آرزوی بر باد رفته یک ولیعهد سابق- یاشار سهندی

به نظر خیلی سخت می آید همه عمر ولیعهد باشید. شاهزاده نیستیم و نمیدانم چه حسی دارد “وارث بلافصل سلطنت” باشید و به آن نرسی. شاید خدا بداند، شاید هم باید تو اسناد و روایات تاریخ گشت. شاید مظفرالدین شاه قاجار احساس خودش را یک جای مرقوم فرموده باشد یا در گوشی به چاکران دربار چیزی گفته باشد که چگونه بیشتر عمرش به ولایتعهدی گذشت. ایشان تازه شانس آورد میرزا رضا کرمانی ناصرالدین شاه را در پنجاهمین سال سلطنتش به دیار باقی شتاباند و ایشان توانست یک ده سالی شاه باشد؛ سفر فرنگستان برود و انقلاب مشروطه را از نزدیک تجربه کند و فرمان مشروطیت هم را بالاجبار صادر فرماید.
یکی دیگر هم تو انگلستان داریم، کینگ چارلز، که این یکی خیلی بدشانس است. بعد از یک عمر در انتظار بودن که ملکه خودش را به مَلک¬الموت تسلیم کند، سه سال از کینگ بودن ایشان نگذشته که سرطان به سراغش آمده. خوشا به سعادت فرزند ارشد ایشان پرنس ویلیام، شاهزاده ولز، وارث بلافصل سلطنت. بهرحال امیدواریم کینگ چارلز یک چیزی، شاید در یک عصرانه سلطنتی با نزدیکان درباره احساس اینکه بیشتر عمرش به ولیعهدی گذشت گفته باشد، تا این تجربه ناب و اختصاصی در زوایای پنهان تاریخ گم نشود.
بهرحال یکی دیگر هم هست، رضا پهلوی. یکی باید جرات کند و از ایشان بپرسد سوگند پادشاهی خوردن بعد از مرگ پدر هنوز هم “ولیعهد سابق” خطابش کنند چه حسی دارد.
پای ما لَنگ است و منزل بس دراز/ دست ما کوتاه و خرما بر نَخیل
ایشان اما چندان هم ناامید نیست. در آخرین پیامش بخاطر سرکوب زنان از فرصت استفاده کرده و به زیرکی یک شاهزاده، امیدش به گارد جاویدان را ابراز نموده است. دم نقد هم یک سری جان نثار دارد که از الان وعده ساواک و ثابتی و آپولو میدهند. ایشان پیش از این پیام در آخرین مصاحبه اش چشم امیدش به “رهبران قوی تر دوران جنگ سرد” است. ایشان در مصاحبه با روزنامه تلگراف انگلستان، آرزوی خود را اینچنین عیان کرده اند:
“سیاست‌های دولتی غربی همیشه مبتنی بر انتظار تغییر رفتار رژیم بوده است که به نتیجه نرسیده…آنچه اکنون مورد نیاز است احیای آن دوران از تاریخ استکه در آن دنیا رهبران قوی‌تری داشت که توان ایجاد تغییر داشتند، شبیه رونالدریگان و مارگارت تاچر در پایان جنگ سرد.”
شاید ولیعهد خبر ندارد و شاید هم خبر دارد خودش را زده به آن راه که همه میدانیم چه راهی است! اما اگر خبر ندارد یکی از جان نثاران، از جنس فرشگردیها نه، بلکه از جنس شهرام همایون در گوش ایشان “ماجرای مک فارلین”، مشاور امنیتی رونالد ریگان را بگوید که چگونه یکسال نیم رهبر قدرتمند مورد نظر ایشان برای جمهوری اسلامی از طریق اسراییل اسلحه میفرستاده و مک فارلین با انجیلی به امضا ریگان و همچنین یک کلت به عنوان هدیه به تهران می آید و سنگ روی یخ به واشنگتن برمیگردد.
حالا زیاد راه دور نرویم. همین “رئیس جمهور دلها” برخی ها، دونالد ترامپ شماره تلفن گذاشت و بارها به رهبران جمهوری اسلامی گفت: لامصبها اقلا یک زنگ بزنید، اگر که با من یک عکس به یادگار نمی گیرید! و تاکید نمودند: اگر چنین کنید، من کاری میکنم که چند ساله به شاهراه ترقی و پیشرفت برسید! دیدید کیم جونگ اون با من لب مرز دست داد و عکس گرفت و الان هم دارد هی موشک هوا و خون مردم کره شمالی را در شیشه میکند.
جمهوری اسلامی اما غافل بود که عشق ترامپی از نوع عشق خرکی است. دید جمهوری اسلامی محل نمیگذارد، زد “سردار دلها”، حاج قاسم سلیمانی را به بهشت نزد ابوالفضل فرستاد.
بهرحال خیلی سخت است آرزوهای آدم بر باد رود بخصوص ولیعهد باشی، واقعا خیلی سخته! خدا این را سر دشمن آدم نیاورد.
و ما اما مجبوریم این یکی را در تاریخ ثبت کنیم که چگونه ولیعهدی تمام عمر به انتظار نشست و نهایتا جز فرشگرد، امیر طاهری، علیرضا میبدی، رضا تقی زاده و اسماعیل نوری علاء، و ققنوسی که در آتش سوخت و این یکی برخلاف بقیه از خاکسترش برنخواست، و منهای میلیونها دلار که از پدر تاجدار به ارث برده ، چیزی از این عالم نصیبش شد.

اینرا هم بخوانید

تداوم آوار فاجعه در معدنجوی طبس- یاشار سهندی

کارگر کمونیست 856 در چهلمین روز فاجعه کشتار کارگران در اعماق معدنی در طبس، قالیباف …