اتحاد اپوزیسیون: واقعیت یا توهم؟ ناصر اصغری

یکی از نتایج بحران‌های پی‌درپی و لاعلاج جمهوری اسلامی، دامن‌ زدن به بحث “اتحاد اپوزیسیون” در میان بخش‌های گسترده‌ای از جامعه است. این پرسش که “چرا اپوزیسیون متحد نمی‌شود؟” یا “آیا وقت اتحاد نرسیده است؟” امروز به دغدغه‌ای رایج، به ویژه در میان مردم عادی تبدیل شده است. مردمی که از جمهوری اسلامی به ستوه آمده‌اند و می‌خواهند به هر شکل ممکن از شر این رژیم خلاص شوند. اما این پرسش کمتر در میان فعالین سیاسی‌ای که با ساختار، تاریخچه، و افق نیروهای مختلف اپوزیسیون آشنا هستند، مطرح می‌شود. برای پاسخ به این دغدغه، نیاز به رویکردی روشن، واقع گرایانه، و فارغ از توهم داریم. اگر با متد تحلیلی منصور حکمت در نوشته‌های “سناریوی سیاه، سناریوی سفید” و “سلبی، اثباتی” به موضوع بنگریم، ایده اتحاد سیاسی میان نیروهای اپوزیسیون، به معنای نشستن پشت میز مذاکره، توافق بر سر یک منشور مشترک، و امضای پیمان سیاسی، نه تنها غیرواقعی، بلکه توهم است. این نه بدبینی است و نه یأس؛ بلکه توصیف صادقانه شرایط واقعی و تضادهای ساختاری موجود میان نیروهای مختلف است.

اپوزیسیون جمهوری اسلامی، متشکل از نیروهایی است که نه تنها از نظر پیشینه، سازمان‌یافتگی، و پایگاه اجتماعی با یکدیگر تفاوت دارند، بلکه در چشم اندازها و اهدافشان نیز در مواردی دچار تضاد بنیادین هستند. یکسوی طیف، سلطنت‌طلبانی قرار دارند که رؤیای بازگشت به نظام پادشاهی را در سر می‌پرورانند. سوی دیگر نیروهای چپ و رادیکالی هستند که کل نظم سرمایه‌داری حاکم را به چالش می‌کشند. در میان این دو قطب، مجموعه‌ای از گرایشهای متنوع قرار دارند: از طرفداران مداخله نظامی خارجی، تا اصلاح‌طلبان حکومتی، تا حامیان انقلاب مردمی از پایین. در چنین میدان متکثری اتحاد بر پایه یک برنامه سیاسی واحد نه ممکن است و نه مطلوب. تلاش برای تحقق چنین اتحادی – اگر آگاهانه باشد فریب است؛ و اگر ناآگاهانه، خودفریبی. اما این به هیچوجه بمعنای نفی همدیگر و به جای مبارزه با رژیم به جان هم افتادن اپوزیسیون در خیابان نیست. آنچه امروز ممکن، لازم و حیاتی است، شکلگیری یک درک متقابل و توافق نانوشته ای حول یک خواست مشخص است: تعهد قاطع، شفاف، و بدون سازش به سرنگونی جمهوری اسلامی. این اتحاد باید نه در قالب ائتلاف‌های کاغذی، بلکه در میدان مبارزه و در کنار مردم شکل بگیرد و علناً به مردم اعلام شود تا اگر فردا نیرویی از این مسیر عدول کرد، مردم بدانند با چه نیرویی، با چه سابقه‌ای و با چه صداقتی روبه‌رو هستند. اما چنین تعهدی تنها زمانی معنا دارد که همه نیروهای سیاسی سرنگونی طلب بر سر یک اصل بنیادین توافق کنند: انتقال قدرت به مردم از طریق انتخاباتی آزاد، واقعی، و عاری از دخالت نهادهای سرکوبگر نظیر سپاه، ارتش، اطلاعات، و نیروهای خارجی. شکل نهاد آینده – از مجلس مؤسسان گرفته تا شوراها یا هر شکل دیگری – می‌تواند محل بحث باشد، اما اصل محوری، پذیرش بی‌قید و شرط حق مردم برای تعیین سرنوشت خود است.

نیروهایی که امروز در میدان مبارزه علیه جمهوری اسلامی حضور دارند، روش‌ها و راه‌کارهای متفاوتی را برای رسیدن به این هدف دنبال می‌کنند. برخی در گذشته دلخوش به اصلاحات درون حکومتی بودند. برخی دیگر به دخالت نظامی خارجی امید بسته بودند. بودند گروه هایی که پروژه هایی چون رفراندوم یا کودتای نظامی را ترویج می‌کردند. اما تجربه نشان داده است که این نسخه‌ها نه تنها نافرجام، بلکه موجب سرخوردگی سیاسی مردم شده‌اند. مردم تنها حول یک محور متحد می‌شوند: سرنگونی کامل رژیم با نیروی انقلاب اجتماعی. این همان چیزی است که مردم، با گوشت و پوست خود لمس کرده‌اند. هر راه حلی که بخواهد این اصل را به حاشیه ببرد یا جایگزینی نیم بند برای آن بسازد، راه را بر اتحاد واقعی مردم می‌بندد.

در شرایطی که رژیم در سراشیبی سقوط قرار دارد، شفافیت سیاسی بیش از هر زمان دیگری ضروری است. هر نیرویی که واقعا خواهان سرنگونی است، باید موضع خود را با صراحت و بدون ابهام روشن کند. با شعارهای کلی و مبهم نمی‌توان از این بزنگاه تاریخی عبور کرد. پرسش محوری امروز این است: آیا به انتقال بی‌قید و شرط قدرت به مردم متعهد هستید، یا بدنبال بازتولید شکلی دیگر از نظم موجود و یا نظامی که بر علیه اش انقلاب میلیونی شد، هستی؟ اکنون وقت آن است که صف‌ها روشن شوند. مردم از کلی‌گویی و ائتلاف‌های بی‌رمق خسته‌اند. آنچه مردم می‌خواهند، نه نسخه آینده گرای فلان گروه یا مدل حکومتی بهمان جریان، بلکه خلاصی بی‌قید و شرط از جمهوری اسلامی، با پشتوانه نیروی خودشان است. این همان چیزی است که می‌تواند جنبش سرنگونی را به پیروزی برساند و نه توهم وحدتی که بر بستر تضادها، رقابت‌ها، و جاه‌طلبی‌های بی‌پایه استوار است.

۳۰ ژوئیه ۲۰۲۵

اینرا هم بخوانید

مارکس و انگلس و مفهوم حزب- مانتی جانستون

مانتی جانستون – مجله سوسیالیست ریجستر، ۱۹۶۷ ترجمه‌ی نوشته‌ای که در ادامه می‌آید، اثری است …