آنچه که از اول ماه مه بجا ماند

کارگر کمونیست ۵۷۱

اول ماه مه را پشت سر گذاشتیم، چگونه باید به تحرکات سیاسی حول و حوش اول ماه مه نگاه کرد؟

در آستانه اول ماه مه رژیم اسلامی، همانگونه که انتظار میرفت، تعقیب و دستگیری فعالین کارگری را در دستور کار خود گذاشت. تحرکات سیاسی مردم در زمان سیل، بخوبی سطح اعتراضات در جامعه را منعکس می نمود و لذا جمهوری اسلامی به درجه اعتراضات احتمالی یکم مه، بگونه ای واقف بود. از همین‌رو با احضار و تهدید فعالین کارگری، بزعم خودش دست به “پیشگیری” زد.

در تهران و چند شهر دیگر علیرغم همه تهدیدات و برقراری فضای امنیتی، کارگران اول ماه مه را بخیابان کشیدند. تجمع کارگران مورد حمله قرار گرفت. کارگر، دانشجو، خبرنگار، معلم، فعال سیاسی و هر معترضی که توانستند، دستگیر کردند تا این روز را  به هر رو پشت سر بگذارند که این دستگیری ها  خود امروز به یک آکسیون اعتراض بزرگ سیاسی تبدیل شده است. رژیم اسلامی به سیاق همیشگی از دستگیر شدگان طلب وثیقه های سنگین را کرده است ولی آنها از اینکار سر باز زده اند. چشم در چشم رژیم اسلامی و رو به جامعه اعلام میکنند که تجمع و اعتراض حق آنهاست، آزادی  بی قید و شرط حق هر معترض است، به جمهوری اسلامی فهمانده اند که دوره دستگیری های فله ای و ایجاد رعب و وحشت گذشته است و حاضر به پرداخت وثیقه نیستند.

آنچه  که در نگاه اول به یکم مه بچشم می آمد، همبستگی ایجاد شده مابین مزد بگیران جامعه است. اعتراض معلمین در دوم مه فی الواقع ادامه اعتراض کارگران در روز قبل بود. در شعارها و اطلاعیه ها هم امسال بطور برجسته ای بر این همبستگی انگشت گذاشته شد. این یک قدم بسیار بزرگ و مهم بجلو است. خواسته های طرح شده در بیانیه های تشکلات کارگری یک کیفر خواست تام تمام بر علیه تبهکاران حاکم اسلامی بود. این بیانیه ها جهنم چهل ساله رژیم اسلامی را شخم زدند.  داشتن حق تشکل، حق اعتصاب و تجمع، حقوق برابر زن و مرد و لغو حجاب اجباری، لغو مجازات اعدام، آزادی زندانیان سیاسی و دهها مطالبه پیشرو دیگر در حقیقت  زنگ پایان عمر جمهوری اسلامی را بصدا در آورد.

صف آرایی کارگران در مقابل رژیم اسلامی بار دیگر چهره غارتگر و سرکوبگرش را نقل محافل مردم کرد. اینکه اینها کارگر را سرکوب میکنند چون کارگر “حقش” را میخواهد، اینکه اینها سرکوب میکنند تا بتوانند بیشتر اختلاس کنند، اینکه اینها جمع دزدان و جنایتکاران هستند، امروز به “مرکز توافق عمومی جامعه” منتقل شده است. اینها به معلومات عمومی جامعه تبدیل شده اند. این امر از دل یک مبارزه طولانی بدست آمد که اول ماه مه ها در برگرفتن این نقاب از چهره رژیم اسلامی سهم بزرگی دارد. کارگر در ایران چند دهه جنگید تا توانست لباس “مستضعف پناهی” را از تن حکومت اسلامی بدر آورد و عریانش کند.

 

شاید از نگاه برخی، محدود بودن اعتراضات و راه پیمایی ها در اول مه، به کم اثر بودن این اعتراضات ترجمه شود. اما این نگاه ژورنالیستی، واقعیات جاری سیاسی در جامعه را بیان نمی کند. حتی اگر همین راه پیمایی و اعتراضات هم بوقوع نمی پیوست، بیانیه هایی که در چند روز گذشته از جانب تشکلات و رهبران عملی کارگری صادر شده، نشانگر غلیان پر قدرت سیاسی در جامعه میباشد. نمی پذیریم، رفاه میخواهیم، بیمه بیکاری میخواهیم، زندانی باید آزاد شود، تشکل میخواهیم، باید بروند، حرفهایی است که در چند هفته اخیر مردم از چپ جامعه شنیده است. اینها پیام جنبشی است که به زیر همه چیز زده است و به کمتر از سرنگونی و تغییر اوضاع رضایت نمیدهد. این اعلان جنگ “پایینیها” به رژیم جمهوری اسلامی است.*

اینرا هم بخوانید

آزادی زندانیان سیاسی امر عاجل جبهه آزادیخواهی است

پروین محمدی،‌ نایب رئیس اتحادیه آزاد کارگران ایران، به دادگاه انقلاب کرج احضار شده است. …