نکاتی در مورد شعار «اشتباه کردیم، مملکت ودودستی تقدیم دزدا کردیم»
بازنشستگان شهر شوش و هفتتپه در یکی از تجمعات اعتراضی طی دو، سه هفته گذشته خود، شعار «ما اشتباه کردیم، مملکت ودودستی تقدیم دزدا کردیم» سر دادند. این شعار سپس توسط هزاران نفر در تجمع بازاریان و مردم شهر گناوه در اعتراض به مصوبه ساماندهی کالاهای تجارتی مرزی موسوم به «ته لنجی» تکرار گردید. این شعاری جدید است که از شعارهای اعتراضی جامعه علیه یک حکومت دزد، فاسد و چپاولگری که شرایط فلاکتبار و غیرانسانی موجود را بر مردم تحمیل کرده، ریشه گرفته و تکوینیافته است.
این شعار، تکاملیافته شعارهای «یه اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه» و «حسین، حسین شعارشون، دروغ و دزدی کارشون» و غیره کارگران، بازنشستگان، معلمان و پرستاران طی چند سال اخیر علیه دزدان حاکم است.علاوهبرآن که تأکید بر ادامه اعتراضات گسترده برای محدودکردن فوری دزدیهای سران حکومت و بهبودبخشیدن به شرایط زندگی و معیشت آنی خود و عموم مردم دارد، حاوی یک هشدار به ۸۵ میلیون انسان که نباید گذاشت بازهم دزدان و چپاولگرانی با ریخت و ژستی متفاوت با دزدان اسلامی، انقلاب را به انحراف و شکست بکشانند.
به آنچه که در جریان انقلاب سال ۵۷ باید انجام میگرفت ولی نگرفت نقد دارند. از اینکه انقلاب را به سرانجام نرساندند و ضدانقلاب خمینی و جریان اسلامی توانست بر موج انقلاب سوار شود، خود را سرزنش میکنند.
این شعار از جنس شعار کاملاً ارتجاعی «ما اشتباه کردیم که انقلاب کردیم» طرفداران سلطنت و بازگشت رضا پهلوی نیست که چند بار فرصتطلبانه به وسط تجمعات و تظاهراتهای مردم علیه حکومت در سال ۹۸ رفتند و سر دادند، بلکه در مضمون خود، ضد آن و برای مصون نگهداشتن انقلاب خود از مورد سوءاستفاده قرارگرفتن آن از جانب هر رگهای از جریانات راست و ضدانقلاب و از جمله سلطنتطلبان است.
مردم با این شعار دارند به همدیگر پیام اتحاد و همبستگی سراسری میدهند که انقلاب را باید تا به سرانجام رساندنش ادامه داد و اجازه نداد بازهم دزدان و راهزنان، فرمان انقلاب را به دست بگیرند و به قهقرا هدایت کنند.
میگویند ما اشتباه کردیم که سرنوشت خود را به دست دزدان اسلامی سپردیم. این اعتراف دررابطهبا بخشی از مردم در سال ۵۷که هنوز از زنجیر افکار، سنتها و باورهای عقبمانده مذهبی و عشیرتی دوران فئودالیسم رها نشده بودند و ازآنرومخالفتی با مذهب و اسلام از خود نشان نمیدادند یک واقعیت است و همچنین از آنجا که آمال و آرزوهای عموم مردم مبنی بر برخورداری از یک زندگی انسانی شامل رفاه، آزادی بیقیدوشرط بیان، خلاصی از مذهب و خرافات و اداره جامعه توسط شوراهای مردمی در سطح سیاسی و سازمانیافته نمایندگی نمیشد و سازمانهای سیاسی و منتسب به چپ آن زمان فاقد استراتژی کسب قدرت و برنامه برای اداره جامعه بعد از سرنگونی رژیم شاه بودند،نیز بخشی دیگر از واقعیتی است که جمهوری اسلامی مجال گرفتن قدرت را یافت.
اما باید توجه کرد و این را گفت که افتادن قدرت و حاکمیت به دست مرتجعتریندستجات دزد و غارتگر و کلیت جمهوری اسلامی علیرغم عوامل و دلائل مذکور، حاصل به خون کشاندن انقلاب ۵۷ است و نه تقدیم دودستی آن توسط مردم.
حکومت پهلوی توسط قیام مردم در بهمن سال ۵۷ سرنگون شد، اما جمهوری اسلامی با یورش همهجانبه و براه انداختن ماشین اعدام و کشتار از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ پا گرفت و استقرار یافت. بیش از دو سال و نیم از بهمن ۵۷، وضعیتی دوگانه بر جامعه حاکم بود. نه جمهوری اسلامی قدرت بلامنازع حاکم بر جامع بود و نه مردم انقلابی خیابان و فضای سیاسی را خالی کرده بودند.
انقلاب ۵۷ به خون کشیده شد و شکست خورد. اما مردم دست از مبارزه برای تحقق آرزوهایشان بر نداشتند و ۴۴ سال است که در جدالی هر روزه با جمهوری اسلامی هستند. هشدارباشهایی که حالا در قالب شعارهای اعتراضی توسط بازنشستگان و مردم انقلابی داده میشوند، حکایت از پختگی و با تجربگی مردمی دارد که لحظهای مبارزه علیه جانیان و چپاولگران حاکم بر جامعه را تعطیل نکرده و بیش از یک سال است که انقلابی را برای پایاندادن به همه ناهنجاریها، تبعیضات و نابرابری و فساد و دزدیها شروع کردهاند. این درجه از پختگی سیاسی و آمادگی تودهای برای مقابله با هر دسیسهای برای به انحراف کشاندن انقلاب، از همان روز اول شروع انقلاب «زن، زندگی، آزادی» خود را نمایان کرده و همواره در حال گسترش و عمق یافتن است.
مردم بهپاخاسته ایران برای سرنگونکردن حکومت اسلامی، از کارگر و معلم و بازنشسته، زن و مرد و پیر و جوان همه به حقوق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود واقف هستند و به کمتر از برخورداری از همه حقوق انسانی خود رضایت نمیدهند. این مردم، تأمین منافع خود را در گرو سرنگونکردن جمهوری اسلامی و جاروکردن هر نوع خرافات و تقدسات مذهبی، ملی و قومی از جامعه میبینند. بر رخسار این جامعه دیگر هیچ غباری از ارتجاع مذهبی نخواهد نشست و تا همینجا با هدف قراردادنریشهای عوامل و علل ستم، تبعیض و نابرابری و فقر حاکم جامعه در اعتراضات و تجمعات خود،تقلاهای ناسیونالیسم رنگارنگ از جمله ناسیونالیسم آریائی طرفدار سلطنت و رضا پهلوی را که چیزی غیر از تلاش برای بازگرداندن فقر، خفقان و حاکم کردن ساواک و گورستان آریامهری نیست، بیاعتبار و خنثی کردهاند.
یک فاکتور مهم دیگر در شرایط سیاسی و مبارزاتی جاری که میتواند از شکست انقلاب جلوگیری کند، وجود حزب کمونیست کارگری است. حزبی که در رادیکالیزه کردن و تعمیق خواستها و مبارزات تودهای در همه عرصههای اجتماعی نقش مهمی داشته است. حزبی که خواستها و مطالبات همه مردم تحت ستم را فرموله کرده و تئوری و راهکار عملی رسیدن به آنها ارائه کرده است. حزبی که سیاستهایش به طور روزمره در اعتراضات کارگران، بازنشستگان، معلمان، دادخواهان و غیره بازتاب داده میشوند و حزبی که برای اداره جامعه از طریق شوراهای مردمی برای بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی برنامه دارد.
این بار شکست نخواهیم خورد. جمهوری اسلامی را سرنگون خواهیم کرد و یک نظام تأمین و تضمینکننده رفاه، آزادی و برابری برای عموم مردم، یک سیستم حاکمیتی شورائی، یک جامعه انسانی و یک نظام آزاد و برابر و انسانی را برپا خواهیم کرد.