امید به جنگ، امید به انقلاب- یاشار سهندی

“جمهوری اسلامی در سراشیبی سقوط قرار گرفته است.” این را دیگر این روزها از دهان هر مفسری و سیاستمداری و نیروی سیاسی به کرات میتوان شنید، حتی از زبان خود کاربدستان حکومت اسلامی ( از رانده شدگان از قدرت بگیرید تا “هسته سخت نظام”). با این تفاوت که رانده شدگان بر رفراندوم و مذاکره و تعلیق غنی سازی اتمی تاکید دارند که شاید بتوانند از سقوط حتمی جمهوری اسلامی جلوگیری کرده باشند؛ و کسانی از هسته سخت نظام همچون علی لاریجانی و عباس عراقچی برای به تعویق انداختن سقوط حتمی آن، بر جنگ افروزی اصرار دارند. اولی تاکید دارد: ” جنگ با اسرائیل هنوز تمام نشده است.” و دومی: “جنگ را اجتناب ناپذیر میداند. ” برای دولتی که عملا در تامین ابتدایی ترین مایحتاج مردم ناتوان و خود را بی وظیفه میداند، و رئیس دولتش میپرسد ” شما بگویید من چکار کنم!” جنگ افروزی و ایجاد فضای جنگی را بهترین فرصتی میدانند که شاید این دوره از سر بگذرانند.

در متن آشفتگی اخیر رئیس شورای عالی امنیت این حکومت مدعی است در فکر معیشیت مردم باید باشیم! و در اولین قدم یورش به یارانه نقدی را در دستور کار گذاشتند با این توجیه که هر خانواری که 10 میلیون دارایی نقدی داشته باشد، یارانه نقدی نفری سیصد هزار تومان؛ از سرشان هم زیاد است!  در حالی که این پول  معادل 9 عدد نان سنگک برشته شده کنجد دار است، که گویا در نزد این حکومت، این آخر ولخرجی است! یک همچین حکومتی نیاز به فضای جنگی دارد که خود را نه برای دشمن خارجی بلکه برای سرکوب داخلی آماده نگه دارد.

اپوزیسیون راست نیز هم بر جنگ افروزی تاکید دارد و این پا و آن پا میکند که دور دوم جنگ چه زمانی شروع میشود. این اپوزیسیون چشم امیدش بر “بی بی نتانیاهو و عمو ترامپ” است.

رسانه رسمی و پر زرق وبرق این اپوزیسیون، تلویزیون ایران اینترنشنال برنامه های خبری و تفسیرهایش و خبرهایی که از پشت پرده منتشر میکند، بر اساس این تز است: “سقوط می‌تواند از دو مسیر صورت گیرد: حمله نظامی اسرائیل یا قیام مردمی گسترده در داخل “. که البته این رسانه، که بیشتر یک ارگان تبلیغاتی، حتی ارگانی برای سازماندهی بخشی از اپوزیسیون راست است، سخت موافق اولی است و گزینه دوم در نزد ایشان باید در خدمت حمله نظامی باشد، نه اینکه منجر به مشارکت وسیع توده وسیع مردم در امرسیاست گردد.

این رسانه تماما برای اینکه مانع این امر شود به همان مردمی که قرار است به صورت گسترده قیام کنند، چنین القاء میکند: “جنگ اجتناب ناپذیر است، اسراییل کار ناتمام را تمام میکند، خامنه ای را میکشد، بعد حکومت اسلامی از هم می پاشد! پس منتظر جنگنده های اسراییلی بمانید! اقدامی نکنید. چیزی نخواهید. البته این حق شماست که برق و آب بخواهید که در حکومت ناکارآمد جمهوری اسلامی، به رهبری  “پیرمرد خرفت و احمق” شدنی نیست و این تنها از دست کاربلدان و متخصصان برمی آید.” این رسانه همصدا با جمهوری اسلامی در تشدید فضای جنگی از هیچ امری فروگذاری نمیکند، تا هر طور که هست جلو ” قیام مردمی گسترده در داخل” را بگیرد. این رسانه حتی وقتی خبری در جهت خلاف نیات سیاسی تعریف شده خود می بیند خیلی ظریف از خیر آن میگذرد، یعنی سانسور میکند.

نمونه، به آخرین نظر سنجی موسسه ای به اسم “گُمان” تحت عنوان “ترجیحات سیاسی ایرانیان در 1403″، اشاره ای کوتاه میکنیم:

دو سال پیش نظر سنجی این موسسه چون به سود نیات ایشان بود با آب و تاب فراوان انعکاس دادند و در برنامه های متعددی به تفسیر آن نشستند. اما آخرین نظر سنجی این موسسه به مذاق ایشان زیاد خوش نیامده هر چند که سعی کردند که چنین القا کنند این نظر سنجی نشان میدهد “شاهزاده امید ایرانیان است!”

طبق نظر سنجی اخیر، چند درصدی از آراء شاهزاده ایشان از نظر سنجی قبلی کمتر شده است. از این که بگذریم، این رسانه به مهمترین بخش نتیجه گیری این موسسه فقط اشاره ای کرد و از خیر آن گذشت!

 به روایت نظر سنجی موسسه گمان: “از منظر گرایش‌های ایدئولوژیک و حزبی، نتایج این نظرسنجی که سال ۱۴۰۳ انجام شده نشان می‌دهد اولویت‌های اصلی جامعه آزادی‌های فردی و حقوق بشر (۳۷ درصد)، عدالت اجتماعی و حمایت از حقوق کارگران (۳۳ درصد) و غرور ملی و ایران‌گرایی ایرانی (۲۶ درصد) است. گرایش به احزاب با تمرکز بر محیط زیست (۱۰٪)، اقتصاد بازار آزاد (۹٪) و تمرکززدایی و حقوق اقلیت‌ها (۸٪) در رتبه‌های بعدی قرار دارد. تنها حدود ۵٪ از جامعه از احزابی حمایت کرده‌اند که ارزش‌های سنتی و دینی را در اولویت قرار می‌دهند.”

همین درصدها خود به اندازه کافی گویا هست که سینه چاکان اقتصاد بازار آزاد، یعنی استثمار وحشیانه و بی حد و حصر کارگران، چه جایگاهی در نزد جامعه دارند، و نیز  “ایران گرایی” که اپوزیسیون راست بر آن اصرار دارد و اخیرا خود حکومت اسلامی دست در انبان ملی گرایی برده ، چه جایگاهی در عالم سیاست ایران دارد. آمار فوق تاکیدی است بر حضور قوی ” گرایش چپ اجتماعی” که اینبار دیگر ما کمونیستهای کارگری تنها مدعی آن نیستیم. برای همین این نظر سنجی نه تنها در این رسانه، بلکه  از سوی کل اپوزیسیون راست ملا خور شد.

پر واضح است به نظر سنجی های از این دست نمی شود اعتماد چندانی داشت، چرا که موسسه ای که سوالات را تنظیم میکند اساس نابرابری جامعه سرمایه داری را پیش فرض قبول دارد و سوالات نیز کاملا جهت دار برای یک امر مشخص سیاسی است. این نظر سنجی ها نه برای انعکاس  نظر واقعی مردم، بلکه سعی در شکل دادن به دیدگاه سیاسی “جامعه مخاطب” را دارد. اما با این وجود وقتی با اسم رمز “عدالت اجتماعی و حمایت از حقوق کارگران” در همین نظر سنجی چنین آماری بدست می آید و اگر بپذیریم کسانی که اولویت شان عدالت اجتماعی و حمایت از حقوق کارگران، به طبع ” آزادی‌های فردی و حقوق بشر” نیز برای ایشان بسیار مهم است، چون تامین اولی بدون آزادیهای فردی سیاسی و حقوق بشری، و بسیار وسیعتر از اینها یعنی آزادی بی قید و شرط سیاسی ممکن نیست، وجود و حضور چپ اجتماعی قوی ملموس تر میگردد.

بهرحال از بحث اصلی خود دور نشویم. یک پای جنگ افروزی حکومت اسلامی است یک پای دیگر اپوزیسیون راست سلطنت طلب. اپوزیسیونی که با تلاشی آگاهانه و هدفمند سعی در ایجاد فضای دلهره آور همراه با انتظار معجره و رهایی بوسیله بمب و بمب افکن و هواپیمای سوخت رسان دارند. اما در سوی دیگر ماجرا آن مردمی هستند که مستقیما هم از سوی حکومت اسلامی نفس زندگی شان مورد تهدید جدی و شدید قرار گرفته است و هم از سوی اپوزیسیون راست که مدعی است:”اینبار اسراییل مراکز سرکوب را بمباران میکند، و فرصتی میشود که قوم ایرانی برخیزد!” و برای قانع کردن ما مردم در مطلوبیت حمله نظامی توسط اسراییل، منت سرمان دارند که: “چند میلیون ایرانی باید کشته میشد که سردار سلامی و حاجی زاده از بین میرفتند!”

همانگونه که تجربه عملی آنرا از سر گذراندیم جنگ میان اسراییل و جمهوری اسلامی در واقع حمله به جنبش های اعتراضی در ایران است. و به تجربه همین روزها بار دیگر مشاهده میکنیم که اعتراضات خیابانی برای آب برق و زندگی چگونه میتواند نور امید اوج گرفتن انقلاب زن زندگی آزادی را زنده کند. تظاهرات اعتراضی از سبزوار تا شیراز و کازرون و بابلسر و شهرهای دیگر برای حق مسلم آب برق زندگی، بیانگر وجود پتانسیل عظیمی در بطن جامعه برای تحقق اراده سیاسی توده مردم در کف خیابان است. و این اعتراضات همچنین اعتراضی مستقیم علیه جنگ افروزی جمهوری اسلامی و امید به گسترش جنگ از سوی اپوزیسیون راست است.

راه مقابله با جنگ افروزی حکومت اسلامی و آنهای که دخیل به جاسوسان موساد و اف 35 و بی 2 و جنگ الکترونیکی و ریزپرنده ها  بسته اند، فراگیر شدن و سراسری شدن اعتراضات برای غنی سازی زندگی است. این اعتراضات، اپوزیسیون راست و رسانه های مربوطه را میتواند به عقب براند و وادارشان کند که فضای جنگی که سعی در القای آن دارند فاصله بگیرند و به تفسیر مبارزات اعتراضی کف خیابان بپردازند.

در این زمان که شیرازه امور عملا از دست جمهوری اسلامی خارج شده و تنها نیروی نظامی و امنیتی و انتظامی اش به عنوان ارگانهای سرکوب را توانسته هنوز منسجم نگه دارد، و اپوزیسیون راست سلطنت طلب چشم امیدش به همین نیروهاست، نبرد اصلی، سرنگونی حکومت اسلامی توسط انقلاب مردم، یک از اهداف مهمش متلاشی کردن این نیروی سرکوب است.

 جمهوری اسلامی را شاید بتوان با حمله نظامی دولت خارجی سرنگون کرد. شاید با یک کودتا بتوان نابودش کرد. شاید با ترور خامنه ای نیز شیرازه کل حکومت از هم بپاشد. هر شکلی که این حکومت متلاشی شود با اتکاء به جنبش های اجتماعی و اعتراضی، نباید گذاشت این اشکال منجر به فروپاشی شیرازه جامعه شود. برای همه اینها باید چپ اجتماعی و کمونیسم متحزب آمادگی داشته باشد و به سرعت وارد عمل شود. تنها نباید به پی بردن نیت بورژوازی برای سرکوب اکتفا کرد و یا ناظر بی عمل سقوط جمهوری اسلامی توسط اشکال ذکر شده بود.

 با وجود تداوم انقلاب زن زندگی آزادی که اکنون خود را در شعار آب برق زندگی متجلی ساخته، میتوان با اتکاء به این نیروی اجتماعی که تضمین میکند که توده مردم در کف خیابان، اعمال قدرت کنند مانع از این شد انقلاب زن زندگی آزادی را سرکوب کنند. نیروی اجتماعی اینکار وجود دارد و میتوان جلو این امر را گرفت. در جامعه به شدت قطبی شده ایران، امید به جنگ و امید به انقلاب نمایانگر آشکار کشمکش طبقاتی است که سخت عیان شده است. 

اینرا هم بخوانید

اخراج دیپلمات تروریست‌های جمهوری اسلامی از استرالیا اقدام مثبتی است

دولت استرالیا امروز سه‌شنبه ۲۶ آگوست، ۴ شهریور ماه سال جاری، احمد صادقی سفیر جمهوری اسلامی ایران و …