ریشههای ایدئولوژیک: سرزمینی که مرز نمیپذیرد
اسرائیل از بدو تأسیس، صرفاً یک دولت – ملت مدرن به سبک اروپایی نبود؛ بخشی از روایت مذهبیای بود که در تورات و تفاسیر یهودیت ارتدوکس و جریانهای صهیونیسم مذهبی ریشه داشت. در این نگاه، «ارتش اسرائیل» (سرزمین اسرائیل) وعدهای الهی است که نه به قطعنامههای سازمان ملل محدود میشود و نه به مرزهای ترسیمشده در ۱۹۴۷. از همان دهه ۱۹۶۰، این ایده در قالب جنبشهای مذهبی – ملیگرا مانند گوش اِمونیم (تأسیس ۱۹۷۴) نهادینه شد و به دولتهای اسرائیل فشار آورد که سرزمینهای اشغالی را «میراث انبیا» بدانند. این تفسیر مذهبی بعدها به استراتژی «اسرائیل بزرگ» بدل شد؛ سرزمینی که مرزهایش انعطافپذیر و آمادهٔ گسترش است.
جنگها؛ مرزهایی که مدام جابهجا میشوند
اسرائیل از لحظه تولد در ۱۹۴۸ با جنگ، هویت گرفت. جنگ استقلال نهتنها موجودیت این دولت را تثبیت کرد، بلکه قلمروی آن را فراتر از محدودهای برد که قطعنامه ۱۸۱ سازمان ملل تعیین کرده بود. جنگ ۱۹۶۷ (ششروزه) نقطه عطفی شد: ارتش اسرائیل در کمتر از یک هفته کرانه باختری، قدس شرقی، نوار غزه، صحرای سینا و بلندیهای جولان را گرفت. ازآنپس شعار «امنیت» به معنای تملک پیشگیرانه شد. جنگ یومکیپور ۱۹۷۳، اگرچه شوکآور بود، اما روحیه «دفاعی – هجومی» اسرائیل را تقویت کرد. اشغال جنوب لبنان در ۱۹۸۲ و منطقه حائل تا سال ۲۰۰۰ ادامه یافت و عملاً مفهوم «مرز» را سیالتر کرد.
شهرکسازی؛ ابزار تغییر ژئوپلیتیک
پس از ۱۹۶۷، پروژهای نظاممند برای یهودیسازی سرزمینهای اشغالی آغاز شد.
– در دهه ۱۹۷۰، حزب لیکود با شعار امنیت و ایدئولوژی مذهبی، روند شهرکسازی را سرعت داد. گوش امونیم موتور فکری این روند بود.
– رأی تاریخی دیوان عالی در پرونده اِلون مورِه (۱۹۷۹) که ساخت شهرک روی زمین خصوصی فلسطینی را به بهانه نظامی غیرقانونی دانست، موقتاً مانع شد، اما دولتها با روشهای حقوقی دیگر آن را دور زدند.
– توافق اسلو (۱۹۹۳) قرار بود روند شهرکسازی را مهار کند، اما مناطق C (۶۱٪ کرانه باختری) تحت کنترل کامل اسرائیل باقی ماند و شهرکها ادامه یافتند.
– خروج یکجانبه ۲۰۰۵ از غزه – تخلیه ۲۱ شهرک و ۸۰۰۰ شهرکنشین – پایان توسعهطلبی نبود؛ دولتها شهرکهای کرانه باختری را گسترش دادند.
– در ۲۰۱۷ «قانون تنظیم» برای قانونی کردن ساختوساز غیرقانونی تصویب شد (در ۲۰۲۰ باطل شد).
– تا ۲۰۲۵، بیش از ۷۳۷ هزار شهرکنشین در کرانه باختری و قدس شرقی زندگی میکنند (۵۰۳ هزار در کرانه، ۲۳۳ هزار در قدس شرقی) در ۱۴۷ شهرک رسمی و حدود ۲۲۴ آوتپُست غیررسمی.
مسلحسازی شهرکنشینان؛ امنیت یا شبهارتش؟
از اکتبر ۲۰۲۳، با قدرتگیری راست افراطی و وزیر امنیت داخلی ایتامار بنگویر، اسرائیل روند صدور مجوز سلاح را تسهیل کرد. هزاران قبضه سلاح توزیع و تا پایان همان سال ۵۲۷ گروه داوطلب مسلح ایجاد شد. این مسلحسازی بهویژه در کرانه باختری موجی از خشونت علیه فلسطینیان به راه انداخت. آمریکا و اتحادیه اروپا تعدادی از شهرکنشینان خشونتورز و سازمانهای مرتبط را تحریم کردند، اما سیاست داخلی اسرائیل همچنان این مسلحسازی را «دفاع ملی» معرفی میکند.
بحران سیاسی: نتانیاهو در محاصره قانون و خیابان
از ۲۰۲۳، اسرائیل بزرگترین اعتراضات تاریخ خود را تجربه کرد: صدها هزار نفر علیه طرح اصلاحات قضایی بنیامین نتانیاهو – که میخواست اختیارات دیوان عالی را محدود کند – به خیابان آمدند. پروندههای فساد مالی او (پروندههای ۱۰۰۰، ۲۰۰۰ و ۴۰۰۰) مشروعیتش را متزلزل کرد و شکاف عمیقی میان جامعه مدنی، نخبگان امنیتی و دولت راستگرا پدید آورد. اسرائیل در آستانه یک بحران قانون اساسی بود.
حمله حماس؛ نجات موقت دولت جنگی
حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل با گروگانگیری و کشتار غیرنظامیان، معادلات داخلی را تغییر داد. نتانیاهو که در بحران سیاسی غوطهور بود، با تشکیل دولت «وحدت جنگی» توانست برای مدتی مخالفان را کنار بزند. عملیات نظامی ویرانگر در غزه، با تلفات دهها هزار غیرنظامی، موج محکومیت جهانی را برانگیخت؛ از نیویورک و لندن تا کیپتاون و توکیو تظاهرات گسترده برگزار شد. اما در داخل اسرائیل، فضای جنگی انسجامی موقت ایجاد کرد و دولت نتانیاهو را از سقوط زودرس نجات داد.
رؤیای «اسرائیل بزرگ» و بنبست امروز
نتانیاهو و متحدان راستگرایش از دهه ۱۹۹۰ تاکنون به رؤیای «اسرائیل بزرگ» وفادار ماندهاند: حفظ کنترل دائمی بر کرانه باختری، مخالفت با دولت فلسطینی و تداوم شهرکسازی. آنها امنیت را مترادف گسترش مرز میدانند و هر بحران امنیتی فرصتی برای پیشبرد این پروژه است. اما این راهبرد حالا با واقعیتهای سخت مواجه شده:
– انزوای جهانی بیسابقه، تحریمهای هدفمند علیه شهرکنشینان و گروههای افراطی.
– فشار اقتصادی و اجتماعی داخلی؛ شکاف میان جامعه مدنی سکولار و دولت مذهبی – ملیگرا.
– موج خشم جهانی از تلفات غیرنظامی در غزه و افزایش درخواست برای محدودیت کمکهای غربی.
جمعبندی
«اسرائیل بدون مرز» نه یک شعار انتزاعی، بلکه سیاستی است که از دل ایدئولوژی مذهبی و امنیتی بیرونآمده است. هر جنگ جدید – از ۱۹۴۸ تا ۲۰۲۵ – نهتنها سرزمینها را تغییر داده، بلکه بهانهای برای تحکیم قدرت داخلی، گسترش شهرکها و تضعیف روند صلح بوده است. اما اکنون، بحرانهای درونی اسرائیل، اعتراضات گسترده علیه نتانیاهو و فشار جهانی، این راهبرد دیرینه را در تنگنای تاریخی قرار داده است.
به نقل از نشریه انترناسیونال ۱۱۴۹