رحیم یزدانپرست: همانطور که میدانید روز چهارشنبه اسماعیل بخشی رهبر محبوب و خوشنام کارگران نیشکر هفت تپه از زندان آزاد شد. پیشتر طی هفته گذشته نیز تعدادی از فعالین زندانی که در جریان روز جهانی کارگر دستگیر شده بودند با قید وثیقه های سنگین بطور موقت از زندان آزاد شدند. ابتدا میخواهم بپرسم، از آنجا که برای هر یک از این فعالین احکام طولانی مدت صادر شده بود، چگونه است که کاربدستان و مقامات حکومتی اقدام به آزادی اسماعیل بخشی و دیگر فعالین از زندان کرده اند؟
عبدل گلپریان: اجازه بدهید ابتدا آزادی اسماعیل بخشی و دیگر فعالین اجتماعی که از زندان آزاد شدند را به این عزیزان، خانواده هایشان و تمامی مردم تبریک بگویم. همانطور که شما هم اشاره کردید احکام سنگین صادر شده از سوی بیدادگاههای حکومت اسلامی غیر قابل تصور بود. این احکام آنقدر ضد کارگری و ضد انسانی بود که حتی صدای بعضی از حکومتی ها که نگران از گسترش بیشتر اعتراضات مردم بودند را هم درآورد. با توجه به اینکه آزادی این عزیزان هنوز مشروط و بنوعی با گرفتن وثیقه های سنگین همراه است، اما فارغ از اینها باید بگویم که عامل اصلی در عقب نشینی دستگاه قضایی حکومت برای آزادی موقت فعالین یاد شده برمیگردد به فضای اعتراضی و ملتهب در جامعه و در راس آنها در مراکز کارگری، در تجمعات و اعتراضات بخشهای مختلف مردم به وضع موجود. از دی ماه 96 به این سو روزی نیست که شاهد تجمع، اعتراض و اعتصاب در مراکز کارگری و در میان دیگر بخشهای مختلف جامعه نباشیم. موقعیت کل حکومت و نهادهایشان بیشتر از هر زمانی دچار ریزش و شکنندگی شده است. جامعه مدام میجوشد.اعتراضات و نارضایتی مردم علیه کل حکومت شرایطی بوجود آورده است که حکومت اسلامی دیگر قادر نیست سهل و آسان فعالین کارگری و فعالین عرصه های مختلف اجتماعی را در زندان نگهدارد و با ایجاد فضای وحشت و رعب اعتراضات مردم را ساکت کند.
به تعبیر دیگری باید بگویم که این مقامات رژیم جمهوری اسلامی هستند که از خشم و اعتراض عمومی مردم سراسیمه شده و مرعوب شده اند. اگر یادتان باشد چند ماه قبل کاربدستان دستگاه قضائی و مسئولین زندانهای حکومت کوشیدند که با گرفتن اعترافات اجباری از فعالین خوشنام و محبوب نظیر اسماعیل بخشی و سپیده قلیان اعتراض و اعتصاب در هفت تپه و فولاد اهواز را فرو بنشانند اما کارگران و مردم بیزار از حکومت به ریش مقامات خندید و در تجمعاتشان نه تنها شعار ، ” شکنجه، مستند دیگر اثر ندارد”. را سر دادند بلکه چهره های دیگری از فعالین کارگری در هفت تپه و فولاد اهواز سکان هدایت مبارات و اعتراضات را بدست گرفتند. متعاقب آن تجمعات اعتراضی، راهپیمایی و اعتصاب در آذرآب و هپکو را شاهد بودیم. در هفت تپه نیز کارگران محکمتر از قبل با ادامه اعتصاب برای دست یابی به خواستهایشان به میدان آمدند که همچنان ادامه دارد. در یک کلام باید بگویم جامعه بشدت میجوشد و مقامات حکومتی در وحشت از روند رو به گسترش این اعتراضات ناچار شده اند عقب نشینی کنند.
رحیم یزدانپرست: به مسئله وثیقه های سنگین و اینکه حکومت اسلامی فعالین آزاد شده از زندان را به این شیوه همچون گروگان نگه میدارد اشاره کردید، فکر میکند راه مقابله با آن چیست؟
عبدل گلپریان: طی سالیان متمادی مدام شاهد گروگان گیری رژیم اسلامی بوده ایم که از یک سو بدلیل فضای سیاسی و اعتراضی در جامعه بویژه در جنبش کارگری و جنبشهای اجتماعی، آنان نمی توانند براحتی فعالین و چهره های خوشنام و محبوب را حذف و یا برای مدت طولانی در زندان نگه دارند چرا که فعالین و سخنگویان خواست و مطالبات اکثریت عظیم جامعه هستند و اکنون به سنت جا افتاده ای تبدیل شده است. کاربدستان قضایی، مسئولین زندانها و دیگر نهادهای سرکوب حکومتی این را دریافته اند که به هر درجه اذیت و آزار، شکنجه و تهدید بالای سر این فعالین میتواند کل جامعه را علیه دولت و حاکمیت بحرکت دربیاورد. از این رو برای خنثی کردن این فضای اعتراض اجتماعی سیاست گروگان گیری را پیشه کرده اند و با بستن زنجیر وثیقه به دست و پای آنان، طرح اتهامات امنیتی و دهها اتهام دیگر علیه فعالین و زندانیان سیاسی با اعتراضات مقابله میکنند.
بنظر من این ترفند کهنه و زنگ زده رژیم اسلامی را میتوان کنار زد. تحقق این امر در گرو تداوم هر روزه اعتراضات برای دست یابی به حقوق پایمال شده را میطلبد. خواست پایان دادن به وثیقه، خواست پایان دادن به تهدید، به زندان، به شکنجه و برچیدن اتهامات امنیتی در تجمعات و اعتراضات روزمره بخشی دیگر از مبارزه علیه سیاست بگیر و ببند است. زمانیکه از اسماعیل بخشی و سپیده قلیان تحت عنوان “اعترافات مستند” فیلم گرفتند و از صدا و سیما پخش کردند، کارگران و مردم در تجمعاتشان شعار دادند و فریاد زدند: “شکنجه، مستند دیگر اثر ندارد”. تنها با اعتراض، تجمع، اعتصاب و مبارزه پیگر برای دست یابی به مطالبات است که میتوان این رژیم را ناچار به عقب نشینی تا لب پرتگاه کرد. فعالین و تشکلهای جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی رادیکال باید برچیدن وثیقه، زندانی کردن، تهدید فعالین به حبس و غیره را در کنار دیگر مطالبات همیشگی خود قرار دهند و کل جامعه را در اعتراض به این گروگان گیری بسیج کنند.
رحیم یزدانپرست: از ایران به عراق برویم طی هفته گذشته مرتب اوضاع و تحولات عراق را دنبال کردید و در مجموعه ای تحت عنوان عراق در هفته ای که گذشت منتشرشد. چه فاکتورهایی مبارزات و اعتراضات هفته اخیر در عراق را از اعتراضات دوره های قبل تفکیک میکند و به این سئوال هم پاسخ دهید که مقتدا صدر گفته بود اگر نخست وزیر عراق کناره گیری نکند عراق شبیه سوریه خواهد شد. چقدر میتوان این سخنان را جدی گرفت و شما آینده اوضاع عراق را چگونه ارزیابی میکنید؟
عبدل گلپریان: یکی از فاکتورهایی که قیام این دوره مردم عراق را از خیزشهای قبلی تفکیک میکند این است که این بار علیه کل حاکمیت، علیه تمامی احزاب شریک در قدرت و در پارلمان و بصورت همگانی و یکدست بمیدان آمده است. دوره های قبل در چنین سطحی نبود. فاکتور دیگر اینکه عمیق تر علیه حضور جمهوری اسلامی و دخالتهای این رژیم در اوضاع عراق ابراز وجود کرده است. برای مثال در شهرهای کربلا و نجف که سالهاست مرکز اصلی برای رونق خرافه حکومت اسلامی بوده است، مردم به مراکز و دفاتر و کنسولگری جمهوری اسلامی در این دو شهر حمله کردند. شعار “ایران بره بره” ( جمهوری اسلامی بیرون بیرون ) در تمام تجمعات و تظاهرات سرداده میشود. تصاویر خامنه ای و سلیمانی را پایین کشیده و آتش زدند. فاکتور دیگری که حرکت اخیر را از اعتراضات قبلی منفک میکند این است که علیه تمامی احزاب و جریانات اسلامی از نوع شیعه و سنی و عشیره جات مختلف در حکومت است. برخلاف اظهارات تحلیلگرانی که مدام کوشیده اند چیزی به اسم “اختلاف شیعه و سنی، عرب و کرد و غیره را بزک کنند، مردم منتسب به هر مذهب و باوری یکدست از دست یابی به رفاه، امنیت، آزادی، برابری، عدالت اجتماعی، پایان دادن به فقر و بیکاری و تحقق یک زندگی انسانی و یک حاکمیت مدرن و سکولار، به میدان آمده اند. در یک کلام اراده محکم و استوار بخشهای مختلف مردم را بخوبی میتوان دید که نمیخواهند ذره ای کوتاه بیایند. نکاتی را که اشاره کردم باضافه موارد متعدد دیگری، این دور از خیزش انقلابی مردم عراق را از دوره های قبل مجزا میکند اما تمامی دوره های اعتراض در عراق، برای دست یابی به یک زندگی انسانی بوده است و برای تمام بخشهای مختلف مردم کاملا روشن شده است که تحقق خواستهایشان توسط حاکمیت کنونی با وعده اصلاحات کاذب امری محال است. این است که در راس خواستهایشان رفتن کل این حکومت حک شده است.
در پاسخ به بخش دوم سئوالتان که مقتدا صدر تهدید کرده بود در صورت عدم استعفای نخست وزیر سناریوی سوریه تکرار خواهد شد باید بگویم قبل از هرچیز این سخن صدر ناشی از ناکام شدن موقعیت او و حزبش در تحولات کنونی است. صدر این بار هم میکوشد با ژست “مخالفت با حکومت” که حزب اسلامی او یکی از وزنه های پارلمان در حکومت عراق است، کنار گیری کردن نخست وزیر را به نام جریان مقتدا صدر ثبت کند و خود را یکه تاز تحولات در عراق نشان دهد. نکته قابل توجه دیگر این است که جمهوری اسلامی خواهان کناره گیری نخست وزیر عراق نیست و چنین اتفاقی را شکستی برای خود میداند. از این رو صدر علیرغم نزدیکی اش با جمهوری اسلامی بنوعی در میانه این بن بست در بالا مانوور میدهد و تهدید به سوریه یزه شدن عراق میکند.
درست برخلاف دعوا، بن بست و بحران احزاب پارلمانی عراق و از سوی دیگر دخالتهای جمهوری اسلامی، قیام و خیزش مردم عراق برای تحقق یک زندگی انسانی نه تنها عراق را به مسیری که سوریه را دچار آن کردند نخواهد برد بلکه ورق بازی در سوریه را نیز برای قد برافراشتن مجدد بسوی همین مطالبات سوق خواهد داد. اینکه احزاب پارلمانی، جریانات مرتجع اسلامی که ظرفیت خون پاشیدن به جامعه را در خود نهفته دارند تردیدی نیست اما بازیگر اصلی صحنه سیاسی و تغییر و تحولات در جامعه عراق نه صدر و سیستانی و نه عادل عبدالمهدی و جمهوری اسلامی بلکه مردم قیام کننده هستند.
رحیم یزدانپرست: بنظر شما چه مولفه هایی در آینده تحولات عراق، میتواند شکست یا پیروزی قیام مردم را رقم بزند ؟
عبدل گلپریان: پیشبینی آینده هر حرکت انقلابی و اینکه چه سرنوشتی برایش رقم خواهد خورد نا مشخص است. هر احتمالی ممکن است اتفاق بیافتد. از دولت عراق و جمهوری اسلامی گرفته تا جریانات مرتجع اسلامی، تا سیاست دولت آمریکا و احزاب ناسیونالیست قومی کرد در حاکمیت کردستان عراق، هر کدام از زاویه منافع خود در مقابل خیزش مردم عراق ایستاده اند. اما اگر مبنای ارزیابی از آینده تحولات عراق را به مهندسی دولتها و احزاب اسلامی حاکم منوط کنیم باید از هم اکنون نوای شکست قیام مردم عراق را نواخت. بازیگر اصلی تحولات عراق مردم این کشور هستند که میتوانند با تداوم حرکت انقلابی خود و با متحد و متشکل نگه داشتن این اعتراضات و هر چه رادیکالتر کردن آن تصویری از آینده ای بهتر را نوید دهند. ماهیت کنونی قیام مردم این را تا کنون نشان داده است که شکست را برای این حرکت میلیونی و سراسری از سوی حکومت عراق، از سوی جمهوری اسلامی و دولتهای دیگر ضعیف و غیر محتمل کرده است.
اما این هنوز کافی نیست. اکنون کمبودی در قیام مردم عراق بچشم میخورد آنهم عدم حضور یک حزب کمونیست همچون حزب کمونیست کارگری ایران است که در صحنه تحولات و فضای سیاسی کنونی عراق بمنظور رهبری قیام و خیزش مردم عراق تا رسیدن به هدف نهایی این حرکت را سازماندهی کند. تامین این نیاز میزان موفقیت و به پیروزی رساندن قیام مردم را میتواند بدرجات بسیار بالایی تضمین کندد و تاثیر بسزایی در تحولات کل منطقه برجای خواهد گذشت.
ایسکرا ۱۰۱۳