ایسکرا: با محمد اسنگران شروع میکنیم. مسئله دستمزدها در جدال همیشگی کارگران با شبکه مافیایی بنام دولت و حکومت اسلامی موفقیتش با چه شاخصی اندازه گیری میشود که مدام کارگران و مزدبگیران برای حتی همان دستمزدهای زیر خط فقر هر روز دست به اعتراض و اعتصاب میزنند؟
محمد آسنگران: همچنانکه شما هم اشاره کردید جدال طبقه کارگر با دولت و کارفرمایان جدالی دائمی است. این جدال از ماهیت و ذات دو طبقه متخاصم نشات میگیرد. زیرا سرمایه داران برای کسب سود و ارزش اضافه مرتب در تلاش هستند و میخواهند از قبل بکار گرفتن نیروی کار ارزان طبقه کارگر به سرمایه خود اضافه کنند. اما این جدال برای طبقه کارگر جدالی برای امرار معاش و بهتر زیستن است. یکی برای افرزایش سرمایه خود میخواهد نیروی کار بیشتر از گرده کارگر بکشد و دیگری در قبال فروش نیروی کارش میخواهد سهم بیشتری از دسترنج خودش را باز پس بگیرد. بنابر این کشمکش طبقاتی این دو طبقه متخاصم با همدیگر بر سر تصاحب ماحصل فروش نیروی کار کارگر است. زیرا کارگر تنها کالایی که در تصاحب دارد نیروی کارش است و میخواهد از طریق بهتر فروختن آن زندگی بهتری داشته باشد و سرمایه دار و دولتش هم میخواهند این کالا را به قیمت ارزانتری بخرند و سود اندوزی کنند. در این جدال طبقاتی و تعطیل ناپذیر شاخص اندازه گیری موفقیت طبقه کارگر با این فاکتور تعیین میشود که کارگر تا چه حد توانسته است درصد بیشتر یا کمتری از محصول نیروی کار خودش را عاید خود و خانواده اش کند. در جامعه سرمایه داری از جمله در ایران هم این معادله تابع زورآزمایی این دو طبقه با همدیگر است. به این معنا هم مبارزه بر سر دستمزد و هم مبارزه برای بهتر زیستن در دیگر عرصه های زندگی اجتماعی همگی تابع زور است نه قانون. برخلاف تصور عمومی خود قانون نتیجه تعادل قوا و زورآزمایی طبقات متخاصم جامعه است. برای مثال اگر امروز در ایران دولت و کارفرمایان علیرغم اعتراضات و مبارزات روزمره جنبش کارگری میتوانند حداقل دستمزد را پنج برابر زیر خط فقر تعیین کنند و قانونیت ببخشند، ناشی از این حقیقت تلخ است که جنبش کارگری هنوز نتوانسته است مطالبه بر حق خود را که پنج میلیون تومان اعلام کرده است به حاکمان بقبولاند. نه تنها این بلکه همان دستمزدهای زیر خط فقر هم سر موقع پرداخت نمیشود و باید مرتب دست به اعتصاب و اعتراض دست بزنند. این شرایط مورد بحث و نتیجه این جدال بر سر دستمزد در ایران یک حقیقت دیگر را هم به وضوح نشان میدهد و آن اینکه که تنها مبارزه و اعتراض کافی نیست بلکه باید به فکر قدرتمند تر شدن و قویتر شدن باشیم تا بتوانیم به معیشت زیر خط فقر پایان بدهیم. اگر این حقیقت را بپذیریم ناچاریم به راهها و اشکال قویتر شدن فکر کنیم و راه حلی برایش پیدا کنیم. اینجا است که به اهمیت تشکل و اتحاد بیش از پیش پی خواهیم برد. مثلا اگر طبقه کارگر بتواند متحدانه دست به اعتصاب سراسری بزند و اعلام کند تا قانونی شدن پنج میلیون حداقل دستمزد کار تعطیل است، سرمایه داران و دولت ناچار خواهند شد عقب بنشینند و قانون را تغییر بدهند. اگر هم نخواهند این کار را بکنند با ابزار قدرتمند اعتصاب سراسری میتوان کل حکومت را بزیر کشید و حکومتی را بنیان نهاد که همین اکثریت استثمار شده اداره جامعه را دست بگیرد. این روندی است باید برای عملی شدن آن تلاش کرد در غیر اینصورت باید همچنان شاهد برده داری مدرن باشیم.
ایسکرا: نسان نودینیان، با توجه به شرایط و موقعیتی که کارگران و کل حقوق بگیران برای افزایش دستمزدها با آن مواجه هستند، آیا دستمزد نزدیک به یک میلیون و 14 هزار تومان که آنهم ماهها پرداخت نمیشود باید چقدر باشد که پاسخگوی نیاز خانواده کارگری باشد؟
نسان نودینیان: اجازه بدهید اینرا بگوییم که تعییتن دستمزد ٩٧ هنوز بفرجام نرسیده است. طبق گزارش سایت مهر مذاکرت تعیین دستمزد ۹۷ که طبق سنوات گذشته باید تا پایان اسفندماه تعیین تکلیف میشد، نیمه تمام باقی ماند و بخشی از مذاکرات مزدی به امسال(سال ٩٧) موکول شد. در همین رابطه اعلام کرده اند؛ دستمزد ٧٠ درصد از کارگران بلاتکلیف مانده است.
بالاخره شورای عالی کار این میزان دستمزد را که توسط ربیعی وزیر کار اعلام شده را مبنا قرار خواد داد، بنابراین دستمزد ۹۷ برای کارگران «حداقلی بگیر» نهایی است و دستمزد پایه این گروه از کارگران با افزایش ۲۰ درصدی از ۹۲۹ هزار و ۹۳۱ تومان سال ۹۶ به حدود یک میلیون و ۱۱۴ هزار تومان رسیده است. و اینجا به این نکته نیز باید اشاره کرد که دستمزد حداقل برای کارگران یکسان نیست. بر اساس اطلاعات و آمارهای موجود، دستمزد دریافتی حدود ۸۲ درصد کارگران در حال حاضر زیر یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان است.
هر اندازه به آمار و اطلاعات موجود دسترسی پیدا کنیم، عمق فاجعه و معیشت ٤برابری زیر خط فقر کارگران در سطوح مختلف عیان تر میشود. در شهرهای کردستان فاجعه پایین بودن دستمزدها حتی تا سطح ٣٠٠هزارتومان در ماه، عمیق تر و ضد انسانی تر است. در شهرهای کردستان بدلیل بیکاری گسترده و وسیع دستمزدها با قرار دادهای سفید امضا شرایط استثمار و بردگی مزدی را شدیدتر از مناطق دیگر کرده است. در شهرهای کردستان ده ها هزار از جوانان دختر و پسر تحصیلکرده فاقد موقعیت شغلی همین الان حضور دارند. تعدادی از آنها به کار در مرزها و کولبری مشغولند که ما از نزدیک شاهد شرایط دردناک کار کولبران هستیم. نیرویی زیاد از زنان و مردان فاقد موقعیت شغلی مجبورند با قراردادهای سفید امضا در مراکز مختلف کار کنند. زندگی و معیشت این دسته از کارگران چند برابر زیر خط فقر است.
یک میلیون و چهارده هزار تومان به اضافه سنوات و حق مسکن تا حدود یک میلیون و ٣٠٠ هزار تومان سهل است، که حتی بالاتر از چهار و نیم میلیون تومان هم هنوز زندگی خانوار بیشتز از سه نفر را تامین نمیکند. امروز ما شرایط اقتصادی جامعه را می بینیم، فقر، بیکاری و گرانی عمومی و همه گیر است. این اندازه از دستمزد ابدا پاسخگو نیست! در مملکتی مثل ایران که درآمد کافی برای تامین زندگی وجود نداشته باشد، قربانیان این شرایط فاجعه بار قبل از هر چیز استثمار شدید نیروی کار است، و بتربیب کودکان، سالمندان و زنان هستند که در معرض شرایط بسیار نامناسب قرار میگیرند. به همین دلیل ما هر سال شاهد محرومیت هزاران کودک از تحصیل هستیم. کارتن خوابی، فحشا و اعتیاد هم از مصائب درد ناک این شرایط ویرانگر هستند.
تنها چاره و راه حل خلاصی از شرایط کنونی و خلاصی از حاکمیت ظالمانه ترین رژیم اسلامی سرمایه، مبارزه و مبارزه و اعتراض است. که خوشبختانه در سه تا چهار سال گذشته این اعتراضات درابعاد سراسر در مراکز تولیدی و کار در مقابل مجلس اسلامی و در اشکال اعتصاب و راه پیمایی و اعتراضات ادامه دار، در جریان است. در دی ماه ٩٦ ما شاهد بزرکتیرن اعتراضات سراسری در بیش از نود شهر بودیم، اعتراض صدها هزار نفر از مردم ناراضی با گرانی، بیکار، فقر و فسار حاکمان.
به هر درجه کارگران بتوانند دستمزدهای بالاتر از خط فقر را و تا ٥ میلیون تومان را به دولت و کارفرماها تحمیل کنند، از دامنه فقر و همه گیر بودنش، کاسته میشود. دستمزد مصوب سال ٩٧ شورای عالی کار و دولت ١٢ به میزان بیشتر از یک میلون نگه داشتن طبقه کارگر و مزدبگیران جامعه در فقر کنونی است. این نوع تعیین مزدها تنها و تنها از نظام های استبدادی و دیکتاتوری تجربه میشود، که با استثمار وحشی، فساد و جنایت حاکمیت ضد انسانی را اعمال میکنند.
ایسکرا: روز جهانی کارگر را پیش رو داریم. با توجه به اینکه مبارزات، اعتراضات و اعتصابات کارگری به پدیده تقریبا هر روزه ای تبدیل شده است، از هم اکنون بنظر شما در روز جهانی کارگر کدام مطالبات میتواند سرلوحه اعتراضات و تجمعات کارگری در این روز باشد؟
محمد آسنگران: روز جهانی کارگر هر ساله به عنوان روز جشن کارگران و روز مارش این طبقه ما شاهد ابراز وجود جنبشی اعتراضی هستیم که مزدبگیران جامعه میخواهند زندگی شهروندان را از مشکلات و محدودیتهای کنون نجات بدهند. میخواهند جامعه را از چنگ مشتی زورگو و استثمارگر و سرکوبگر رها کنند و بنیان جامعه ای انسانی و برابر را پایه ریزی کنند. اما این جدال حدود سه سده است که ادامه دارد و هنوز به نتیجه نهایی نرسیده است. اما ناگفته نماند اگر این جدال طبقاتی به نتیجه نهایی نرسیده است در عوض بسیاری از دستاوردهای کنونی نتیجه و حاصل آن بوده است. بورژوازی با خواست خودش به بیمه بیکاری و بیمه درمانی و تحصیل رایگان و حقوق شهروندی و دهها مسئله دیگر که در بسیاری از کشورها به قانون تبدیل شده است تن نداده است. همه اینها حاصل یک دوره مبارزه و جدال طبقاتی بوده است. همه این دستاوردها از حق رای شهروندان گرفته تا حق رای زنان و قوانین برابری زن و مرد از قانونی کردن آزادی بیان گرفته تا حقوق کودک از حق اعتراض و اعتصاب گرفته تا حق حیات از حق تحصیل رایگان گرفته تا حق زندگی با استاندارد امروزی از ممنوعیت سرکوب و شکنجه گرفته تا لغو مجازات اعدام از جدایی دین از دولت گرفته تا دفاع از محیت زیست سالم و دهها مطالبه و خواست دیگر که امروز به بخشی از فرهنگ پذیرفته شده جامعه تبدیل شده است و در بسیاری موارد به قانون هم تبدیل شده است همگی ناشی و حاصل این جدال طبقاتی مورد بحث بوده است. اما نباید از یاد برد حتی آنجا که این دستاوردها به قانون تبدیل شده اند هر آن سرمایه داران و دولت شان بتوانند آنها را باز پس میگیرند و جامعه را به قهقرا میبرند. بنابر این فقط جدال دائمی طبقه کارگر و همه مزدبگیران با حاکمان بوده است که وجود و گسترش این خواسته های بر حق جامعه را میتواند تضمین کند. طبیعی است که در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی بسیاری از این مطالبات نه قانونی و نه حتی برسمیت شناخته شده اند. ما راهی نداریم بجز اینکه برای قانونی کردن این مطالبات و برای لغو ریشه همه آنها یعنی وجود استثمار به جدالمان ادامه بدهیم.
ایسکرا: آیا واقعا دولت و سرمایه داران که خون کارگران و کل جامعه را در شیشه کرده اند قادر خواهند بود دستمزد پنج میلیون را برای کارگران بپذیرند، اگر پاسخ منفی است کارگران چه راهکاری باید پیش روی حرکتهای اعتراضی خود بگذارند؟
نسان نودینیان: یکی از گرهی ترین سوال در شرایط کنونی به نظر من این مساله مهم است که شما طرح کرده اید. قدرت کارگران در اشکال میارزه ای است که در حال انجام است. اعتصاب جایگاه ویژه ای در بکرسی نشاندن خواستهای کارگران دارد. تجارب کنونی هم این ادعا را ثابت کرده است که کارگران وقتی دست به اعتصاب میزنند، دولت و کارفرما در موقعیت دفاعی قرار میگیرند و جرئت نمیکنند که کارگران اعتصابی را با وعده و وعید های دروغین از مبارزه و اعتصاب بیرون بیاورند. مبارزه کارگران علیه دستمزدهای ٤برابری زیر خط فقر(یا دستمزد های تا ٥میلیون تومان) تا کنون وجود داشته است. سال ٩٦ سال پرحجمترین اعتراضات کارگران و معلمان بود. در این سال صدها اعتراض کارگری را ما شاهد بوده ایم، یکی از خواستهای محوری این اعتراضات افزایش دستمزدها و نارضایتی از دستمزدهای کنونی و در واقع علیه فقر بوده است. زمینه های اعتراض جمعی تر و متشکلتر هم اکنون بشکل فعال در میان طیف های زیادی از کارگران در جریان است. ما شاهد بیانیه ٧ تشکل کارگری مستقل از دولت بوده ایم که خواهان دستمزدهای بالای خط فقر و تا پنچ میلیون هستند. ما شاهد یکی از مهمترین تحرک کارگزان در انجمنهای صنفی هستیم، هفتاد انجمن و کانون صنفی اعلام کرده اند که دستمزدهای کمتر از چهار میلیون را نمپذیرند. این دو نمونه تجارب مهم اعتراضات کارگری هستند. با بسط و گسترش این نوع اقدامات کارگران میتوانند برای دستمزدهای پنچ میلیون تومان وارد کارزار عملی و هدفمندی شوند. ما در اعتراضات کارگری شاهد تجارب ارزشمندی هستیم که منشا تحولات مهمی بوده اند.در سال ٩٥ بیانیه مشترک عبدی عظیم زاده بمناسبت روز جهانی کارگر و علیه امنیتی کردن فعالیت فعالین کارگری موجبات تحرک قابل توجهی از کارگران و فعالین کارگری ایجاد کرد، چندطومار و بیانیه های مشترک توسط کارگران در بخشهای وسیع کارگری ذر حمایت از بیانیه عبدی ــ عظیم زاده منتشر شد. این بیانیه افکار عمومی داخل کشور و خارج از کشور را متوجه یکی از مهمترین مشکل امنیتی فعالین کارگری و اجتماعی کرد، این بیانیه از طرف سندیکا و اتحادیه های کارگری دنیا مورد حمایت قرار گرفت، و نمونه زنده تر ما در چند ماه گذشته شاهد نامه های حمایتی از افزایش دستمزدهای بالاتر از چهار میلیون از طرف تعدادی از سندیکاها و اتحادیه های کاترگری و معلمان بوده ایم. در یک کلام به هر درجه طبقه کارگر و فعالین کارگری برای خواست دستمزدهای بالاتر از چهار میلیون دست به اقدامات جمعی و متشکل بزنند، بیانیه جمعی را در این زمینه منتشر کنند مورد استقبال قرار خواهد گرفت. روز جهانی کارگر امسال فرصت مناسبی است برای رسیدن به حقوقهای بالاتر از چهار میلیون تومان.
ایسکرا ۹۳۰