اخبار و گزارشات هفتگی از وضعیت زنان

اخبار و گزارشات هفتگی از وضعیت زنان

۱۹ دی ۹۷ / ۹ ژانویه ۲۰۱۹

تهیه وتنظیم عزیزه لطف الهی

 عسل محمدی با تامین وثیقه آزاد شد

عسل محمدی، فعال مدنی با تامین وثیقه به صورت موقت و تا زمان اتمام روند دادرسی از زندان آزاد شد.

 

اعلام حمایت مادرِ آتنا دائمی از نامه اسماعیل بخشی

مادر آتنا دائمی دختری هستم که بارها در زندان شکنجه شد، زمانی که دخترم در انفرادی بود بارها با فکر شکنجه شدنش شکستم،هرگز نتوانستم از دخترم در مورد شکنجه های دوران بازجویی سوال کنم اما هربار که کسی از من یا آتنا در مورد شکنجه ها سوال کرد و من مجبور به شنیدن شدم، شکستم، شکنجه نه فقط در دوران بازجویی بلکه در تمام مدت انفرادی و بازجویی و حبس و دادگاه و زندان و دادسرا در ایران رایج است، در تمام لحظه هایی که همراه با آتنا بودم در دادگاه و دادسرا شاهد بودم که قاضی و بازپرس و دادیارو… هرگز دست از تحقیر و شکنجه روانی فرزندم بر نداشتن، این شکنجه ها فقط مختص زندانیان نیست، همراه با زندانی خانواده هایشان نیز شکنجه میشوند، نه فقط شکنجه روحی و روانی که خود من و دخترم هانیه سال گذشته زمانی که در مقابل زندان اوین برای پیگیری پرونده انتقال آتنا رفته بودیم به مدت پنج ساعت بازداشت شدیم ومورد ضرب و شتم ماموران و نیروهای لباس شخصی سپاه و زندان قرار گرفتیم، کتک زدن و فحاشی به یک مادر در کدام مسلک و دین و کشور مورد تایید است، زمانی که در مقابل زندان به همراه دختر کوچکم مورد هجوم حداقل۱۰ مامور مرد قرار گرفتیم، خود را در مقابل دختر کوچکم قرار میدادم تا ضربه های باتوم و شوکر به جگر گوشه ام اصابت نکند که آن ضربه ها بعد از گذشت یکسال آثار خود را نشان داده و امروز قادر به راه رفتن نیستم، زمانی که ماموران لباس شخصی الفاظ رکیک و جنسی به زبان می آوردند در خود شکستم و تحقیر شدم . اما تنها نگرانی من در آن زمان دخترم بود با تمام قدرتم دستش را در دستم نگه میداشتم که مبادا او را هم مانند آتنایم از من جدا کنند. شکنجه من، خورد شدن من، زمانی تکمیل شد که بعد از آن ضرب و شتم درد به جانم افتاد بارها با خودم تکرار کردم چه بر سر فرزندم در انفرادی آمده؟ یا زمانی که دخترم را به زندان قرچک بردند چگونه اورا مورد ضرب و شتم قرار دادند؟ زمانی که به منِ مادر رحم نکردند با او چه کردند؟ پس از گذشت چهار سال اکنون من آن فرد سالم سابق نیستم، مادری هستم با روحی آزرده و جسمی آسیب دیده که حتی ایستادن و راه رفتن برایم دشوار شده، و شکنجه امروز من این است که به دلیل بیماری و جراحی شاید نتوانم برای مدت طولانی دخترم را ملاقات کنم و در آغوش بگیرم، من هم همراه با آقای اسماعیل بخشی خواهان پاسخ وزیر اطلاعات هستم، که مامورانشان بر اساس چه قانونی من و دخترم را مورد ضرب و شتم قرار دادند؟


احضار لیلا میر غفاری به دادگاه

لیلا میرغفاری طی احضاریه‌ای که به وکیل وی، محمد حسین آغاسی ابلاغ شده چهارشنبه ۱۹ دی ماه به دادگاه عمومی شعبه ۱۰۵۰ باید مراجعه کنند.

هنوز دلیل احضار لیلا میر غفاری مشخص نیست ولی طبق گفته های وکیل وی احتمالا این احضار بدلیل کشف حجاب صورت گرفته.


بازداشت مادر یاسمن آریایی و انتقال او به مکان نامعلوم

روز ۱۱\۱۰\۹۷مادر یاسمن آریایی برای خرید کتاب برای یاسمن به خیابان انقلاب رفته بود که هنگام خروج از کتاب فروشی متوجه شد پیر مردی توسط نیروهای امنیتی، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بیهوش روی زمین افتاده مادر یاسمن در تلاطم این حوادث، بدون اینکه وارد تجمعات بشود ناگهان توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده و از طریق یک خودراو به مکان نامشخصی منتقل شده .

یاسمن آریایی پس از شنیدن خبر دستگیری مادرش در وضعیت روحی نامناسب قرارگرفته است.

 

خودکشی یا قتل زهرا نوید پور

جسد بی‌جان زهرا نوید پورقربانی تجاوز جنسی نماینده جانی ملکان، در منزل نا مادری‌اش یافت شد.
منابع خبری در بیمارستان فارابی شهرستان ملکان یکشنبه 16 دی از انتقال جسد زهرا نوید پور به این بیمارستان خبر دادند.

زهرا نوید پور در طول چهار سال گذشته توسط نماینده جانی شهرستان ملکان سلمان خدادادی مورد تجاوز قرار گرفته بود.

همچنین، پیگیری‌های حقوقی و قضایی پرونده ایشان بی‌نتیجه ماند و این قربانی تجاوز جنسی همواره توسط اطرافیان نماینده ملکان مورد تهدید قرار داشت.


نامه گلرخ ایرایی از زندان اوین

ایستاده‌ایم و مصریم بر احقاق حقمان در این روزهای پر التهاب که پاسخ اعتراض را به حبس و شکنجه و ترور و اعدام خواهند داد ز ژرفِ آتش و خون، به صبح توده نوید خواهیم داد، رهایی خلق ایران را ، که نبرد ما را آیین است، حتی اگر کهکشان فردایش ز خون مان و ز سرخِ چهر هامان آذین بندد نقاب تزویر و ریای مکارانه به زیر افکنده شد.

ایستادیم. کشته دادیم و ماندیم. سفره های بی نان گشودیم و ادامه دادیم. بر گور قلم، سرود آزادی خواندیم و از پای ننشستیم و حال بر دیوار لرزان و پایه های ارتجاع می کوبیم. تا لرزشی دوباره. تا عمیق تر شدن ترک های افتاده بر پیکر استبداد ایستاده‌ایم حتی اگر دشنه زهرآگین دژخیم، پهلویمان را دریده قصد جان مان را کنند.
ایستاده‌ایم در کنار کارگرانی که حقوق معوقه شان مرز ماه و سال را درنوردیده است. ایستاده‌ایم با رانندگانی که هراسی از شاخ و شانه کشیدن های او که خود را قاضی‌القضات میخواند به دل راه نداده‌اند و مصرند بر احقاق حقوق پایمال شده شان.ایستاده‌ایم با معلمان در بند ۹۷

دانش‌آموزان شان مهر دیگری را بی آنان آغاز کرده‌اند.

با کولبران کردستان هدف گلوله کین قرار گرفتیم و با فعالان محیط زیست به آتش کشیده شدیم. با کودکان بلوچ در کپرها کلاس درس برپا نمودیم و دستان یخ زده مان را در تصور کانکس‌های وعده داده شده به مردم زلزله زده کرمانشاه گرم نمودیم.

با مسکن مهر آوار شدیم. و با اندوخته‌های مالی کشور ته کشدیم. با خوزستان ریه‌ها را از ریزگردها پر کردیم و با دراویش تن به باتوم و سر به دار دادیم.

با دهه  شصت در دشت بی فرهنگی خود غوطه خوردیم و بر تن داریم هنوز ترکه  بیداد آن را. با قتل های زنجیره‌ای کارد‌آجین شدیم و با قیام اعتراضی هشتاد و هشت طعم فریب را چشیدیم و به خانه‌هایمان کشانده شدیم.

با اقلیت های مذهبی از حقوق شهروندی محروم ماندیم و گورستان هایمان زیرو رو شد و به بند کشیده شدیم و وادار به جلا وطن گردیدیم.با هزاران هم وطن در دردی مشترک به تماشا نشستیم مصادره اموال هم‌وطنانمان را.

با دختران شین آباد زجر کشیدیم و در اردوهای دانش‌ آموزی دست و پای مان را از دست داده روانه بیمارستان و گورستان شدیم. در کوی دانشگاه قلع و قمع شدیم و ناپدید شدیم و به زنجیر کشیده شدیم. تاوان خالی بودن صندوق های ارزی کشور و به یغما رفتن بودجه و اقتصاد ورشکسته و صعود حیرت آور تورم افسار گسیخته و نوسانات بازار را به سیلی و سرخی گونه پرداختیم و در نمایش چند دقیقه ای رسانه ای، داستان کهنه و نخ نما را به تماشا نشستیم و با وعده ی اعدام قربانیان دست چین شده، بر این تراژدی تلخ و تکراری اندوهگین شدیم.

تاب آوردیم ناتوانی و عدم مدیریتی فاحش را که ختم شد به فقر و خفقان و بدنامی بین‌المللی و سرافکندگی و رسوایی و تنزلمان داد به پایین ترین رتبه های سربلندی و نائل مان نمود به اوج قله های فساد و فحشا و فقر فرهنگی. تاب آوردیم جا ماندن لنگه کفش های سفاهت را بر دیوار سفارت این کشور و آن کشور که حال به تلنگریشان دچار بحران میگردیم. به نام تروریست و منافق و داعشی و لامذهب سر به دار شدیم و تفتیش عقاید شدیم و محروم از حق تحصیل.

اما همچنان پیگیر ماندیم بر خواسته های برحق مان – تا آزاد شدن فعالیت احزاب، اصناف و اتحادیه ها – تا توقف اعدام – تا آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی – تا شکسته شدن فضای انحصاری رسانه‌ها – تا برچیده شن دادگاههای فرمایشی و پایان دادن به خفقان و فضای امنیتی حاکم بر جامعه – و تا توقف خصوصی سازی ها و بازگرداندن اموال فرودستان از جیبهای غیر بر سر سفره شان حتی اگر دوباره و دوباره به زنجیرمان کشند ایستاده‌ایم و مصریم بر احقاق حقمان در این روزهای پر التهاب که پاسخ اعتراض را به حبس و شکنجه و ترور و اعدام خواهند داد، ” ز ژرفِ آتش و خون، به صبح توده نوید خواهیم داد، رهایی خلق ایران را ، که نبرد ما را آیین است، حتی اگر کهکشان فردایش ز خون مان و ز سرخِ چهر هامان آذین بندد” نقاب تزویر و ریای مکارانه به زیر افکنده شد.

باشد که تاج استبداد در هم شکنیم.

گلرخ ابراهیمی ایرایی – بند زنان زندان اوین – ۱۴ دیماه ۹۷

ایسکرا ۹۷۰

 

 

اینرا هم بخوانید

Hollow operation, Hollow regime- Bahram Soroush

April 15, 2024 The Islamic Republic’s drone and missile attack on Israel was not a …