مقدمه ناصر اصغری
ترجمه ای را که در پی می آید، مطلب جالب و تحلیلی از مواضع چارلی کرک و اوباش طرفدار او است. قتل کرک به بحثها و موضعگیریهای مهمی در کل جامعه آمریکا و فراتر از آن هم، دامن زده است. اکنون رسانه های سوپر راست با اعمال فشار بر بعضی از محافل، حتی ورزشی، سعی می کنند که کرک را بعنوان یک قهرمان واقعی سیمای سیاسی جامعه آمریکا معرفی کنند. هر تیمی از ورزشی اکنون سخنگوئی پیدا کرده که کرک را بعنوان قهرمان این جامعه معرفی می کند.
هچمنانکه این نوشته روی آن متمرکز است، ریشه خشونت در جامعه آمریکا همان ترامپ و ترامپیسم است. ترامپ در سخنانش در مورد قتل چارلی کرک گفت که چپ با خواندن چارلی کرک بعنوان “فاشسیت” زمینه ترور او را فراهم کرد. اما خود ترامپ ۲۴ ساعته، بجای رهبری آمریکا و کلا جهانی که زیر سیطره این کشور است، از چپ یک لولوخورخوره درست کرده که تمام شر این جهانی که ترامپ و دار و دسته او رهبری می کند، حاصل کار این چپ است!
این نوشته به کمک یک اپلکیش هوش مصنوعی ترجمه شده و خودم فکر می کنم روانتر از ترجمه های پیشین شده است؛ البته خودم هم بیشتر از قبلی ها راس و ریسش کردم. خواندن آن برای فالورهای این صفحه و دوستان علاقمند به موضوع خالی از لطف نخواهد بود.
ن ا
***
۱۲ سپتامبر ۲۰۲۵
نوشته: مارک کوپر
چند روزی است هنوز در ایتالیا بهسر میبرم، اما دلیل اینکه نوشتن درباره چارلی کرک را عقب انداختهام این نیست. تأخیرم از آن روست که زمان میبرد تا از دریای اشکهای تمساح، احساسات دروغین، ریاکاری شرمآور و یاوههای همیشگی رسانهها ــ که کرک را صرفاً «یک مفسر محافظهکار» معرفی کردند که گویا در نزاعی متقارن میان چپ و راست بر سر آزادی بیان به گلوله بسته شد ــ خود را بیرون بکشم.
یک یاوهی عظیم. حتی ایزرا کلاین، روشنفکرِ پرمدعای لیبرال، دست به کار شد و در نیویورکتایمز کرک را جاودانه کرد؛ آن هم بهعنوان کسی که هرچند با او مخالف بود، اما او را «سازمانده سیاسی زبردستی» دانست که چپ باید به تواناییهایش غبطه بخورد. اگر منطق چنین باشد، شاید بهتر است کار هیتلر و موسولینی را هم ستایش کنیم؛ چون آنها در بسیج تودهها بسیار تواناتر از کرک بودند.
بگذارید چند واقعیت را روشن کنیم تا جای هیچ سوءتفاهمی باقی نماند.
۱ – من هرگونه ترور سیاسی را محکوم میکنم. البته شاید با یک استثنای قابلتصور: هیتلر، موسولینی و پینوشه. بههیچوجه قتل کرک یا قاتل او را توجیه یا ستایش نمیکنم. بااینحال معتقدم این اتفاق اجتنابناپذیر بود.
۲ – کرک صرفاً یک «مفسر محافظهکار» مدافع گفتوگو و آزادی بیان نبود. او یکی از فرماندهان اصلی جنگ اردوگاه MAGA (آمریکا را دوباره بزرگ کنیم) برای جایگزینکردن دموکراسی آمریکا با اقتدارگرایی مسیحی سفیدپوست بود. خودش سلاحی حمل نمیکرد؛ نقش او تحریک، توجیه و عقبنشستن بود تا عناصر افراطیای که از آنها حمایت میکرد کار کثیف او را انجام دهند. او با افتخار گفته بود که ۸۰ اتوبوس هوادار را برای تجمع ۶ ژانویه بسیج کرده است.
۳ – فریادهای نژادپرستانه، ضدیهودی، ضدزن، ترنسهراسانه و ضددموکراتیک او با هدف انسانیزدایی از دشمنان واقعی و خیالیاش بود؛ اولین گام برای آنکه بتوان علیه آنها حمله کرد، آنها را غیرقانونی اعلام کرد و در نهایت حذفشان نمود. او سخنگویی خوشصحبت و مؤدب برای خطرناکترین و خشونتآمیزترین عناصر اطراف ما بود. او نیمی از کشور که به دموکراتها رأی میدهند را دشمنان تمدن معرفی میکرد. نیازی نمیبینم این موارد را فهرست کنم؛ امروز بهوفور در اینترنت قابل مشاهدهاند.
۴ – آزادی بیان؟ جدی میگی؟ برای این واقعیت شیرین به ویکیپدیای کمونیست/کوئیر/لیبرتاردم رجوع میکنم: «کرک با برنامههایی مثل «فهرست استادان» و «فهرست هیئتهای مدرسه»، نفوذ سازمانش را گسترش داد؛ برنامههایی که با هدف اخراج یا به سکوت واداشتن استادان و معلمان، از طریق کمپینهای هدفمند برای ابراز عقاید مخالف با دیدگاههای Turning Point اجرا میشد.» واقعا مظهر آزادی بیان و همزیستی سیاسی! درست مثل شتازی آلمان شرقی.
۵ – به گفته خودشان، که برخی اکنون علنی شده است، بعضی از استادانی که هدف قرار گرفته بودند میگویند هزاران تهدید دریافت کردهاند و عملا مجبور شدهاند مواضع عمومی خود را محدود کنند. این حقیقت را میدانیم چون بسیاری از قانونگذاران جمهوریخواه به رسانهها – بطور غیررسمی – گفتهاند که به دلیل ترس از حمله فیزیکی توسط همان اوباش و پانکهایی که کرک نظرات کرک برایشان جذاب بود، نظرات واقعی خود درباره ترامپ را سانسور کردهاند.
۶ – کرک واقعاً نوک پیکان جنبش MAGA بود؛ جنبشی که توسط فاشیستها هدایت میشود و سازمان او را با بودجهای ۴۰ میلیون دلاری غنی کردند. او یک مهره راهبردی در شطرنج سیاسی کنونی بود و نقشی مشابه رهبر نوجوانان هیتلری را در شرایطی دیگر ایفا میکرد. به خاطر داشته باشید که یک نوجوان ۱۸ ساله که در یکی از تجمعهای او شرکت میکند، فقط دوران ترامپ را بهعنوان نوجوان تجربه کرده و دوران متکبرانه پس از ۱۱ سپتامبر را در کودکی دیده است.
۷ – رسانهها و بسیاری دیگر وارد بازیای پر از ادعاهای پرطمطراق شدهاند که میگوید هر دو سوی قطبیشده آمریکا مسئول افزایش خشونت سیاسیاند. من چپ را در شصت سال گذشته خوب میشناسم و با اینکه بسیاری از آنها فاقد جهتگیری مشخصی هستند، هیچ کس را به دست «چپگرای دیوانه» ترور نکرده و کسی هم چنین کاری را توصیه نکرده است. اوج خشونت چپ در دوران ترامپ به تجمعات BLM (جان سیاهان ارزش دارد) در سال ۲۰۲۰ بازمیگردد که گاهی با تخریب اموال همراه بود. تنها کسانی که کشته شدند، دو معترض بودند که توسط یک نوجوان روانی سفیدپوست جناح راست به گلوله بسته شدند؛ همان فردی که بعداً تبرئه شد و اکنون بهعنوان سخنران مهمان در رویدادهای MAGA گرامی داشته میشود.
۸ – منبع اصلی خشونت سیاسی در ۱۶۰۰ پنسیلوانیا اونیو است، جایی که یک دیکتاتور پیر و از کارافتاده که نقش بازی میکند، خشونت سیاسی را عادی، تشویق و بهطور گسترده تحریک کرده است. او اکنون در تلاش است پردهای از فاشیسم بر آمریکا بکشد، و فاشیسم همیشه با خشونت زاده و پرورش مییابد.
۹ – لطفاً خطابههای مقدسمآبانهتان درباره اینکه «هر دو طرف باید آرام بگیرند» را کنار بگذارید. چپ هم پر از احمقهای خاص خودش است، اما هرگز عامل خشونت سیاسی قابلتوجهی نبوده است. بیایید دور موضوع نچرخیم و بفهمیم که تقریباً تمام خشونت سیاسی آمریکا از کاخ سفید، نژادپرستان، بیگانههراسان، اقتدارگرایان و احمقهایی که در صفوف MAGA هستند و کابینه شومشان متشکل از دیوانهها، عجیبها، نادانها و متعصبان، سرچشمه میگیرد.
۱۰ – واکنش هر کس به قتل کرک تا حد زیادی به این بستگی دارد که تهدید فاشیسم را چقدر واقعی ببیند. اگر آن را جدی نگیرید، ممکن است بیشتر با یک مرد محافظهکار ۳۱ ساله، شوهر و پدر، که به دلیل داغ شدن بیش از حد لحن سیاسی در هر دو طرف به گلوله بسته شد، همدردی کنید. اما اگر در دنیای واقعی زندگی میکنید؛ جایی که کنگره، دادگاهها، نهادهای دموکراتیک و حتی خود نزاکت اجتماعی تحت تسلط یک رئیسجمهور دیکتاتور در حال نابودیاند، جایی که اوباش دولتی با ماسک اجازه یافتهاند بر اساس پروفایل نژادی آزار برسانند، جایی که شرکتهای بزرگ و رسانهها در برابر مشت آهنین رهبر خم شدهاند و سرنوشت کشور و آیندهاش در سال پیش رو در بازی است، آنگاه قطعاً باید به مسائل بسیار مهمتر از کودکان بیپدر چارلی کرک فکر کنید و برای آنها سوگواری کنید.
در حالی که برخی مشغول سوگواری برای کرک یا سفیدشوئی او هستند، کاخ سفید و MAGA او را بالفعل به «آتشرایش رایشستاگ» خود تبدیل کردهاند. و باور کنید، آنها میخواهند از این فرصت نهایت استفاده را ببرند و کشور را تا جایی که میتوانند با آن بمباران کنند.
ترامپ با نیمهافراشته کردن پرچم کاخ سفید تا برای تجلیل از پسرک مورد علاقهاش، همه قهرمانان واقعی تاریخ ما را تحقیر کرده است. هیولاهای سیاسی مثل استیو بانون و همقطارانش پیشاپیش «جنگ» را برای انتقام از کرک اعلام کردهاند. راستی، این جنگ علیه کیست؟ همان جنگی که ترامپ علیه ارواح شیکاگو اعلام کرد؟ یا دیسی؟ یا لسآنجلس؟ یا علیه شما؟
از این پس هیچ بحثی درباره کرک مطرح نخواهد شد، چون او مانند یک خدا بهطور رسمی دفن خواهد شد و در برابر هرگونه انتقاد مصون خواهد بود. اگر بهزودی یک سرود جنگی به نام چارلی کرک شبیه سرود براونشرتها، هورست وسل، ساخته شود، تعجب نخواهم کرد.
وظیفه ما اکنون «آرام گرفتن» نیست؛ بلکه ساختن و گسترش یک جنبش مدنی عظیم و پرصدا اما غیرخشونتآمیز است تا فاشیستها را قبل از آنکه دیر شود از قدرت بیرون کنیم. دیگر زمانی برای تلف کردن روی شخصیت حقیر چارلی کرک که با آتش بازی کرد تا خودش را بسوزاند، نداریم.
من برای وضعیت اسفبار سیاست آمریکا سوگواری میکنم، جایی که ریشسفیدان ریاکار و بزدل به دستور الیگارشی بومی کشور آن را هدایت میکنند، و قطعاً با مردم آمریکا همدردی دارم که تجربهای در مقاومت در برابر فاشیسم ندارند، با این حال فاشیسم دارد به در میکوبد.