۲۷ اسفند ۹۹ / ۱۷ مارس ۲۰۲۱
تهیه و تنظیم، مینا بهروزی
ترک اعتیاد
دلنیا دختری ۲۰ ساله از سنندج که قربانی اعتیاد شد از طرف خانواده اش یعنی پدر و مادر در سن ۱۰سالگی که کودکی بیش نبود به مواد مخدر آلوده شد تا جایی که این اعتیاد ۱۱سال به طول انجامید کانون خانواده از هم پاشیده شد مادر خانواده به علت مصرف بیش از حد مواد مخدر صنعتی به کانون بهزیستی تحویل داده میشود بعد از مدتی پدر خانواده نیز به علت مصرف و از دست دادن تعادل روحی روانی به تیمارستان منتقل میشود دختر بزرگ خانواده نیز از این فاجعه جان سالم به در نمیبرد و سالها درگیر این معضلی میشود که خانواده با ناآگاهی از عواقبش گرفتارش می کنند. دختر بزرگ خانواده در حال حاضر ۵سال پاکی دارد و دلنیا ۵ روز است که اعتیاد را کنار گذاشته است و با مشورت هایی که با او شده و به کمک انسانهای خیر دلنیای بی جا و مکان در خانه یکی از این انسانهای شریف زندگی میکند و در حال ترک و بهبود است.
درگذشت خدیجه کابلی
باکمال تاسف اطلاع یافتیم که خانم خدیجه کابلی مادر رفقا محمد حسین یثربی، اردشیر یثربی، حمید رضا یثربی از جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم بعد از مدتی بیماری بعدازظهر سه شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۹ در سنندج درگذشت. ما درگذشت خدیجه خانم عزیزمان را به فرزندان عزیزش و بستگان، خانواده کابلی و یثربی و همه رفقای این عزیزان تسلیت میگوییم.
زینب جلالیان
زینب جلالیان از ۲۰ اسفند ۸۶ تا ۲۰ اسفند ۹۹ مدت ۱۳ سال است بدون یک روز مرخصی با حکم حبس ابد به جرم آزادیخواهی در زندان است. او گفت: «باور کنید هر وقت ستمگران، ظلم و شکنجه را بر من بیشتر میکنند، من جسورتر و مقاومتر میشوم.
سپیده قلیان از زندان اوین به زندان بوشهر تبعید شد
سپیده قلیان، فعال مدنی زندانی ساعات پایانی شب چهارشنبه ۲۰ اسفندماه از بند زنان زندان اوین به زندان بوشهر تبعید شد. سپیده قلیان از تیرماه امسال دوران محکومیت ۵ ساله خود را در بند زنان زندان اوین سپری میکرد .تبعید سپیدە قلیان از بند زنان زندان اوین با دست بند و پابند صورت گرفته است. فاصله بین زندان بوشهر تا دزفول، محل اقامت پدر و مادر سپیده قلیان، بیش از ۶۰۰ کیلومتر است و تبعید به زندان بوشهر در حالی صورت گرفته که سپیده قلیان جهت دوری مسافت خانواده بارها درخواست انتقال به زندان سپیدار اهواز را مطرح کرده بود.
انتقال مریم اکبری منفرد به زندان سمنان
مریم اکبری منفرد، روز سه شنبه ۱۹ اسفند از زندان اوین به زندان سمنان تبعید شد. مریم دوازدهمین سال محکومیتش را بدون حتی یک روز مرخصی در زندان می گذراند. او مادر سه دختر است. دو برادرش در سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۳ اعدام شدند. یک خواهر و یک برادرش نیز در قتل عام سال ۱۳۶۷ جان باختند. مریم در ۱۰ دی ۱۳۸۸ دستگیر و به ۱۵سال زندان محکوم شد. جرم او دادخواهی است. او از اعدام خواهر و برادرش در سال ۶۷ به مراجع بین المللی و همچنین در داخل ایران شکایت کرده است. او میگوید چرا ایندو را با وجود اینکه محکومیتشان تمام شده بود اعدام کردید؟ شکایت از اعدام سه برادر و یک خواهرش می باشد. او میگوید، ما حتی محل دفن آنها را نمی دانیم، لااقل مزار آنها را به ما بگویید. مریم به دلیل دادخواهی دوازده سال است که در زندان بسر می برد. دوازده سال است که از کودکانش دور است.
چهارده تن از زندانیان سیاسی زن محبوس در بند زنان زندان اوین با نوشتن نامهای سرگشاده نسبت تبعید مریم اکبری منفرد، همبندی سابق خود به زندان سمنان اعتراض کردند.
امضاکنندگان: زهرا زهتابچی / فاطمه مثنی / زینب همرنگ / ناهید فتحعلیان / ارس امیری / سپیده کاشانی / نیلوفر بیانی / حدیث صبوری / رویا ایزد پناه / راحله احمدی / عالیه مطلب زاده / آرزو قاسمی / پریسا رفیعی / آتنا دائمی.
زهرا عابدى؛ مينوازم، ميخوانم، ميرقصم
نوازنده نى انبان اهل بوشهر “زهرا عابدى” پس از انتشار گسترده كليپ خود به مناسبت روز بوشهر، از سوى مقامات امنيتى احضار شد و تحت فشار این شکنجه گران و تهدیدات آنها مجبور شد بگوید معذرت میخواهم.
زهرا عابدى از قبل در صفحه شخصى خود نوشته بود: “مرا از روى سِن ميرانيد، من روى موجهاى دريا مينوازم. اين منم؛ مينوازم، ميخوانم، میرقصم!”
این حکومت عزا و ماتم است. باید عزا و ماتم را حاکم کند که مردمان را با اجبار به دعا و مسجد و روضه خوانی بکشاند. از شادی مردم بویژه زنان وحشت دارد، رقص و آواز و بیحجابی زنان پایه های این حکومت را میلرزاند. اما با ساکت کردن هر نفری، دهها نفر سر بلند میکنند، با دستگیری هر نفری، دهها فعال دیگر پا به میدان میگذارند. چون یک جمعیت بالای هشتاد میلیونی این حکومت را نمیخواهند. همین زنان این حکومت را ذله کرده اند، عزا و ماتم را به خانه مقامات و آیت الله ها برده اند، خواب راحت را از آنها گرفته اند و شکست سختی به آنها داده اند. دنیا امروز میداند که این حکومت وصله ناجوری بر پیکر جامعه ایران است. این فقط بحران اقتصادی حکومت نیست که زمینش می زند یا انزوای بین المللی اش یا اعتصابات و تجمعات بلکه علاوه بر همه اینها مقاومت دهها میلیونی زنان و رقص و آواز و شادی آنها و پس زدن حجاب اسلامی توسط زنان آنقدر گسترده است که این حکومت در مقابل آن هیچ غلطی نمیتواند بکند. زنان با كشيدن روسری به چوب، دوچرخه سوارى، رقصيدن، آوازخواندن، نواختن و هزار جور نه گفتن دیگر به مقدسات این حکومت نوید انقلابی با رنگ و بوی زنانه میدهند. پاسخ این ستمگری ها را باید با گسترش رقص و آواز و نوازندگی داد.
اشکهای نابغه اسکی ایران، فروغ عباسی
فروغ عباسی، متولد شهریور ۱۳۷۲ در شیراز، اسکی باز تیم ملی ایران و تنها زن ایرانی که تاکنون دو بار در رقابت های المپیک زمستانی حضور داشته، بخاطر سیاست های زن ستیزانه جمهوری اسلامی، در پستی اینستاگرامی به صورت رسمی کنار کشیدن همیشگی خود را از تیم ملی اسکی ایران اعلام کرد. فروغ عباسی ضمن اعلام کناره گیری خود از تیم ملی، نوشته است: “نمیدانم جنس طلا و نقره مدال هایم واقعیست و وزنشان چند گرم است، چون تا به امروز تنها ارزش معنوی آن برایم مهم بود؛ اما امروز که برای تمرینات تیم ملی باید روزانه چند صد هزار تومان بلیط پیست و ایاب ذهاب بپردازم (آن هم از جیب خود و به حساب شخصی) امروز که برای تجهیزات امانی اسکی تیم ملی کشورم باید چک به فدراسیون ارائه دهم، امروز که پس از دو دوره حضور در المپیک نه تنها برای حضورم در تیم ملی اشتیاقی ندارند بلکه برای تهیه هزینههایش و بقا در تیم و افتخار آفرینی باید دست و پا بزنم؛ شاید ارزش و عیار این مدال ها برایم مهم باشد!
من، فروغ عباسی، متولد شیراز ِایران، ورزشکارِ ورزشکارِ ورزشکار، پس از سالها تمرین و افتخار آفرینی در بالاترین سطح، آن هم برای کشورم، احساس ترس میکنم. ترس از اینکه اکنون که توانایی دارم و ابزار افتخار آفرینش آن هستم، این سختی ها را می کشم، وای به حال فردایی که ابزارشان نباشم. پس با کمال ناراحتی در سن ۲۶ سالگی تلاش بی وقفه خود در زمینه اسکی حرفه ای را خاتمه میدهم و از تیم ملی خداحافظی خود را اعلام میکنم، اما همچنان در ورزش به کار خود ادامه میدهم، باشد که برای افتخار آفرینی در ورودی هیچ مجموعه ورزشی گردن کج نکنم.
حکم اعدام یک مادر توسط دخترش در زندان رشت اجرا شد
قضاییه ولایت فقیه تحت نام «قصاص» گناه را بر گردن خانواده مقتول انداخته و فرهنگ خشونت و اعدام را نه تنها مشروع میکند بلکه ترویج کرده و آموزش میدهد.
به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام به نقل از سازمان حقوق بشر ایران، روز شنبه ۲۳اسفندماه حکم اعدام یک زن بنام مریم ( معصومه) کریمی در زندان مرکزی رشت به اجرا درآمد.
بر اساس این گزارش مریم کریمی متهم بود به همراه پدر خود، همسرش را به قتل رسانده و هر دو به اعدام محکوم شده اند. مریم و پدرش اوایل اسفند ماه آخرین ملاقات را با یکدیگر انجام دادند و جهت اجرای حکم به سلول انفرادی منتقل شدند اما بدلایل نامعلومی حکم اعدام آنها به تعویق افتاد تا اینکه روز شنبه ۲۳ اسفند حکم اعدام مریم به اجرا درآمد. دژخیمان زندان بعد از اعدام مریم بصورتی جنایتکارانه ابراهیم کریمی، پدر مریم را آوردند تا جسد حلق آویز شده دخترش را بر روی چوبه دار ببیند.ابراهیم کریمی بدلایل نامعلومی اعدام نشده و قرار است تا دو روز دیگر به بند برگردانده شود. بر اساس این گزارش، مریم بدلیل اذیت و آزار همسرش و اینکه حاضر به جدایی نبوده به همراه پدرش وی را به قتل رسانده و هر دو به اعدام محکوم شده بودند. در این گزارش همچنین از قول یک منبع مطلع آمده است: «دختر مریم در زمان قتل ۶ سالش بود و خانواده پدرش سرپرستی او را برعهده گرفته بودند و در این ۱۳ سال به او میگفتند که پدر و مادرت هردو مردهاند. اما چند هفته قبل از اعدام به وی حقیقت را گفتند و او را از لحاظ روانی آماده کردند که حکم مادرش را اجرا کند».
ایسکرا ۱۰۸۴