یودیت یانسن در کتاب اخیرش در باره سیل مهیب هلند در سال 1953 (بعد از جنگ دوم جهانی ) بگونه ای بسیار تکان دهنده، موثر و عجیب معمای مقاومت در برابر دشمن و سیل را فرموله می کند، او می نویسد: تو قول داده بودی که محل اختفای رفقایت را به دشمن لو ندهی! چه می توان گفت در باره کسیکه می دانست کدام نقاط در مقابل طوفان و طغیان آب، ضعیف و شکننده هستند و بموقع عمل نکرد؟ این معما را چگونه می توان حل کرد؟…
آیا در بین رهبران ایران کسی هست که هنوز ذره ای از وجدانش باقی مانده و با صداقت به سئوال فوق در مقابل خانواده های قربانیان جواب دهد؟…
در این روزهای فاجعه بار دو نکته بینهایت برجسته بر ایران و مناطق سیل زده حاکم بود!
یک: عدم حضور نیروهای امداد دولتی در محل و مناطق سیل زده! از هلیکوپترها، آمبولانس ها، ماشینهای نجات، نیروهای امدادی سپاه و ارتش و پلیس، … در هیچدام از عکس ها و ویدئوها خبری نبود! بزبان دیگر دولت فاجعه آفرین در زمان فجایع واقعی در کنار مردم نیست! اگر کوچکترین حادثه ای در اطراف جماران یا نماز جمعه آیت الله های دایناسور اتفاق افتاده بود حتما شاهد ده ها هلیکوپتر و ماشینهای پلیس و لشگری از نیروهای سپاه و ارتش می شدیم… ولی اکنون در هیچ ویدئوی مستندی نشانه ای از این نیروها در خدمت به مردم نیست!…
دو: غرورانگیزترین تصاویری که دیدم در مردم ایران همبستگی و همدلی در این شرایط رشد می کند. مردمی که در خانه هایشان را به روی مهمانان نادیده باز می کنند و کسانیکه حتی تعمیر وسایل نقلیه خسارت دیده را بطور مجانی انجام می دهند تا در حدتوان انسانیت و همبستگی خود را با هموطنان آسیب دیده نشان دهند زیباترین وجه خصوصیات انسانی و زیباترین نوروز را به نمایش می گذارد… بجای دزدی و غارت همدیگر مردم به یاری همدیگر شتافتند!… نشانه ای بسیار غرورانگیز از اینکه بعد از 40 سال حاکمیت دزدها و جنایتکاران جمهوری اسلامی، انسانیت هنوز در ایران نمرده است!…
همبستگی خودجوش توده ها یکی از نشانه های موقعیت انقلابی و بی اثر شدن فرهنگ طبقه حاکم و سیاست “تفرقه بینداز و حکومت کن” است!…
بجای شمردن تعداد قربانیان و انتشار اخبار تکراری بهتر است به طرق ممکن جوانه های همبستگی غرورانگیز انسانی را تقویت کنیم و با انتشار تصاویر و اسناد و تئوریهای موجود به رشد سریع آگاهی و خودسازماندهی توده ها در این موقعیت حساس دامن بزنیم…
شوراهای واقعی یا انتزاعی؟
شوراهای واقعی محلات در این شرایط بنیانگذاری می شود!… می توان امر بد را به امر خوب تبدیل کرد!
کسانیکه در این گونه شرایط به دخالتگری فعال و خلاق توده ها دامن می زنند و مثالهای موفق را به سایر نقاط تکثیر می کنند و به سازماندهی اتحاد و همبستگی انسانهای آسیب دیده و همسرنوشت می پردازند، بزرگترین خدمت را به خود و به همنوعان خود و آینده انقلاب و جامعه می کنند!
حل مسائل مشخص توده ها پیوندهایی بوجود می آورد که حداقل برای یک دوره طولانی ناگسستنی است! مردم سالها داستان این فداکاریهای مثبت و سازنده را تکرار خواهند کرد…
زمانیکه دانشجوی دانشگاه تهران بودم، تابستانها با تعدادی از دوستان به دهاتی می رفتیم که یکی از دوستان ما در آنجا معلم بود و مثل صمد بهرنگی می خواستند به مردم تهیدست و فقیر کمک کنند… برای خانواده ها فقیر دروگری می کردیم، در تعمیر پل و ساختن خانه هایشان کمک می کردیم، … مردم این کمک ها را هرگز فراموش نمی کنند که هیچ کارهای نیک ما را یک کلاغ چهل کلاغ می کردند و در تمام منطقه منتشر می کردند… برخی از دهاتی های باهوش می گفتند، هرچند که نماز نمی خوانید، کسی چه می داند شاید پیغمبر هم کسی مثل شما بود!…
شب و روز شعار دادن انتزاعی در باره شوراها به اندازه یکهزارم ساختن یک شورای واقعی برای حل مشکلات جدی مردم موثر نیست… چنین کاری می تواند نوروز فاجعه بار را به نوروز پیروز تبدیل کند و بزرگترین ضعفهای موجود توده ها را به بهترین نحو درمان کند…
بارها نوشته ام ایرانیان حداقل از سه ضعف مهم رنج می برند. یک: عدم باور به خود و همنوعان در بین اکثریت مطلق ایرانیان بیداد می کند! دو سازمان گریزی دومین درد مهم است، سه سیاست گریزی … هر سه این خصوصیات منفی در پروسه حل مشکلات واقعی توده ها به بهترین نحو در جهت مثبت به پیش می رود…
به همان میزانی که ناامیدی و بیگانگی از خود و همنوعان و سیاست گریزی و سازمان گریزی مسری و فاجعه آفرین است، به همان میزان امید، باور به خود و همنوعان، سازمان پذیری، دخالت در سرنوشت خود و جامعه و همبستگی انسانی نیز می تواند مسری و تحول آفرین باشد!
چند نکته برای یادگیری از تجارب کشورهای دیگر
در هلند در 31 اکتبر 2018 برای کسب آمادگی در مقابل سیل های تاریخی نظیر سال 1953 و احتمال وقوع سیلهایی بدتر از آن، تمرین چند روزه با رعایت دیسیپلین های مختلف انجام پذیرفت. اتخاذ تدابیر برای سناریوهایی که حتی فرودگاه و بندرهای مهم هلند بسته شوند… در تمامی سطوح ممکن از شهردارها گرفته تا نخست وزیر در این تمرینات همکاری می کنند… ایجاد فرستنده های محلی برای امکان پذیر کردن موثر ارتباطات در شرایط بحرانی… تمرین ها از جمله روی اهداف زیر متمرکز هستند، بالا بردن هشیاری دائمی مردم در شرایط بحرانی و تست و آزمایش اینکه هلند در مقابل اینگونه فجایع و بحرانها چقدر قدرت مقاومت دارد و نکات ضعف احتمالی چگونه برطرف می شوند…
سئوالی که باید بطور دائمی تکرار کنیم این استکه سدها و دیوارهای دفاعی ما در مقابل طغیانهای مهیب دریا و رودخانه چقدر توانایی مقاومت دارند!…
همچنین در ماه سپتامبر 2017 به مدت چهار روز تمرین سناریو فاجعه توسط نیروهای مختلف انجام پذیرفت. در این تمرین در مسیری بطول 1147 کیلومتر سدها و تپه هایی که برای جلوگیری از طغیان دریا و رودخانه ها ساخته شده، بدقت مورد بازرسی قرار گرفت تا بموقع نقاط ضعف اصلاح و بررسی شود…
در سال 1995 در هلند بزرگترین سیل از تاریخ 1916 تا آنزمان جاری شد. به محض اینکه سطح آب 16.50 متر بالاتر از سطح نرمال آمستردام شد، برنامه شرایط بحرانی عملیاتی شد… شهرداریها به تخلیه مناطق خطر پرداختند و دولت و شهروندان از ترس شکستن برخی از سدها بیش از 250.000 نفر را به همراه تمامی گاوها و گوسفندها و اسبها و … به جاهای امن هلند منتقل کرد!… همکاری داوطلبانه مردم بی نظیر بود…
بعد از چند روز روشن شد که شانس آوردند و هیچکدام از سدها و دبوارهایی که در مقابل طغیان رودها و دریا ساخته بودند آسیب ندیدند! به همین دلیل در عرض چند روز بعد از فروکش کردن آبها همه سالم به خانه های خود برگشتند!…
تجربه نشان داد که ارتباطات لازم و کافی در شرایط بحرانی در مناطق بحرانی برقرار نبوده و چند روز بعد ابعاد فاجعه را همه بدرستی درک کردند…
علاوه بر تمرین هایی که دولت سازماندهی می کند، در نقاطی که امکان خطر هست توده های محلی هم با ابتکار عمل خود برای شرایط بحرانی برنامه ریزی و تمرین می کنند!…
وضعیت دولت ایران برای رویارویی با شرایط بحرانی و جاری شدن سیلهای ویرانگر چگونه است؟
برخی از متخصصین زیست محیط ایرانی خوشبختانه عکس هایی از ساتلیت های بین المللی در باره وضعیت خطرناک آب و هوایی ایران به موقع منتشر کرده اند. من فکر می کنم نجات مردم ایران هرگز حق تقدم شماره یک جمهوری اسلامی نبوده و نخواهد بود! حق تقدم شماره یک آنها علاوه بر غارت مملکت نجات اسلام عزیز و سراپا خرافاتی است که ریشه تمامی این فجایع را به عدم مراعات قوانین مقدس الهی و انتقام خداوند مهربان نسبت می دهند! پرواضح است که طبق باورهای عهد حجر هیچ انسانی نمی تواند جلو قهر و غضب خدا را بگیرد، شاید بهترین راه حل رهبران جمهوری اسلامی این باشد که برای جلوگیری از قهر و غضب بیشتر خدا هرچه زودتر تعداد بیشتری را اعدام کنند تا خداوند مجبور به انتقام از تمامی شهروندان بیگناه ایران نشود!…
به نظر من بهترین راه حل این استکه انسانهای آگاه و مبارز برای حل مشکلات واقعی جاری، تیم های بحران تشکیل دهند و خودشان را برای نجات جان بیشترین تعداد ممکن همنوعان آماده کنند. در پروسه دخالتگری مردم در سرنوشت خویش، انسانهای صادق و مبارز همدیگر را پیدا خواهند کرد و هر چند موقتی ولی نطفه های شوراهای واقعی و نمایش قدرت مردم در افق انقلابی نمایان خواهد شد!…
در زمینه حمایت از قربانیان فجایع زیست محیطی به چند نمونه خیلی گذار اشاره می کنم… بقیه را همه می توانند در فهرست کارها و وظایف کمیته ها و شوراهای محلی اضافه کنند…
در تجربه طوفان کاترینا مشخص شد که از 829 نفری که جان باختند بیش از 400 نفر بالای 75 سال بودند! اتخاذ تدابیری خاص برای نجات جان پیرمردان و زنان…
در حالت کلی بیشترین تعداد قربانیان از امریکائی های افریقایی تبار و مهاجران اسپانیائی زبان و انسانهای فقیر و کهنسال ها بودند!…
72% قربانیان از آفریقایی تبارها و اقلیت های قومی دیگر بودند که متوسط درآمد آنها (31.369 ) کمتر از متوسط درآمد آمریکاییهای سفید (44.684 ) بود!
بیشترین تعداد قربانیان در محلات فقیر اتفاق افتاد…
در زمان بازسازی شهر نیواورلئان معلوم شد که بیش از 80% خانه هایی که به شهرواندان فقیر تعلق داشت و خانه های اجتماعی نامیده می شوند، مورد بازسازی واقع نشدند! نتیجه چنین سیاستی روشن است طبقه حاکم دیگر با فقر مبارزه نمی کند بلکه با فقرا مبارزه می کند! با این سیاستها دولت در عمل آنها را نادیده گرفت و به حاشیه شهر و حلبی آبادها راند تا منظره شهر را برای ثروتمندان و توریستها خراب نکنند! نئولیبرالهای وطنی ما سیاستهای طبقاتی را دائم انکار می کنند!…
قیمت خانه ها در عرض شش سال یعنی بین سال 2000 تا 20006 از 20.000$ به 100.000$ افزایش یافت!… ملاحظه می فرمائید که میلیاردرها به کمک سیاستمداران حاکم چگونه هم قبل از بحران و هم در طول بحران و هم بعد از بحران سودهای نجومی به جیب می زنند!…
این مسائل و خیلی بدتر از اینها در ایران هم اتفاق افتاده و تکرار خواهد شد… هوشیاری اعضای شوراهای محلی می تواند به میزان زیادی این نوع دزدی و غارتگری را متوقف کند و از طبقه حاکم مشروعیت زدایی کند!…
از این نکات بسیار می توان نوشت… امیدوارم با دخالتگری و کمک توده ها بقیه لیست کارهای ضروری و واقعی را تکمیل کنیم و در جهت برپا کردن کمیته های بحران و شوراهای محلی حرکت کنیم…
یک نکته مهم:
در تمام جهان احزاب و نیروهای راست ریشه بحرانهای زیست محیطی را به خاطر دفاع از منافع و سودهای نجومی مشتی میلیاردر حاکم بر جهان انکار می کنند! از ترامپ گرفته تا چری بودت و خیرت ویلدرس و سایر نئوفاشیستهای اروپایی و ایرانی همه سروته یک کرباس هستند! در ایران هم همدستان آنها در لباس روحانیت ریشه بحرانهای زیست محیطی را به رفتار غیر اسلامی زنان و مردان ایرانی و انتقام خدای رحمان از بندگان نافرمان نسبت می دهند! فرهنگ طبقه حاکم چه در لباس اسلامی چه در لباس غیر اسلامی تحمیق و گمراه کردن توده هاست!… وحدت پادشاهان و روحانیون در طول تاریخ بشریت بی جهت نبود! اینها همواره در سرکوب توده ها مکمل همدیگر بودند و هستند!
یودیت یانسن در کتاب اخیرش در باره سیل مهیب هلند در سال 1953 (بعد از جنگ دوم جهانی ) بگونه ای بسیار تکان دهنده، موثر و عجیب معمای مقاومت در برابر دشمن و سیل را فرموله می کند، او می نویسد: تو قول داده بودی که محل اختفای رفقایت را به دشمن لو ندهی! چه می توان گفت در باره کسیکه می دانست کدام نقاط در مقابل طوفان و طغیان آب ضعیف و شکننده است و بموقع عمل نکرد؟ این معما را چگونه می توان حل کرد؟…
آیا در بین رهبران ایران کسی هست که هنوز ذره ای از وجدانش باقی مانده و با صداقت به سئوال فوق در مقابل خانواده های قربانیان جواب دهد؟…
یادمان هایی برای فراموش نکردن و زنده نگاهداشتن حافظه تاریخی
در تمام شهرها و دهات هلند که بر اثر طوفان و سیل قربانیانی به خاک افتاده اند، ده ها مجسمه یادمان از فاجعه سیل ساخته اند، تا نسلهای آینده هرگز فراموش نکنند چه اتفاق افتاده و چرا شهروندان برای جلوگیری از تکرار اینگونه فجایع باید همواره آگاه و هشیار بمانند!
در ایران اگر دولت چنین مسئولیتی را بعهده بگیرد حتما برای انکار واقعیت و گمراه کردن توده ها خواهد بود! یکی از مثالهای بارز این امر تبدیل زندان قزل حصار به موزه است که به جعل مطلق تاریخ تبدیل شده! موزه جعلیات هم دستاورد جنایتکاران خردستیز حاکم بر ایران است! موزه برای عبرت و درس گرفتن از واقعیات است نه از جعلیات! … یکبار برای شرکت در یک کنفرانس پناهندگی بین المللی به مدت پنج روز به دوبلین رفته بودم، آنجا در فرصتهای کمی که داشتم چندین بار به زندان کیلمانهایم رفتم… این زندان موقعیت جغرافیایی بی نظیری در شهر دارد. در زمانهای قدیم در بالای تپه ای ساخته شد و مراسم گردن زنی آنجا اجرا می شد تا همه ببینند و عبرت کنند!… وقتیکه دولت می خواست آنرا به شرکت های چندملیتی بفروشد… زندانیان سابق و خانواده هایشان بطور داوطلبانه خواهان تعمیر و مراقبت از این زندان شدند و می خواستند آنرا به موزه تبدیل کنند زیرا تاریخ انقلابات و جنش ها و قیامهای مردمی با تاریخ این زندان بهمدیگر گره خورده اند! بیش از بیست هزار نفر به مدت بیش از 25 سال در مرمت این زندان به شکلی که واقعا وجود داشت کار کردند… و محصول آن اکنون تبدیل به موزه ای بی نظیر شده که تاثیر شگرفی روی بازدید کنندگان دارد!… من بعد از بازگشت از دوبلین به مدت دو ماه در هر فرصتی مقاله های زیادی در باره انقلابیون و رهبران قیام های مردم دوبلین خواندم و نکات بسیاری را ترجمه و یادداشت کردم… یکبار مقاله مفصلی در باره این زندان و تاریخ مبارزات ایرلند خواهم نوشت… در ایران با تبدیل زندان ها به موزه آثار تمامی خونها و قتل ها و جنایات را پاک می کنند و پارک و مکانی برای تفریح با مجسمه هایی پست مدرنیستی و یادمانهایی سراپا جعلی می سازند!… پارک یا موزه ای که بر دریای خون مبارزان ایران استوار شده دستاورد خیره کننده ای از نمایندگان الله و امامزمان در ایران است!…
پرواضح است که از چنین دولتی نمی توان انتظار داشت که یادمانی برای قربانیان سیل و فجایعی درست کند که مسئولیتش به بی لیاقتی رهبران جمهوری اسلامی مربوط است…
آیا هنرمندان مردمی در ایران یا خارج از ایران مجسمه های یادمانی خواهند ساخت تا در شهرها و دهات برای فراموش نشدن قربانیان این فاجعه برپا شود؟ مجسمه هایی که ریشه دردها، مسئولیت حکومت و ابعاد استیصال توده ها در برابر این فجایع را نشان دهد!… مجسمه هایی که حقیقت را بگونه ای بیان کنند که تودهها همواره هشیار بمانند تا اینگونه فجایع هرگز تکرار نشود!…
آدورنو نوشت: ” اگر فلسفه هنوز نمرده، به خاطر آنست که بتواند در باب دلایل شکست خویش، یعنی در باره دلایل ناتوانی اش در دگرگون کردن جهان از راه رهایی بشر از خودبیگانه، به تحقیق بپردازد!… پس از آشویتس شعر گفتن بربریت است… هنر مثل فلسفه باید پس از آشویتس تاب بیاورد و بافی بماند زیرا چون خود آن نوعی وسیله بیداری سیاسی در برابر گم گشتگی عقل است. برای اینکه هنر چنین نقشی را ایفا کند فقط باید از این بازی که همچون نرگس مست شیفته وجود خود است دست بکشد. بیاد داشته باشد که رسالت اش این استکه جای پای رنج و درد وارد شده بر بشر را هیچ گاه نزداید تا بتواند با آن مبارزه کند.
هنر اگر خود را از خاطره رنج برانباشته بر بشریت رها سازد به عنوان خط زبان تاریخ چه بر سرش خواهد آمد؟ … ”
کتاب تاریخ فلسفه قرن بیستم اثر کریستیان دولا کامپانی ، ترجمه باقر پرهام
نگاهی به وضعیت حاکم بر دولت و ملت هلند و ایران
وزیر زیست محیط هلند می گوید: شانس اینکه ما با سیل های ویرانگر در ابعاد ناشناخته روبرو شویم بیشتر می شود. ولی هنوز هلندیها در باره ابعاد فاجعه ای که می تواند اتفاق بیفتد آگاهی دقیق ندارند! ما باید دوباره یاد بگیریم که با تهدیدهای خطر سیل های بزرگتر خودمان را تنظیم کنیم! اگر در جریان یک سیل بزرگ سدها و دیوارهای دفاعی ما یکباره فروریزند، بخش اعظم هلند زیر آب می رود!… من نمی خواهم وجدانم همواره آزرده شود از اینکه می دانستم چه اتفاقی ممکن است بیفتد ولی بموقع کاری نکردم!… ما باید شانس مردن یک فرد در فاجعه سیل را به کمتر از یک نفر از صدهزار نفر تنزل دهیم!… ما باید بتوانیم در دفاع از ساحل های خودمان در مقابل حملات سیل از نیروی حریف استفاده کنیم، همانطوریکه در ورزشهای رزمی شرقی این کار را انجام می دهند! …
علیرغم این همه توجه، مردم بدرستی متوجه هستند که دولت نئولیبرال بطور مرتب به شرکتهای چندملیتی کادوهای میلیاردی بخشش مالیاتی می دهد و از بودجه های اجتماعی صرفه جویی می کند! به همین دلیل می گویند: جایی که دولت از انجام وظیفه و بعهده گرفتن بار مسئولیت شانه خالی می کند وظیفه شهروندان آگاه و مسئول است که منتظر دولت نمانند و به خودسازماندهی آگاهانه شهروندان داوطلب جهت حل مشکلات بپردازند!…
آیا دولت ایران هم برای جابجایی صدها هزار نفر از مسیر سیل خودش را آماده کرده؟ آیا دولت ایران امنیت خانه و وسایل بجا مانده شهروندانی را که باید شهر یا ده خود را ترک کنند، تضمین می کند تا آنها بدون نگرانی محصول یک عمر زحمت و پس انداز خود را رها کنند و برای نجات جان خویش به جای دیگر بروند؟ ایا دولت ایران به اندازه کافی در مقابل خطرهای احتمالی و ابعاد آن برای توده ها روشنایی بوجود آورده است؟ آیا دولت ایران برای رویارویی با اینگونه بحرانها با مردم محلی و نیروهای سپاه و ارتش تمرینات لازم را کرده است؟ دولت هلند در شرایط بحرانی برنامه حاضر و آماده پنج حلقه بحران را از سطح ملی تا نقطه بحرانی اجرا می کند… آیا در ایران هم برای جلوگیری از وقوع چنین فجایعی دولت یا مردم محلی و شوراهای احتمالی برنامه های علمی و منطقی و اجرایی برای دفاع از مردم بیگناه دارند؟…
در شرایط فاجعه بار اکنون آیا دولت حاضر است بجای قطع دست و پا و اعدام… “ژنهای برتر و آقازاده ها” از صدها میلیارد دلاری که با خود به دیار شیاطین بزرگ برده اند، برای همبستگی با هموطنان زحمتکش، حداقل بخشی از آن ثروت ملی دزدیده شده را به قربانیانی بدهد که بخاطر نادانی دولت، سیل حاصل عمرشان را جاروکرده؟… و صدها سئوال مبرم دیگر…
بی جهت نیست که فقط بودجه مرکز خدمات حوزه های علمیه 80 برابر بودجه مدیریت بحران کشور است!… و بودجه حرم آیت الله خمنین و موسسه نشر آثار وی در مجموع چهار برابر بودجه مدیریت بحران کشور است!… بزبان دیگر بودجه ترویج خرافات خردستیز در ایران ده ها بار بیشتر از بودجه بحران مدیریت کشور برای نجان جان شهروندان است!…
پیش بسوی سازماندهی شوراهای محلی برای رویارویی با بحرانهای طبیعی و سیاسی و نجات توده های محروم و قربانی از دست غارتگران اسلامی و غیراسلامی!…
امیدوارم در بحران آینده بجای جاری شدن سیل طبیعی، سیل خروشان اعتراضات مردمی بسوی جماران روان شود و ریشه بحرانهای منتشره از پایگاه ولایت فقیه را برای ابد بخشکانند!
با احترام،
احمد پوری (هلند) 26 – 03 – 2019
********************
لطفا به عکس ها این یادداشت بدقت نگاه کنید، سعی کرده ام از بین صدها عکس آنهایی را انتخاب کنم طرز برخورد دولت و مردم هلند را تا حدی با دولت و مردم ایران مقایسه کنم.
پیوند این یادداشت در صفحه فیس بوک:
https://www.facebook.com/ahmed.pouri/posts/2528727997146420?__xts__[0]=68.ARBdooWgx9fgrHQwh0PS1PjsWqgTeR9qFgzDJoCkERwCCBddsDtoRT4Nh9U5zHSbZT8lA8NNi7Va5h5ph_diW6eEE4xG6kG_vOS1faY1DjUyuXypxhJSGEP7WNfnPMgD7DhUgSj4Bez_OlWjdAgl__300HxCr1-kJM_aj5eZyz6rnz7UTjnxYfgD6BqcP7yoJezqla8BHRJqe1LXruTDZ_M3OVGxdtVlx58_oyYa9GVIXPfB3ZiQD-gwsru6y7HxyF5CzK9WdvxnA3CwrV5txfyi4TSziNdA71eqB3xypuLcQF897UlchFiEircRfymOvi9v2JDwtoVXQjt36gdiJqVOtw&__tn__=C-R
منابع:
Nederland oefent hele week op watersnoodramp
https://www.hln.be/…/nederland-oefent-hele-week-op-waters…/…
Grootschalige rampenoefening rivierengebied
https://www.waterforum.net/grootschalige-rampenoefening-ri…/
Hoogwater 1995: de feiten
https://culemborgsecourant.nl/…/hoogwater-1995-de-feiten-35…
Dit moet je weten over de watersnoodramp
https://www.metronieuws.nl/…/dit-moet-je-weten-over-de-wate…
65 jaar geleden de watersnoodramp van 1953
https://yoo.rs/history-today-48-de-watersnoodramp-van-1953-…
Eigenlijk best gezellig, zo’n watersnoodramp
https://www.volkskrant.nl/…/eigenlijk-best-gezellig-zo-n-w…/
Defensie strijdt met civiele partners tegen hoogwater
https://magazines.defensie.nl/defensiekrant/2015/08/wake-up
Judith Janssen schrijft geloofwaardig kinderboek over de ramp van 1953
https://www.rd.nl/…/judith-janssen-schrijft-geloofwaardig-k…
De dreiging die we allemaal onderschatten: wat als het water komt?
https://www.vn.nl/de-dreiging-die-we-allemaal-onderschatte…/
Ingetogen herdenking van Watersnood in Heijningen
https://www.bndestem.nl/…/ingetogen-herdenking-van-watersn…/