مندرج در ژورنال شماره ۷۷۱ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
زندگی رضا شهابی، کارگر شرکت واحد اتوبوسرانی تهران در زندان به خطر افتاده است. بنا بر گزارش سندیکای شرکت واحد او نیاز به جراحی در ناحیه ستون فقرات و مراقبت پزشکی در بیرون از زندان را دارد.
از سال ۱۳۸۴، یک پای رضا شهابی در زندان و یک پای دیگرش بیرون از زندان بود. آخرین بار از فروردین سال ۱۴۰۱ تاکنون بدون مرخصی در زندان به سر میبرد که نتیجه آن بهخطرافتادن سلامت جسمی او بوده، مشکلات جسمی که در زندان به آن مبتلا شده است اکنون به مرحله خطرناکی رسیده که او را حتی از کارهای عادی روزانه عاجز ساخته است. بدون کمک همبندیهای خود حتی نمیتواند جابهجا شود.
مقامات زندان، و دادستانی هیچ توجهی بهسلامتی او ندارند. در مراحلی که بیماریهای گوناگون او خیلی حاد میشود تنها با اعزام به بیمارستان خارج از زندان موافقت میکنند و بلافاصله به زندان باز میگردانند.
جرم رضا شهابی در تمام این سالها این است که صدای کارگران شرکت واحد بوده و در این راه تلاش کرده که تشکیلات مستقل کارگران شرکت واحد شکل بگیرد. در مراسمهای اول مه حضور داشته و هر جا که لازم دیده از دیگر کارگران زندانی حمایت کرده است. همه اینها در قاموس رژیم اسلامی سرمایه مخل نظم و تبانی برای برهمزدن امنیت تعریف میشود. جمهوری اسلامی که هدفش تضمین کارگر ارزان و خاموش است هر فعالیتی ازایندست را بهشدت سرکوب میکند.
“نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم”، نباید منحصر به کشتارهای عیان و علنی جمهوری اسلامی گردد. سرنوشت رضا شهابیها که زندگی و سلامتیشان در پی بازداشت و شکنجه ازدسترفته است یکی از مواردی است که نباید بخشید و فراموش کرد، چون این حق هر کارگر، هر انسانی است که عضو یک تشکیلاتی باشد و در راستای سیاستهای آن تشکیلات فعالیت کند. رضا شهابی در همه این سالها ثابت کرده است که در این مورد ثابتقدم است و جان و سلامتی خود را برای آن گذاشته است و هیچ نهاد و دولتی حق ندارد اینگونه فعالیتهای اجتماعی را جرم تلقی کند. اینگونه فعالیتها نباید منجر به تلفشدن عمر و سلامتی هیچکسی شود.
رضا شهابیها که در زندان و تحت شکنجه مداوم دست به مقاومت و مبارزه میزنند، شایسته بیشترین حمایتها هستند. نباید گذاشت شکنجهگران مانع بهبودی و سلامتی رضا شهابی شوند.