آرمانهای تحقق نیافته انقلاب 57, همچنان گلوی حکومت اسلامی را میفشارد

قیام و انقلاب مردم ایران نه تنها به نظام سلطنت و خاندان پهلوی پایان داد بلکه همزمان زخمی عمیق بر تن میراث داران حکومت سلطنت یعنی جمهوری اسلامی ایجاد کرد که طی بیش از چهار دهه حاکمیت اسلامی همچنان و تا امروز در اثر آن بر خود می پیچد.
از همان روزهای بعد از ۲۲ بهمن، دارودسته خمینی حمله به تمامی دستاوردهای قیام و انقلاب مردم را در سراسر کشور آغاز کردند. شهرهای کردستان که به کانون ادامه انقلاب ناتمام مردم ایران تبدیل شده بود، موجب وحشت و هراس خمینی و دارودسته او شد. دولت موقت خمینی که تازه به قدرت رسیده بود با استفاده از پس مانده های ارتش شاهنشاهی و سازمان دادن سپاه پاسداران و دیگر دسته جات لمپن و آدمکش، حملات خود را متوجه شهرهای کردستان کردند.
حاکمیت توده ای در شهرهای کردستان که از طریق شوراها در شهرها و محلات اعمال میشد، نگرانی جریان مذهبی خمینی را صد چندان کرد. در بسیاری از شهرهای ایران در مراکز کار، مدارس و ادارات و دانشگاه ها شوراها یکی پس از دیگری تشکیل شدند. خمینی و اطرافیان او با سازمان دادن دسته جات مسلح و قمه کش در تدارک حمله گسترده ای به دستاوردهای قیام و انقلاب مردم برآمدند.
کردستان که قلب تپنده ادامه قیام و انقلاب مردم بعد از سرنگونی رژیم سلطنت شاهنشاهی بود و بیش از هر جای دیگری برای خمینی، دولت موقت و ارتش و سپاه مورد آماج و حملات قرار گرفت.
نوروز خونین سنندج، فرمان حمله خمینی به کردستان در ۲۸ مرداد ۵۸، اعدامهای دسته جمعی خلخالی در کردستان، باز پس گیری شهرها توسط مردم و سازمانهای سیاسی، ادامه مذاکرات نمایندگان مردم کردستان با نمایندگان دولت موقت، تشکیل شورای شهر سنندج بعنوان شورای اداره امور شهر و متعاقب آن عدم تحمل فضای باز سیاسی و عدم تحمل الگوی حاکمیت توده ای در شهرهای کردستان از جانب دارودسته خمینی، جنگ ۲۴ روزه سنندج را که موجب کشتار وسیعی در سطح شهر، ویران کردن خانه و کاشانه مردم توسط ارتش و سپاه پاسداران بود را بدنبال داشت که در ادامه آن دیگر شهرهای کردستان با تحمیل ویرانی، آتش و خون به تصرف نیروهای تحت فرمان خمینی و ضد انقلاب اسلامی درآمد.
جنگی تمام عیار برای دفاع از دستاوردهای قیام و تحقق آرمانهای انقلاب از سوی مردم با حکومتی تازه به دوران رسیده که از سوی دول غربی در هراس از رشد و گسترش آزادیخواهی، برابری طلبی و افق سوسیالیستی بر مردم انقلابی تحمیل شده بود جریان داشت. مقاومت جانانه مردم و نیروهای انقلابی در کردستان و در مقابل لشکر خمینی، هر چه بیشتر ماهیت توحش حکومت خونریز اسلامی را برای افکار عمومی نمایان ساخت.
قدرت، پتانسیل و توان آرمانهای انقلابی تا بدانجا بود که حکومت اسلامی با آن همه توحش، آدمکشی و لشکر کشی، بعد از دو سال و هفت ماه توانست در ادامه اوج کشتار و قتل عام انقلابیون، در سی خرداد شصت بطور آشکار و رودررو علیه انقلاب مردم به میدان آمد و مدال جنایت علیه یک انقلاب آزادیخواهانه و برابری طلبانه در نیمه دوم قرن بیستم را بر سینه خود آویزان کند.
با این وصف طی بیش از چهار دهه گذشته، ساختار و نظام اسلامی بر مردم انقلاب کننده تحمیل شد که نه تنها قادر نشد کمترین ثباتی برای نظام سراپا نکبت خود مهیا کند بلکه تا به امروز به عنوان وصله ای ناجور و بی ربط به زندگی میلیونها انسان در ایران، همچنان در بن بست و بحران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دست و پا میزند.
دارودسته خمینی و بعدها دیگر سران حکومت، اعم از کاربدستان دولت، سپاه، ارتش، مجلس اسلامی و دیگر نهادهای سرکوب تا به امروز قادر نشدند آرمانهای انقلاب و قیام ۵۷ را از میدان بدر کنند.
این آرمانها بقدمت بیش از چهار دهه بدون وقفه، محکم و کوبنده همچون پتکی بر سر حاکمان اسلامی فرود می آید. امروز و بعد از گذشت بیش از چهار دهه، همچنان آرزوهای مردم برای تحقق جامعه ای آزاد، برابر و انسانی، عمیق تر و قاطع تر از دوران به قدرت رسیدن حکومت اسلامی همچنان مصمم و قاطع با هیولای اسلامی می جنگد.
جمهوری اسلامی طی این سال ها با تمام قدرت سرکوبش، با قوانین ضد انسانی اش، با از زندان، اعدام، شکنجه، اعترافات سوخته اجباری، شلاق، تهدید، خانه گردی، اسید پاشی، دستگیری، و صدها طرح و ترفند دیگر تلاش کرد جامعه را مرعوب کند اما هر بار با شکست روبرو شد و نتوانست حریف مردم شود. اسکلت پوسیده نظام اسلامی بارها از سوی مردم معترض، انقلابی و خشمگین مورد حمله و درهم کوبیدن برای بگور سپردن قرار گرفته است. حکومت اسلامی جنازه ای است که تنها با اتکا به جنایت و قتل و کشتار علیه شهروندان سرپا مانده است.
جمهوری اسلامی طی دوران موجودیتش چهار بار مورد آماج مردم برای به زیر کشیده شدن قرار گرفته است. این رژیم هار و زخم خورده، چهار تعرض تاریخی را در سالهای ۷۸، ۸۸، ۹۶ و ۹۸ برای سرنگون شدنش توسط مردم جان به لب رسیده را در کارنامه خود دارد. اکنون درمانده تر و منزوی شده تر از هر زمانی در داخل و خارج برای در هم کوبیده شدن قرار دارد.
اکنون بعد از گذشت ۴۲ سال از حاکمیت ننگین اسلامی بر جامعه ایران، اسلام و قوانین ضد انسانی اش مورد تعرض کل جامعه بویژه نسل جوان قرار گرفته است. اعتراضات و اعتصابات هر روزه کارگری، مبارزات برابری طلبانه زنان، خواست های برحق معلمان، بازنشسته گان، دانشجویان و دیگر بخشهای مختلف جامعه خواب را از چشم حاکمان مفلوک اسلامی گرفته است.
این حکومت از دست مردمی که برای یک زندگی لایق و در شان انسان امروز می جنگند هیچ راه خلاصی نخواهد داشت. در سالگرد قیام ۵۷ و انقلابی که برای ایجاد یک جامعه انسانی که تحقق آن میتوانست منطقه و دنیا را دستخوش یک تحول عظیم و زیرو رو کننده روبرو سازد، حکومت اسلامی مفلوک تر، درمانده تر و رسواتر از هر دورانی در مقابل مردمی همیشه معترض، انقلابی، آگاه و ضد مذهب قرار دارد که با مطالبات و خواستهای عمیقا انسانی و آزادیخواهانه خود و برای رسیدن به آرمانهای تحقق نیافته انقلاب 57 که همچنان گلوی حکومت اسلامی را میفشارد، تا بزیر کشیدن این حکومت کف خیابان ها را خالی نخواد کرد.
۲۲بهمن ۹۹
۱۰ فوریه ۲۰۲۱

ایسکرا ۱۰۷۹

اینرا هم بخوانید

دست چپاولگران حکومتی از منابع انرژی کوتاه – عبدل گلپریان

مندرج در ژورنال شماره ۸۸۱ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …