقط کمی پس از حضور حیدری در بانک ملی، محمود خاوری به عنوان یکی از متهمان اصلی اختلاس بزرگ از کشور گریخت و در انتصابی عجیب، فرشاد حیدری تازه وارد که تا پیش از آن، سابقه مدیرعاملی هیچ بانکی را نداشت جانشین متهم فراری شد تا بزرگترین بانک ایران و به تعبیری بزرگترین بانک جهان اسلام، در اختیار فردی قرار بگیرد که به هیچ عنوان تجربه لازم را ندارد.
در تصویر فوق نشان داده می شود که خاوری پس از معرفی «حیدری» به عنوان «عضو هیات مدیره بانک ملی» و متعاقباً حکم وزیر وقت اقتصاد، طی نامه ای خطاب به «پدرام» (رییس وقت حوزه ریاست بانک ملی) از او خواسته تا اقدامات لازم اداری در مورد حیدری را انجام دهد
با آغاز به کار دولت تدبیر و امید، علی طیب نیا وزیر اقتصاد، سکان هدایت بانک ملی را به عبدالناصر همتی سپرد و حیدری را به سمتی دور از مسئولیت های حساس پیشین، یعنی ریاست صندوق بازنشستگی بانکها منصوب کرد.
یک سال و اندی بعد، در حالی که برخی منابع خبری، تلاش داشتند او را به عنوان گزینه بانک صادرات معرفی کنند، طیب نیا او را در همان جایگاه پیشین خود نگاه داشت. با این حال در اردیبهشت سال 95، در حالی که باز هم برخی از رسانه ها، برای حضور او در بانک مرکزی جوسازی کرده بودند، سرانجام به عنوان معاون نظارتی به ساختمان بانک مرکز رفت.
حال باید پرسید چرا فردی که تمامی رشد او در نظام بانکی کشور و ارتقاءهای ناگهانی او در دوران محمود احمدی نژاد بوده و در دوران متلاطم بانک ملی ناگهان جایگزین خاوری شده، باید عهده دار معاونت حساس بانک مرکزی دولت روحانی شود؟ نتیجه کار او در این مدت به جز نارضایتی بانک ها از عملکرد بانک مرکزی و دخالت های بیش از حد در نحوه اداره بانک ها چه بوده است؟