موضوع استخدام کارگر بومی و غیر بومی سیاستی آگاهانه از سوی کارفرمایان و دولت در جهت ایجاد تفرقه در صف کارگران است. در جاهایی بعضا با سیاست هایی چون اخراج کارگران محلی تلاش میکنند کارگران را تحت عنوان بومی و غیر بومی به جان هم بیندازند، تا از ترس اخراج از کار فشار به کل کارگران را بالا برند و با دستمزدی بسیار نازل تر و شرایط کاری دشوار تر کار زیادتری از گرده کارگران بکشند. در مواقعی دیده میشود که کارگران نیز زیر فشار این بلبشوی بیکاری، گرانی، تورم و شرایط بی ثبات اقتصادی که همه اقلام ضروری و غیر ضروری زندگی روزبه روز گرانتر میشود، به دام این تفرقه افکنی می افتند و در این میان سودش به جیب کارفرما و دولت میرود و به تثبیت بیشتر شرایط برده وار کاری دامن میزند. در مقابل این تفرقه افکنی های باید ایستاد.
اما این روند اصلی جنبش کارگری نیست و در سطح سراسری در بسیاری جاها ما شاهد اتحاد کارگران در مبارزاتشان هستیم. یک نمونه بارز آن نیشکر هفت تپه است که بارها در سخنرانی های کارگران می شنویم که گفته میشود ما همه کارگریم. بومی و غیر بومی نداریم. کرد و فارس و عرب و بختیاری نداریم. همه درست مشترک داریم و برای رها شدن از تعرضات هر روزه اختلاسگران باید متحد بایستیم. از جمله در سال ٩٧ بود که اسماعیل بخشی رهبر محبوب کارگران در سخنرانی ای تاریخی اعلام کرد که قومگرایان خودشان را از مبارزه کارگران کنار بکشند و اعتراض آنان هیچ ربطی به آنان ندارد و با شعار، نان، کار، آزادی ، اداره شورایی اتحاد مبارزاتی کارگران را نمایندگی کرد.
اما جدا از کارگران شاغل و در محیط های کار، بحث کارگر “بومی” و “غیر بومی” در میان کارگران بیکار به میان کشیده میشود. و یا اخبار اعتراض کارگران بیکار اینطور گزارش میشود که این کارگران به استخدام غیر بومی ها اعتراض داشته اند. در حالیکه وقتی خبر را از نزدیک دنبال میکنیم مشاهده میکنیم که اعتراض اصلی کارگران به استخدام های خویشاوندی و پارتی بازی و رشوه بازها بوده است. یا بعضا کارگران بیکار در تجمعات اعتراضی شان گفته که چرا نصیب ما از مراکز کاری ای که در شهرما هستند، فقط آبودگی محیط زیست است. حق ماست که در این مراکز به کار اشتغال داشته باشیم. در جاهایی اصلا زمین آن مرکز کاری مثلا فلان معدن را مردم خود محل واگذار کرده اند، به امید اینکه فرزاندانشان اشتغالی پیدا کنند. حال مدیران مفتخور زمین را به تصاحب در آورده و از استخدام جوانان و کارگران بیکار در محل خودداری میکند.
در چنین وانفسایی و در اوضاع وخیم اقتصادی که حاصل سیاست بیمار و نکبت زده جمهوری اسلامی است، مردم در ورطه گردابی سخت قرار گرفته و روزانه شاهد تجمعات اعتراضی و اعتصاب مردم در نقاط مختلف هستیم. اعتراض به شرایط سخت معیشت و محرومیت و فقر که در پس آن نارضایتی از نظام فاسد حاکم هویدا است. در چنین فضایی از اعتراض است که خبرهایی هم از اعتراضات کارگری زیر عناوین “کارگر بومی” و “غیر بومی” در رسانه ها درج میشود. اما بطور واقعی این اعتراضات علیه فقر است. علیه گرانی و بیکاری و بی تامینی است. حمله واقعا این اعتراض به سیستم سرمایه دار چپاولگر حاکم است. وظیفه ماست که در این اعتراضات ریشه اصلی مبارزات کارگران را برجسته کنیم و نشان دهیم که مسبب همه این بدبختی و بیحقوقی ها جمهوری اسلامی و کل سیستم حاکم است. وگرنه همان کارگر “غیربومی ” هم که ناگزیر به ترک خانواده ها و محل زندگی اش میشود و در بدترین شرایط زیستی حاضر به کار میشود، قربانی همین شرایط است. و این خود حکومت است که تحت عنوان “کارگر بومی” و ” غیر بومی” میکوشد به تفرقه افکنی دامن زند تا اذهان عموم جامعه از اصل موضوع که حق اشتغال همگانی و ضمانت حداقل وسایل معیشت و تامین رفاه عمومی است، دور شود.
نتیجه این تفرقه افکنی ها تضعیف صف اعتراض کارگر است و این خواست جمهوری اسلامی است. کارگران با اتحاد آگاهانه و هوشیارانه خود باید همه این تشبثات را خنثی کنند.
اشاره ای مختصر به مواردی از اعتراضات مردم خوزستان به استخدام غیر بومی و یا اخراج کارگر بومی:
مهر ماه ۹۴ اخراج کارگران فولاد شادگان واقع در استان خوزستان، این کارگران نیروهای محلی بودند که بعضا تحصیلات در مقاطع دیپلم، فوق دیپلم، لیسانس و فوق لیسانس داشتند. اعتراض این کارگران روزها ادامه داشت و به دخالت حراست فولاد، نیروی انتظامی و اداره کار شهرستان منتهی شد اما به نتیجه ای نرسید. کارگران بیکار و بی تأمین ماندند. در چنین شرایطی خواست کارگران باید توقف بیکارسازی ها و اعتراض آنها متوجه تعرضات هر روزه کارفرمایان و دولت به زندگی و معیشتشان باشد.
در مهرماه ۹۸ جمعی از شهروندان بهبهان، در اعتراض به بیکاری و استخدام نیروهای غیر محلی در پالایشگاه بیدبلند ۲خلیج فارس، مقابل مکان نماز جمعه تجمع اعتراضی داشتند. این خبری است که رسانه ها درجش کردند. اما اعتراض واقعی کارگران به بیکاری میلیونی و بی تامین مطلق است و پاسخ آن اعتراضی سراسری علیه بیکاری و برای داشتن حق تامین معیشت باشد.
– در ۲۵ مرداد ۹۹، اعتراضات مردم ماهشهر به بیکاری جوانان منطقه در مقابل بیمارستان نفت ماهشهر. این حق مردم یک محل است که در ازای وجود یک مرکز تولیدی کاری در محل زندگیشان و داشتن شرایط استخدام در آن مراکز شاغل شوند.
– ۲۹ مرداد ۹۹ ، اعتراض جوانان بیکار منطقه کوت عبدالله اهواز و روستاهای اطراف آن، مقابل ورودی شرکت «نیشکر دعبل خزایی» که به دستگیری فوری و پرونده سازی علیه آنها و تهدید خانواده هایشان منجر شد. دو جریان آخر که به فاصله ی زمانی کمی از هم رخ داد بار دیگر مسئله استخدام “کارگر بومی و غیر بومی” جلو آمد. اما اعتراض این جوان بطور واقعی علیه بیکاری و خواستشان حق داشتن کار است و باید بتوانند در شرکتی که در شهر آنها دایر است و شرایطش را هم دارند استخدام شوند.
موارد بالا تنها نمونه هایی چند، از اعتراضات و مطالبات مردم برای درخواست اشتغال تنها در استان خوزستان است.
خواسته هایی چون حق اشتغال همگانی، تأمین معیشت همگانی، بیمه رایگان همگانی و دیگر بیمه های اجتماعی چون تحصیل رایگان برای همه کودکان و تسهیلات جهت تامین مسکن و حق داشتن یک زندگی شایسته انسان، همه و همه آن خواستهای سراسری است که میتواند صف مبارزه کارگران و کل جامعه را متحد کند و تفرقه افکنی ها را خنثی سازد.
حفظ منزلت همه مردم را باید تبدیل به خواسته فوری کرد.
باید هر روز و هر لحظه این را فریاد را زد و مطالبه گر بود.
آوا عدالت
کارگر کمونیست کارگر کمونیست ٦٣٨