برادر زید آبادی بعد از مرگ کرونایی”قاضی حداد”، خاطره ای را نقل کردند که در جریان دادگاه آشنایت از دایی مرحومایشان داده. یک دفعه مشاهده کردن جناب حداد نرم شدن و اشک تو چشمانشان حلقه زده و چیزی نمانده بود که آزادی ایشان را صادر فرمایند که یکی از کارکنان دفتر قاضی به داخل اتاق وارد میشوند ( اتاق بزرگی هم بوده!) و قاضی یکباره از این رو به آن رو میشود و با ایشان با خطاب و عتاب حرف زده و جناب زید آبادی به این نتیجه رسیده که ایشان قربانی بوده و خودش خبر نداشته. روی این حساب ما دیدیم قضات اسلامی هم شان رئوف بودند منتها نه اینکه در محیط بدی بزرگ شدن این است که جلاد از کار در آمدند. و تصور اینکه در همه چهار دهه گذشته و بخصوص در تابستان 67 چقدر مهربانانه با زندانیان قتل و عام شده رفتار کردند سخت نیست و این خود زندانی بوده که سر موضع ایستاده و موجبات قتل خودش را فراهم کرده یعنی یک جورهای دست به خودکشی زده است. اصلا نفس اینکه سه نفر را برای اینکار تعیین کردند این بوده که مبادا شیطان تو جلد یک نفرشان برود. صحنه ای از یکی از جلسات دادگاه را با هم مرور می کنیم:
سه قاضی: نماز می خوانی؟
زندانی: نماز!؟
سه قاضی: بله، نماز. کاری نداره یک خم و راست میشی و ذکر خدا میگی.
زندانی: خم و راست شدن اش را من مشکلی ندارم اما ذکر خدا…
سه قاضی: پسر جان برای خودت میگیم.
زندانی: میدانم اما من…
سه قاضی: هنوز سر موضع ات هستی؟
زندانی:قبلا دادگاهی….
سه قاضی: هستی یا نیستی برای خودت میگیم.
زندانی: اینجا چه…
سه قاضی: ما میدانیم تو آدم خوبی هستی خودت خبر نداری.
زندانی:آخه من باید…
سه قاضی: خب بگذریم. حاضری نماز بخوانی؟
زندانی: آخه من…
سه قاضی: نه مثل اینکه سر موضع ات هستی. ما آنچه شرط بلاغ است به تو گفتیم خواه تو پند گیر خواه ملال.
زندانی:آخه من…
سه قاضی: خودت خواستی. (اشاره به پاسدار موجود) سمت چپ!
زندانی:!
پاسدار موجود: راه بیفت بینیم!
سه قاضی: برادر، مهر ورزی به هم نوعان به اندازه ای نزد خدا اهمیت دارد که خداوند پیش از الزام آن بر بندگان، مهربانی با بندگان را به ذات مقدس خویش تکلیف کرده است. ذات اقدس اله در سوره انعام می فرمایند:قُلْ لِمَنْ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ کتَبَ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَیجْمَعَنَّکمْ إِلی یوْمِ الْقِیامَةِ لا رَیبَ فِیهِ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا یؤْمِنُونَ. برادر معنی این آیه شریفه را میدانی؟
پاسدار موجود: نه حاج آقا.
سه قاضی: لازمه یک دوره کلاسهای عقیدتی بعد از تعیین تکلیف دویست نفر باقی مانده برای براداران پاسدار برگزار شودکه رافت اسلامی را درک کنند. برادر توجه کن به معنی آیه شریفه:” بپرس: آن چه در آسمان ها و زمین است از آن کیست؟ بگو: از آن خداوند است که رحمت را بر خود واجب داشته است. یقیناً روز قیامت که در آن هیچ شکی نیست، شما را گرد می آورد. کسانی که بر خودشان زیان زده اند، ایمان نمی آورند.”
پاسدار موجود:چشم حاج آقا. راستی حاج آقا مسئله تون؛ ما یک مشکل شرعی داشتیم. کله صبح رفتیم مستراح …
صدای اذان می آید.
سه قاضی: مسئله شرعی بعد از نماز. فعلا برادر زندانی را بیشتر از این معطل نکن
پاسدار موجود:چشم حاج آقا. راه بیفت منافق که خیلی کار داریم.