سناریوی سیاه یا هشدارهای ساختگی؟ ناصر اصغری

در هر دوره‌ای که جامعه ایران تکانی به خود داده، صدایی آشنا از حاشیه سیاست بلند شده است: “مواظب باشید! مبادا سناریوی سیاه محقق شود!” این هشدارها، که به ظاهر برآمده از دغدغه برای سرنوشت جامعه اند، در عمل مردم را از خیزش، اعتراض، و حتی سخن گفتن از سرنگونی بازمی‌دارند. این صداها اغلب از سوی نیروهایی مطرح می‌شود که نه خود بدیلی جدی برای جمهوری اسلامی اند، و نه رابطه ای زنده و مداوم با متن اعتراضات جامعه دارند. افراد و محافلی که به‌جای سیاست ورزی، به نوشتن انشاء در باب “مصلحت”، “خرد سیاسی” یا “حفظ ثبات” مشغولند. اما آیا هشدار این‌ها به سناریوی سیاه، واقعا ریشه در ارزیابی واقع‌گرایانه از شرایط ایران دارد؟ یا بیشتر، ابزاری است برای حفظ وضع موجود، تعویق تغییر، و ترساندن جامعه از دخالتگری انقلابی خود؟ تاریخ دو دهه اخیر، و حتی قبل از آن هم، نشان داده که این هشدارها نه فقط نادرست، بلکه همدلانه با بقای رژیم اسلامی عمل کرده‌اند. امروز روشن است که بسیاری از این صداها نه فقط ناتوان از ارائه بدیل، بلکه عمیقا ارتجاعی و عملا همسو با بقای جمهوری اسلامی هستند.

بحث “سناریوی سیاه” و در برابر آن “سناریوی سفید”، نخستین بار در اواسط دهه ۱۳۷۰، توسط حزب کمونیست کارگری ایران و منصور حکمت مطرح شد. این بحث در پاسخ به وضعیت خاصی بود که در آن نشانه هایی از فروپاشی جمهوری اسلامی بدون دخالت مستقیم مردم، در حال شکلگیری بود. در آن دوران خطر قدرتگیری جریانات ارتجاعی مانند سلطنت‌طلبان، نیروهای قوم‌گرا، میلیشیای مذهبی (مانند سازمان مجاهدین خلق)، یا حتی نظامی‌گری پنهان‌شده در چهره‌های شبه لیبرال، واقعی و قابل لمس بود. این تحلیل، اما نه مردم را از دخالت بازمی‌داشت و نه اعتراض را تهدید می‌دانست. برعکس، تأکید آن بر ضرورت دخالت آگاهانه، سازمانیافته و متشکل طبقه کارگر و نیروهای انقلابی در این تحولات بود. هشدار سناریوی سیاه، یک فراخوان به سرعت عمل، تدارک و دخالتگری بود، نه دست شستن از اعتراض و پناه بردن به توجیه گری سیاسی.

واقعیت این است که جامعه ایران، برخلاف تحلیل‌های محافظه‌کارانه، بارها و بارها خود را در قامت یک نیروی پیشرو و انقلابی نشان داده است. در دی ۹۶، مردم در بیش از ۸۰ شهر به خیابان آمدند. در آبان ۹۸، اعتراضات کارگری، معیشتی و سیاسی به شکلی انفجاری سراسر کشور را دربر گرفت. در ۱۴۰۱، خیزشی سراسری با شعار “زن، زندگی، آزادی” لرزه بر اندام جمهوری اسلامی انداخت. اما در تمامی این موارد، همین نیروهای هشداردهنده به سناریوی سیاه، با ادبیاتی واحد وارد میدان شدند: “مبادا سوریه شویم”، “مواظب تجزیه طلبان باشیم”، “امنیت مان را از دست ندهیم”، و یا “جایگزین این حکومت چیست؟!” نمونه روشن این موضعگیری‌ها را در اظهارات چهره‌هایی مانند مصطفی تاجزاده، عبدالکریم سروش، اکبر گنجی، یا محافلی چون ایران وایر و بی‌بی‌سی فارسی می‌توان یافت، که همگی با لحنی پدرسالارانه، مردم را به “صبوری”، “عقلانیت” و “پرهیز از خشونت!” دعوت کردند، اما هیچگاه طرحی واقعی برای پایان‌دادن به این فقر، تبعیض و خشونت حکومت اسلامی ارائه ندادند.

این “خرد سیاسی” در عمل چیزی نیست جز همدلی پنهان با بقای رژیم. اینها، با وجود ژست منتقد بودن، در بزنگاه‌های واقعی، همان نقش نعل وارونه را بازی می‌کنند که رسانه‌های حکومتی مردم را از قدرت خود می‌ترسانند.

تحولات جامعه و بی‌اعتباری این هشدارها

ایران امروز، ایران دهه هفتاد نیست. در دو دهه گذشته، جامعه ایران از لحاظ آمادگی ذهنی، بلوغ سیاسی و تجربه مبارزاتی، چندین گام به جلو برداشته است. خیزش‌های محلی، اعتصابات کارگری، مبارزات معلمان و پرستاران، اعتراضات بازنشستگان، و قیامهای خیابانی، نه تنها گسترده تر، بلکه سیاسی تر، آگاهانه تر و ضدسرمایه‌دارانه تر شده‌اند. در این میان، آنچه غایب بوده، نه انگیزه مردم، بلکه سازمان‌دهی رادیکال بوده است. اگر این حضور تحقق می‌یافت، اعتراضات دیروز، امروز به انقلاب بدل شده بود.

اما بیایید در باره “سناریوی سیاه” واقع‌بین باشیم. خطر تجزیه، جنگ داخلی یا قدرتگیری نیروهای ارتجاعی، در غیاب نیروی انقلابی ممکن است. اما این خطر نه از خیابان، بلکه از خلأ سازمانیافتگی، فقدان حزب انقلابی، و عدم اعتماد به مردم ناشی می‌شود. سناریوی سیاه در شرایطی محتمل است که مردم از صحنه کنار بروند و میدان را به وارثان ارتجاع بسپارند. اما مردم ایران، از دی ۹۶ تا امروز، بارها نشان داده‌اند که نه تنها عقب نشینی نکرده‌اند، بلکه اپوزیسیون پرورژیمی را با شعار “اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمامه ماجرا” نیز پشت سر گذاشته‌اند.

باید به مردم اعتماد کرد. باید از خیابان نترسید. باید به جای انشاءهای فلج کننده، وارد میدان سیاست شد. باید بجای هشدارهای توخالی، به مردم گفت راه نجات، نه در تعویق انقلاب، بلکه در تعمیق آن است. تجربه ثابت کرده است که هشدار دائمی از سناریوی سیاه، در عمل چیزی نیست جز پوششی برای ترس از تحقق سناریوی واقعی: سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی به دست مردم.

۱۹ ژوئیه ۲۰۲۵

اینرا هم بخوانید

پشت مرزهای نان و نژاد: جنایت سازمان‌یافته علیه پناهندگان افغانستانی- ناصر اصغری

در هیاهوی بحران‌های اقتصادی، شکست‌های منطقه‌ای، و سرکوب‌های درون‌مرزی، جمهوری اسلامی بار دیگر کارت قدیمی …